ضرورت تحوّل نظام آموزشی با بهره گرفتن از فناوری اطلاعات
ضرورت تحوّل را علاوه بر عوامل تأثیر گذار آن، در بالندگی و بهبود سازمانها، بهبود در کیفیت زندگی نیز میتوان یافت. سازمانها تحت فشارعوامل متعددی همچون پیچیدگی وقایع، سرعت پیشرفت فناوری، افزایش رقابت چشمگیر در ارائه خدمات و تولیدات و نیاز طبیعی و درونی انسانها در مجموعه نظام هستی، قراردارند. این عوامل سازمانها را در مقابل تغییر و تحول خلع سلاح نموده و آنان را وادار به پذیرش و برنامهریزی جدی میکند (عبدالوهابی و همکاران،۱۳۹۱). امروزه بیشتر تغییرات فناوری، حول محور ارائه دستگاههای جدید، ابزار نوین خودکار کردن دستگاهها با بهکارگیری رایانههای پیشرفته دور میزند. اغلب عوامل رقابتی یا نوآوریهای صنعتی ایجاب میکند که عامل تغییر، روشهای عملی، ابزار یا دستگاههای جدید را عرضه کنند. از طرفی با گسترش رایانه در این سالها شاهد تغییرات فناوری به صورتی گسترده هستیم. فناوری اطلاعات و ارتباطات در عصر حاضر از مؤثرترین مؤلفههایی است که ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی انسانها را تحت تأثیر قرار داده و موجب تغییر سبک زندگیها شده است. تعلیم و تربیت در معنای اخص خود بی تأثیر از این تغییرات نیست. هم رشد و گسترش این حوزه از دانش بشری مدیون نظام آموزشی است و هم نظام آموزشی از این تکنولوژی بهره می گیرد، در راستای ایجاد تحوّل در نظام آموزش و پرورش و بهکارگیری فناوری پیشرفته، شورای عالی آموزش و پرورش، سند فناوری اطلاعات و ارتباطات را از تصویب گذرانده است. در این سند نهاد آموزش و پرورش به عنوان مؤثرترین دستگاه آموزشی و تربیتی کشور در تحقق اهداف و زیرساختهای امور فرهنگی، علمی و فناوری مورد نیاز در افق چشمانداز، خود نیازمند تحوّل و دگرگونی و اصلاح در جهت کسب توانمندیهای لازم برای ایفای مأموریتهای محوله است (عبدالوهابی و همکاران،۱۳۹۱).
در بخش دیگری از این سند چنین آمده است: “از جمله فرصتها و امکانات پیشرو برای سرعتبخشی و شتابدهی در جهت بازسازی نظام آموزش و پرورش و تحوّل در فرایند یاددهی-یادگیری، استفاده از پدیدهی فناوری اطلاعات و ارتباطات است که باید بهعنوان یکی از مهمترین راهبردهای دست اندرکاران آموزش و پرورش کشور باشد”. همچنین این مصوبه، نقش جایگاه فناوری اطلاعات و ارتباطات را مؤثر در عدالت آموزشی و توسعه میداند (میراسماعیلی، ۱۳۸۶).
در مجموع می توان چنین نتیجه گیری کرد که تحوّل در نظام آموزشی کشورها با بهره گرفتن از فناوری اطلاعات و ارتباطات، یک امر اجتناب ناپذیر است و آموزش و پرورشی که در این مورد عکس العملی نشان ندهد سیستمی واپس گراست (عبادی، ۱۳۸۴).
مدارس هوشمند راهی برای تحوّل آموزشی
به کار گیری گستردهی فناوری اطلاعات و ارتباطات در فرایند آموزش، همزمان با تحوّل در رویکردهای آموزشی در جهان، زمینه ی شکل گیری مدارس هوشمند را فراهم آورده است. این مدارس از جمله نیازمندیهای کلیدی جوامع دانش محور می باشند و رویکردهای توسعه مهارت های دانشی و کارآفرینی دانش آموزان را دنبال می نمایند. در این مدارس، فرایندهای یاددهی- یادگیری تقویت شده و محیط تعاملی یکپارچه برای ارتقای مهارت های کلیدی دانش آموزان در عصر دانایی محور فراهم میشود (میراسماعیلی، ۱۳۸۶). وزارت آموزش و پرورش نیز هم سو با روندهای جهانی در زمینه شکل گیری مدارس هوشمند طی چندین سال گذشته اقدامات مختلفی را در راستای توسعه ی این مدارس انجام داده است. ایجاد مدارس به طور آزمایشی، حمایت از اقدامات مدارس داوطلب و تهیه سند راهبردی توسعه مدارس هوشمند، برخی از مهمترین این اقدامات بوده است.
هوشمند سازی مدارس در این مقطع به دنبال تحولات گسترده و بنیادین در نظام آموزشی نیست. چرا که این تحولات مستلزم تغییرات بالا به پایین در نظام آموزشی کشور و تبیین فلسفه آموزشی این نظام در عصر دانش محور است. براساس این فلسفه باید تغییرات کلیدی در برنامه درسی، محتوای آموزشی و نظام ارزشیابی صورت گیرد. تا زمانی که این تغییرات رخ ندهد نمی توان به یک مدرسه هوشمند کاملاً ایده آل پرداخت. از این رو در پروژه حاضر منظور از هوشمند سازی، تحول در برنامه درسی و محتوای آموزشی نیست، بلکه مقصود از فرایند هوشمند سازی توانمند ساختن نظام آموزشی برای ارتقای کیفیت فرایند یاددهی- یادگیری براساس برنامه ی درسی و محتوای آموزشی حال حاضر می باشد (پالی[۱] و همکاران، ۲۰۰۷).
برای ایجاد این نوع مدارس ابتدا باید یک برنامه دراز مدت را مد نظر داشت. به عنوان مثال مدرسه ای که امروز به نام هوشمند ایجاد می شود ممکن است حتی بیشتر از ۱۰ سال طول بکشد تا ابزار خود که شامل زیر ساخت ارتباطی، محتوای مناسب، آموزش معلمین، تغییر روش های آموزشی و فرهنگ سازی والدین است کامل کند. شکل این نوع مدارس هم از نظر فیزیکی یعنی چیدمان صندلی ها و کلاس ها و هم از نظر معماری و شکل ساختمان متفاوت است و باید فضا به گونه ای ایجاد شود که دانش آموز به راحتی بتواند آزمایشگاهی را نیز در کنار میز درسی خود داشته باشد. از سوی دیگر معمولاً در این کلاس ها معلم نقش راهنما را داشته و بیشتر کار از طریق درگیر کردن دانش آموز با مطالب انجام می شود. این نحوه ی آموزش باعث می شود که هر دانش آموز مطالب مورد نظر را هم از نظر تئوری و هم عملی درک نماید و بداند که اگر در آینده به مشکلی برخورد کرد از چه جایی دسترسی به اطلاعات برای رفع مشکل خواهد داشت (میراسماعیلی، ۱۳۸۶).
[۱]. Pillay