مدل تصمیم گیری در شرایط تنش روانشناختی
مدل های تصمیم گیری که تا کنون بدان ها پرداخته ایم، همگی (بجز تصمیم گیری بحرانی) در شرایط آرام با پروسه منطقی حتی در مواقعی که به وضعیت عقلایی محدود و یا دیگر محدودیت های انسانی پرداختیم، پیش می رفت. اما تصمیماتی که انسان ها و یا سازمان ها می گیرند، با احساسات همراه است، زیرا تصمیمگیر امید قوی دارد که با این تصمیم به اهداف خود رسیده و یا از خطرات و پیامدهای منفی در امان بماند. بنابر این در افراد، گرایشات قوی متخالف برای عمل و عکس العمل وجود دارد. نتیجه به نوعی منازعه تصمیمی است که یک منبع مهم برای تنش های روحی است. تنش هایی ناشی از منازعه تصمیمی باعث معیوب نمودن پروسه تصمیم می گردد (Davis ,1985).
منازعه تصمیمی درمواقعی که قرار است یک تصمیم مهم گرفته شود، افزایش پیدا می کند. این موضوع زمانی تشدید می شود که تصمیم گیر متوجه می شود که احتمال ضرر های ناشی از هر راه حل تا چه اندازه مهم است. به بیان دیگر، هر نوع که او تصمیم بگیرد، بهر حال به منازعه تصمیمی دچار خواهد شد. ولی نشانههای جدی بیماری زمانی خود را نشان می دهند که تمام راه حل ها نتایج غیر مقبول نیز داشته باشند. این نشانههای بیماری جدی منازعه تصمیمی، نگران کننده، تردیدآمیز، نوسانی و همراه با رنج است (Davis ,1985). اما تصمیم همچنان در جهان گرفته می شود، لیکن با کنار آمدن با نقش ها [۱].
۲- ۹-۶- مدل منازعه یا مدل کنار آمدن با نقش ها
مدل منازعه می تواند در مواقع اضطراری مانند آتش سوزی و سیل کاربرد داشته باشد. این مدل همچنین میتواند در تمامی تصمیماتی که به نوعی اهداف تصمیم گیر مورد تهدید واقع می شوند نیز بکار گرفته شود. چهار سئوال اساسی برای کنار آمدن با نقش ها وجود دارد:
۱–آیا در غیاب یک تغییر، ریسک جدی وجود دارد؟
۲-آیا در صورت تغییر، ریسک افزایش پیدا میکند؟
۳-آیا به انتظار رسیدن به یک راه حل بهتر نشستن، واقع بینانه است؟
۴-آیا زمان کافی برای تحقیق و سنجش وجود دارد؟
اگر پاسخ به سئوال اول، نه است، بنابراین تغییری نباید رخ دهد. اگر پاسخ، بله است، سپس سئوال دوم مطرح است. اگر پیامدهای تغییر محسوس است ولی جدی نیست، پس باید تغییر صورت گیرد اما بدون منازعه تصمیمی. اگر پیامدها جدی است، بنابراین باید به سئوال سوم مراجعه نمود. اگر راه حل بهتر امکان ناپذیر است، اجتناب دفاعی[۲] احتمالا بهترین راه است. اگر راه حل بهتری فکر می شود امکان پذیر بوده و زمان نیز موجود است، استراتژی مناسب، پروسه هوشیارانه تحقیق، برآورد، و برنامه ریزی اقتضائی است. اگر زمان مکفی وجود ندارد (مانند آتش سوزی)، بهترین راه هوشیاری بیش از اندازه[۳] است.
هوشیاری بیش از اندازه، یک عکس العمل به فجایع طبیعی است. شخصی که بر روی پیامدهای نامطلوب مورد انتظار یک فاجعه متمرکز می شود، دیگر نمی تواند اطلاعاتی که مشخص می کند که ممکن است این فاجعه دیگر رخ ندهد را بپذیرد. فرد فشاری را احساس می کند که باید هرچه زودتر دست به اقدام بزند و با عجله فعالیت هایی را انجام می دهد بدون آنکه تمامی جوانب را سنجیده و یا راه حل های دیگر را مدنظر قرار دهد (Davis ,1985).
اجتناب دفاعی: اجتناب دفاعی بعنوان یکی از استراتژی های تطبیقی مسلط مورد توجه تصمیم گیران قرار گرفته است تا از اطلاعات مزاحم، تفکرات باطل، تحریف اطلاعات رسیده و بی توجهی گزینشی اجتناب گردد. اگر تصمیم گیر احساس نماید که ریسک تعویق یک تصمیم کم است، از تعلل و تعویق اجتناب نمی کند. اگر اینطور نباشد، ممکن است که تصمیم گیر اصلی، فرد دیگری را مسئول تصمیم سازد. قبل از تصمیم گیری تحت سرمشق اجتناب دفاعی، تصمیم گیران ممکن است تاکتیک های حمایتی از یک راه حل بروز دهند، اگر منتظر اطلاعات دیگری راجع به راه حلهای دیگر نباشند. پس از تصمیم گیری، فعالیت های حمایتی برای کاهش ناسازگاری ادراکی در مورد تصمیم بکار می رود. موارد زیر چند نوع از تاکتیک های حمایتی هستند:
۱-غلو نمودن در مورد پیامدهای راه حل مطلوب
۲-کم اهمیت دادن پیامدهای نامطلوب راه حل مورد نظر
۳-نفی حالت های مخالف
۴-بزرگنمایی در مورد دوردست بودن فعالیت هایی که پس از تصمیم باید بدان دست یازیم.
۵-فرض نمودن عدم توجه جامعه به این تصمیم (در مورد تصمیمات فردی)
۶-کم نمودن مسئولیت های فردی (در مورد فشار اجتماعی و یا فرمان ها) (Davis ,1985)
[۱] Coping Patterns
[۲] Defensive Avoidance
[۳] Hyper vigilance