هوش معنوی و مفهوم شخصیت
هوش معنوی یعنی داشتن مهارت های تا بدانید چه کسی هستید، چه افکار، عواطف، احساسات و پیوستگی رفتار دارید. هوش معنوی به آن دسته از مهارت ها اطلاق می شود که برای ارزیابی مجدد و هدایت به کار می برید تا باعث تغییر ماهوی و توانایی های شما برای تعالی، توسعه، هدایت و ایجاد احساس مثبت از زندگی شود. احساسات انسانی جنبه های پیچیده ای دارد. تحقیقات نشان می دهد هشت محور عمده احساسات شامل ترس، شعف، مقبولیت، خشم، افسوس، نفرت، حیرت و توقع می باشد.
البته همه ما در زندگی روزانه ده ها و گاهی صدها نوع از این احساسات را تجربه می کنیم و گاهی می توانیم این احساسات را کنترل یا سرکوب نمائیم که علت بروز تعارضات از همین جا سرچشمه می گیرد. به عقیده گلمن شخصیت افراد ترکیب درستی از عقل و دل است و معمولاً سمبل عقل، بهره هوشی (IQ) و دل، هوش معنوی (SQ) است. (آقایار، شریفی درآمدی،۳۸:۱۳۸۵)
موضوع روانشناسی شخصیت، مطالعه بخش های مختلف روان شناختی، سازمان دهی و رشد آن با هدف برقراری ارتباط قسمت های مختلف ذهن نظیر مکانیزم های دفاعی، عملکردها و فرایندها با پیامدهای زندگی می باشد. سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا اصطلاح هوش معنوی برای توصیف کل شخصیت به کار می رود؟ پاسخ به این پرسش به چگونگی تصور شخص از سیستم شخصی اش بستگی دارد.(مایر،۲۹:۱۹۹۷)
عبارتی که افراد گاهی از تصور هوش معنوی به کار می برند انگیزش ،هیجان، شناخت و هشیاری است که در روان شناسی به عنوان چهار فرایند اساسی که تقریباً پایه فیزیولوژیکی شخصیت را تشکیل می دهند،مورد توجه هستند. پایه انگیزش درونی است و برای تکامل علایق، دلبستگی و ایمنی ضروری می باشد. سیستم هیجان شامل تجربه های درونی در پاسخ به روابط بیرونی است. برای مثال اگر شخص باور کند که افراد مهم وی را دوست دارند، احساس شادی می کند و بر عکس در مقایسه با این مجموعه مکانیزم های ذهنی، بیشتر بیرونی است. در واقع یکی از اهداف شناخت، کمک به ایجاد اطمینانی رضایت بخش از انگیزش ها و حفظ هیجانات خوشایند و نیز تفکر درباره طرح علایق درونی مانند خیال پردازی می باشد.
از سوی دیگر شناخت در خدمت ترسیم طرح هایی از دنیای خارج، آزمایش و تجربه آنها استدلال مؤثر، جدایی واقعیت از خیال و پردازش اطلاعات است،هشیاری که نسبت به فرایندهای پیش بهتر قابل درک است. آگاهی شخص از بخش های دیگر ذهن می باشد. چنین حالتی همواره در طی ساعات بیداری حفظ می شود. اگر چه ممکن است در طول روز به علت خستگی، تحریک و سایر شرایط، حالت هشیاری در نوسان باشد. برخی معتقدند که هشیاری به تغییر خلاقانه، توقف جهت عملیات جاری ذهن، زمانی که ذهن به طور مناسب، مسئله گشایی نمی کند. گرایش دارد، در واقع آگاهی هشیار فرصت هایی را جهت تغییر فراهم می کند. این چهار فرایند در جدول(۲-۱) مرتب شده اند .(مایر،سالووی،کارسو:۲۰۰۰)
بخش دوم شخصیت مدل هایی از خود، نیازی اطراف خود و مدل هایی از جهان است که از طریق یادگیری شکل می گیرد (جدول۲-۸) این الگوها جنبه هایی از انگیزش های فردی، هیجانات شناخت و حالات هشیاری را در بر می گیرند که در نقشه هایی از خود و دنیای اطراف ادغام، می شوند.
سومین بخش شخصیت، صفات هستند (جدول ۲-۸) زمانی که یک انگیزه، هیجان یا تفکر به صورت مداوم، در الگوهای خود یا دنیای اطراف، یعنی نقشه های ذهنی آموخته شده حضور می یابد،صفت شکل می گیرد. مانند رفتاری که بیانگر صفت پرخاشگری است. به طور کلی ویژگی ها (صفات) از انگیزههای ساده، هیجان و شناخت که از تعامل مدل های اکتسابی از خود و دنیا ایجاد می شوند متفاوت هستند. این توصیف نسبی از شخصیت است اما برای درک اصطلاح شناسی هوش معنوی از منظر شخصیت کافی نیست. هیجان تنها یکی از چهار بنیاد شخصیت را در بر می گیرد که با شناخت انگیزش و هشیاری تفاوت دارد.
جدول(۲-۸) :مفهوم شخصیت و هوش معنوی
سطح ۳: صفات ذهنی | صفات مربوط به خود | صفات کمی | ||
مثال: عزت نفس، خودآگاهی، هوش شخصی | مثال: برون گرایی، هوش کلامی، روابط دوستانه، وظیفه شناسی، جرم اندیشی | |||
سطح ۲: نقشه های ذهنی | مدل هایی از خود | مدل هایی از خود در جهان | مدل هایی از جهان | |
مثال: مفهوم خرد، هویت، خودآزمایی، تاریخچه زندگی | مثال: نقش ها، دلبستگی ها، همانندسازی ها، قواعد رهبری | مثال: آگاهی از زمان | ||
سطح ۱: مکانیزم های ذهنی | انگیزش های اصلی | هیجان اصلی | عملیات شناخت اصلی | هشیاری اصلی |
مثال: میل به خوردن، نوشیدن و خوابیدن، ارتباط با دیگران، دفاع از خود | مثال: احساس شادی، ناراحتی، عصبانیت، و ترس | مثال:یاد گیری، یادآوری قضاوت، مقایسه | مثال:آگاهی توجه |
۲-۳-۵ هوش معنوی و مفهوم توانایی ذهنی
در این اصطلاح هوش معنوی ترکیبی از توانایی، مهارت یا استعداد ذهنی است که به پرورش اطلاعات هیجانی می پردازد. لذا کار اصلی، مفهوم سازی توانایی هایی است که هوش معنوی را می سازد همچنین ایجاد شیوه هایی جهت سنجش این توانایی ها و تعیین اینکه آیا هوش معنوی معادل یک هوش استاندارد است یا خیر؟ در رویکرد علمی، هوش معنوی را بیشتر با عبارات «توانایی های ذهنی» تعریف می کنند تا معنی وسیع قابلیت های اجتماعی مایر و سالوی (۱۹۹۷) در مورد هوش معنوی اذعان دارند که عبارت است از توانایی درک، ارزیابی و بیان صحیح هیجان ها، توانایی درک مفاهیم مربوط به هیجان و کاربرد زبان مربوز به هیجان ها و توانایی کنترل و تنظیم هیجان های خود و دیگران احساس رضایت و توانایی برقراری ارتباطات اجتماعی مؤثر در زمینه توسعه منابع انسانی نیز این مفهوم به کار گرفته شده است تا مهارت های مهمی را که در محیط کار، غیر از قابلیت های تخصصی مربوط به شغل لازم است معین نماید.(مایر،سالووی،کارسو،۷۳:۲۰۰۲)
۲-۳-۶- مفهوم هوش معنوی
هوش از جذاب ترین نیروهای روانی است که جلوه های آن در موجودات مختلف به مقادیر متفاوت مشاهده و رویت است. هر چه موجودات از تکامل بیشتری بهره مند بوده و به همان نسبت از پیچیدگی بیشتری برخوردار باشند،از نظر هوشی نیز پیشرفته تر خواهند بود.
هیجان ها حالت های عاطفی ذهن هستند. و باعث می شوند تا به شیوه خاصی احساس کنیم. هیجانها هم سازگاری فرد را با محیط فیزیکی و هم با محیط اجتماعی آسان میسازند زیرا احساس های ما را به دیگران می رسانند و چگونگی پاسخ دهی آنان را نسبت به ما تنظیم می کنند و نیز تعاملات اجتماعی را آسان می سازند و در نهایت رفتار اجتماعی را ترغیب می کنند (سپهریان،۴۳:۱۳۸۶)
توجه به هیجانها و کاربرد مناسب آنها در روابط انسانی، درک احوال خود و دیگران خویشتنداری و تسلط بر خواسته های آنی، همدلی، با دیگران و استفاده مثبت از هیجانها در تفکر و شناخت موضوع هوش معنوی می باشد.(اکبر زاده، ۱۳۸۳)
هوش معنوی به عنوان زیر مجموعه ای از هوش اجتماعی تعریف شده است. یعنی کنار آمدن با مردم، مهار هیجان ها در روابط با انسانها و توانایی ترغیب یا راهنمایی دیگران و شامل ویژگی هایی است مثل:
توانایی مهیج و برانگیختن خود، استقامت و پایداری در مقابل شکست، از دست ندادن روحیه پس راندن افسردگی و یأس در هنگام تفکر همدلی و صمیمیت و امید داشت.(گلمن،۲۰۰۱)
۲-۳-۷- ابعاد هوش معنوی
تحقیقات نشان می دهد هوش معنوی ویژگی های خاصی دارد و ابعاد آن را می توان شامل موارد زیر برشمرد:
۲-۷-۱- قابلیت هیجانی: متشکل از طرفیت واکنش یا پاسخ مناسب به محرک های هیجانی در شرایط مختلف، داشتن حس خوش بینی و اعتماد به نفس بالا، کنترل هیجانات ناگوار مانند ناکامی، تعارض ها، عقده های پیچیده، هیجانات شادی بخش، توانادی برقراری ارتباط با دیگران، خودکنترلی هیجانی، ظرفیت جلوگیری از سرکوب هیجانات مانند: فشار روانی، درماندگی، پرهیز از بروز هیجانات منفی، کنترل غرور بی جا و خود پسندی ها و انجام آنچه که منجر به موفقیت می شود.
۲-۷-۲- بلوغ هیجانی: متشکل از ارزیابی هیجانات خودمان و دیگران، شناسایی و ابراز احساسات، تعادل میان عقل و دل یا به عبارتی منطق و عاطفه، انعطاف و تطبیق پذیری، پذیرش و تحسین عقاید دیگران، به تأخیر انداختن رضایت های روانی آنی یا به عبارتی از واکنش هایی که حاکی از رضایت مندی سریع روانی است جلوگیری می کند.
۲-۷-۳- حساسیت هیجانی: متشکل از شناخت ایجاد آستانه برانگیختن هیجانی و مدیریت بی واسطه محیط، حفظ تفاهم با دیگران، آرامش دادن به دیگران که زمینه ساز روابط نزدیک عاطفی و احساسی در سازمان می شود. همچنین همدلی و امین بودن در رفتارهای بین فردی و دریافت پیام از نشانه های هیجانی، خلق و خوی، احساسات و دیدگاهی که بگوید دیگران چه ارزیابی از ما دارند با توجه به مطالب فوق می توان گفت هوش معنوی توانائی یک فرد است تا بتواند واکنش یا پاسخی مناسب و موفق به انواع محرک های متنوع و آنی محیطی از خود نشان دهد.
بنابراین هوش معنوی متشکل از سه بعد روان شناختی قابلیت هیجانی، بلوغ هیجانی و حساسیت هیجانی است که موجب می شود شناخت واقعی، تفسیر صادقانه کنترل مدبرانه و رفتارهای پویا انسانی داشته باشیم.( دالیپ سینگ:۲۰۰۲ به نقل ازآقایار،شریفی درآمدی،۱:۱۳۸۶-۴۰)
[۱]Mayer
[۲]Mayer, Salvey & Carcu
[۳]Dalip singh