رهبری خدمتگزار و اعتماد سازمانی
اعتماد در برگیرنده مفاهیم مهمی برای مطالعه است، و کلید اصلی برای توسعه روابط بین فردی به شمار می رود. سطح پایین اعتماد باعث می گردد که کارکنان جریان اطلاعات را در سازمان منحرف کنند و سوء ظن و بدگمانی در بین کارکنان رواج پیدا کند و ارتباطات باز و صادقانه در سازمان از بین برود و تصمیمات سازمان از کیفیت مطلوبی برخوردار نباشند. اعتماد مفهومی چند سطحی بوده، به تعاملات سطوح گوناگون همکاران، تیم ها ،سطوح درون سازمانی مربوط می شودرهبر خدمتگزار به طرق زیر بر فرهنگ سازمان تاثیر دارند: الگو و نمونه بودن؛ نحوه تخصیص منابع سازمان؛ معیارهایی که به وسیله آن به استخدام، ترفیع و یا اخراج کارکنان اقدام می کنند؛ و آنچه به آن توجه داشته و آنچه به آن اهمیت و پاداش می دهند. قابل تامل است که اعتماد نیز به شدت تحت تاثیر فرهنگ است. برخی دیگر از عوامل مرتبط با فرهنگ اعتماد در سازمان عبارتند از: عمق و کیفیت روابط بین فردی؛ شفافیت نقشها و مسئولیتها؛ شایستگی برای انجام امور و وظایف محوله؛ شفافیت چشم انداز و اهداف سازمانی و وفای به عهد. واضح است که بسیاری از این عوامل با رفتار رهبر در سازمان ارتباط دارند. جو اعتماد زمانی به وجود می آید که مدیران آنچه را که متعهد به انجام آن بوده اند را انجام دهند و رفتارشان قابل پیش بینی باشد. “راسل “معتقد است که اعتماد جوهره رهبری خدمتگزار است(قلی پور و دیگران ، ۱۳۸۸ ، ص ۱۰۸)
۲-۱۶ رابطه بین جواخلاقی، اعتماد سازمانی و تعهد سازمانی
در بسیاری از تحقیقات به این پرداخته شده که چگونه اعتماد سازمانی به جواخلاقی مرتبط شده است. مدیران و کارکنانشان به عنوان عناصر اساسی در سازمان، نقش مهمی را در ایجاد اعتماد سازمانی ایفا می کنند. فرد مورد اعتماد باید توانایی و شایستگی های اخلاقی لازم را داشته باشد تا بتواند دیگران را تحت تاثیر قرار دهد، باید فردی نوع دوست باشد تا بتواند به فرد اعتماد کننده کمک کند و جوی اخلاقی را برای او ایجاد کند(DeConinck, 2011, 619). صداقت در سازمان منجر خواهد شد که کارکنان احساس کنند که در سازمان با آنها منصفانه رفتار می شود و ناخودآگاه به سازمان و مدیر خود اعتماد می کنند. اگر در سازمان اعتماد وجود داشته باشد، کارمند احساس می کند که شغل او برای موفقیت سازمان حیاتی است و علاوه بر این کارکنان اضطراب کمتری داشته و اثر مبتنی بر سازمان خواهند داشت(Ertutk, 2008: 456). تعهد[۱] با احساس اعتماد افزایش می یابد. چنانچه فرد با قابل اعتماد بودن یک سازمان و مدیر آن باور داشته باشد. تعهد وی افزایش خواهد یافت. اعتماد در یک سازمان باعث افزایش تعهد می شود و حتی بعضی از مشکلات کارکنان را مشخص می کند به این صورت که اعتماد با ماندن وترک سازمان مرتبط است. ارزش های اخلاقی سازمان به عنوان نشانه ای مهم برای تعهد سازمانی است. سنجش محققان از ارزش های اخلاقی سازمان، ادراکات کارکنان از رفتارهای اخلاقی مدیران و نگرانی درباره مباحث اخلاقی در سازمان را در بر می گیرد. زمانی که افراد در جو اخلاقی قرار می گیرند و جواخلاقی را می پذیرند، با احتمال بیشتری به سازمان خود متعهد می شوند و برای افزایش تعهد سازمانی باید افرادی استخدام شوند که نظام ارزشی آنها متناسب با نظام ارزش های سازمان باشد و شرایط اجتماعی مثبت و رضایت بخش در سازمان ایجاد کنند و سطح اعتماد در سازمان را افزایش دهند(Stets&Burke,1999, 350؛(Schwepkker, 2001,42
۲-۱۷ فرایند اعتماد
فرایند اعتماد را در سه مرحله بیان می شود:
اعتماد به عنوان یک عقیده، اعتماد به عنوان یک تصمیم و اعتماد به عنوان یک عمل
مرحله اول: اعتماد به عنوان یک عقیده اولین مرحله از اعتماد ، مجموعه ای از عقیده ها و باورهای ذهنی و یکپارچه در باره شریک دیگر می باشد به طوری که فرد می تواند تصور کند که عمل شریک او نتایج مثبتی برای او به دنبال خواهد داشت.
مرحله دوم: اعتماد به عنوان یک تصمیم دومین مرحله ، تصمیم به اعت ماد کردن به دیگری می باشد. این مرحله ای است که باور به قابلیت اعتماد دیگری به خوبی آشکار می گردد. در شرایط واقعی اعتماد دو انتظار وجود دارد، یکی انتظار وجود رفتار قابل اعتماد و دیگری تمایل به عمل کردن بر مبنای آن دسته بندی رادر این باره بیان شده است:
- رفتارهای اتکا محور : برای مثال کنترل محیطی مدیر بر تصمیمات و منابع ارزشمند زیر دستان یا کاهش عمدی کنترل و بررسی اعمال زیر دستان.
- رفتار های مربوط به آشکار سازی اطلاعات وسهیم کردن دیگران در آن : برای مثال مدیریت سازمان می تواند استراتژی ها ی مهم مر بوط به امور تجاری و بازرگانی را با بخش های تخصصی کارمندان در میان بگذارد.
مرحله سوم: اعتماد به عنوان یک عمل در مرحله سوم نیز اعتماد به عنوان یک عمل بروز می کند یعنی فرد قصد به انجام اعمالی می کند که بر اساس اعتماد شکل گرفته است
شکل زیر چارچوب چند بعد ی و یکپارچه ای برای توجه به فرایند اعتماد درون سازمانی را نشان می دهد.(خنیفر ،۱۳۸۸ ، ص ۶و۷)
(خنیفر ،۱۳۸۸ ، ص ۷)
۲-۱۸ مدل اعتماد سازمانی
مدل اعتماد سازمانی مدلی است که توسط مایر و دیگران ( ۱۹۹۵ ) ارائه شده و سه عنصر قابلیت اعتماد را با هم ترکیب میکنند: توانایی، خیرخواهی و یکپارچگی میل باطنی و گرایش به عنوان تمایل عمومی به اعتماد به دیگران، تعریف میشود. مایر و دیگران( ۱۹۹۵ )، مشخص می سازند که گرایش یا میل باطنی، بر این که فرد چه مقدار به دیگری، قبل از این که اطلاعاتی در مورد او بداند، اعتماد نماید، تأثیر می گذارد. خیرخواهی، به عنوان نیت برای خوب بودن است. یکپارچگی، به عنوان مجموعه ای از اصول که مورد پذیرش افراد درگیر در کار میباشد، تعریف میشود. همان گونه که توسط مایر و همکارنش، مشخص گردیده است اعتماد از تعامل ادراکی که از توانایی، خیرخواهی و یکپارچگی یک شخص صورت می گیرد تولید میشود که این اعتماد تحت تأثیر میل باطن, ما به اعتماد به دیگران، نیز قرار می گیرد .(میرحسینی ،۱۳۹۱ ،ص ۷۲)
۳٫commitment