شیوه های مو اجه با انسان خشمگین
۱- بهترین وسیله مهار کردن خشم فرد عصبانی قبول علت خشمی است که اورا کرده است.
۲- احساس همدلی وهمدردی خود را به فرد خشمگین نشان دهد و به او وعده دهید خواسته های به حقش انجام خواهد شد، ولی نصیحت نکنید.
۳- هر گز وبه هیچ عنوان برای آدم عصبانی بابت زشت بودن خشمش داد سخن ندهید.
۴- اگر تقصیر با شماست عذر خواهی کند ومعتهد شویدموضوع مورد بحث دیگر تکرارنشود.
۵- آدم عصبانی نیاز داردخود راتخلیه کند.به جای هر گونه بحث وجدلی اجازه بدهید تمام هیجاناتش فرو کش کند.
۶- با لبخند همراه با مثابت و مهربانی با او رو به رو شوید.
۷- لحن کلام خود را آرام وشمرده کنید.
۸- به او نزدیک شوید و وانمود کنید درکش میکنید و آمادهاید حرفهای منطقیاش رابشنوید.
۹- اجازه بدهید هنگام خشم هر چه میخواهد بگوید (کیهان نیا ۱۳۸۴، ۱۲۳).
۲-۴- نقاشی و نقاشی درمانی
۲-۴-۱ نخستین مراحل نقّاشی کودکان خط خطی کردن
اوّلین علائمی که بر روی کاغذ رسم می کند، بیشتر بر اثر ضربه زدن مداد بر روی کاغذ به وجود میآید. گاهی این ضربات آن چنان مهم است که باعث پاره شدن کاغذ می شود.بنا به تحقیق لون و فلد برتین کودک مدّتی معمولاً شش ماه پس از شروع به خط نگاری ،رابطه ای رابین حرکات دست خود و آثار و علائمی که پدید می آورد کشف می کند او به مفهوم علل ومعلول پی می برد .در این مرحله کودک حرکات دستش را تغییر می دهد ومی تواند خطوط عمودی وافقی یا مدور ترسیم کند.
خط خطی کردن بی نظم و نا مفهوم برای کودک نوعی بازی است که از آن لذّت میبرد و در سنین دو تا سه سالگی برای شکل هایی که می کشد اسم می گذارد. این بدان معنی است که او می خواهد با محیط اطراف خود ارتباط مفهومی پیدا کند (صرافان ۱۳۸۷، ۱۴۴).
۲-۴-۲ مراحل تکامل خط خطی کردن
کودکان معمولاً در یک سالگی مداد به دست می گیرند ولی به جای خط کشیدن بیشتر با مدادی روی کاغذ می کوبند در ۱۸ تا ۲۰ سالگی به طور کامل موفق به خط کشیدن می شوند. خطهای افقی قبل از خطوط عمودی ظاهر می شوند. در دو سالگی خطوط دایره ای ویا زاویه دار ظاهر می شوند.در سن دو سال ونیمه قدرت عضلانی کودک بیشتر می شود.وهنگام که خطی را رسم می کند،با چشم نیز مراقب آن تا آن خط از محدوده تعیین شده خارج نگردد.بنا به پژوهش ژزل[۱] کودک در این سن قادر است در یک قسمت کاغذ موضوعی را نقّاشی وقسمت دیگر را اختصاص به مطلب دیگری بدهد و یا با در نظر گرفتن مرکز کاغذ نقّاشی متعادلی ترسیم می کند. در سه سالگی خط نگاری کودک برای لذّت بردن نیست بلکه مایل است احساسات درونی خود رادر ارتباط با تجربههای زندگی کوتاه مدّتش به دست آورده بیان کند .بنا به نظریه الشوکر و هاتویک[۲] کودک در سه سالگی خطوط عمودی را بیش از خطوط افقی ترسیم می کند به گفته همین پژوهشگران خطوط عمودی بیانگر اظهار وجود کودک است. توسعه آن نشان میدهد که کودک از وجود خودش آگاه است (صرافان ۱۳۸۷، ۱۴۲).
۲-۴-۳ از هیجده ماهگی تا دو سال و نیمگی
کودکان معمولاً کشیدن علائمی بر صفحه کاغذ را از حدود هیجده ماهگی به بعدآغاز میکنند. از دیدگاه بیشتر پژوهشگران، این خطخطی کردنها حرکاتی بیهدف و ناهماهنگ نیست، بلکه نشاندهنده آگاهی نسبت به الگو وافزایش هماهنگی چشم به دست است. بنا به گزارش کلوک ،کودکان برای رسیدن به درجهای از توازن بصری است که به خط خطی کردن کاغذ میپردازند و یا یک خط را بالا خطی که قبلاً کشیدهاند میکشند .موریس[۳] (۱۹۶۷) گزارش از الگوهای مشابه نقاشی توسط شمپانزهها وهم برای کودکان کاملاً جذاب است. لوکه و هم پیاژه (۱۹۲۷،۱۹۱۳) این خط کشیدنهای اوّلیه را صرفاً بازی و تمرین میدانستند. که نقاشی دختر خود را وسیعاً بررسی کرده بود، این مرحله را تحت عنوان «واقعگرایی تصادفی» مشخص میکند. کودکان عموماً پس از اتمام کار به تفسیر نقاشی خود میپردازند.آرنهایم[۴] (۱۹۵۶)خاطرنشان کرد که نخستین شکل بستهای که توسط کودکان کشیده میشود «دایره اوّلیه »تقریباً میتواند جایگزین کلیه اشیاء موجود در محیط کودک باشد آرمانهایم ادعا میکند که دایره سادهترین طرح بصری برای کودکان خردسال است (مخبر ۱۳۷۰، ۱۴۲).
۲-۴-۴ توصیف نقاشی توسط پیاژه
پیاژه از نقاشی به عنوان سر چشمه مدارک لازم برای نظریهای که در باره باز نمایی رشد یابنده جهان توسط کودک داشت استفاده کرد. نقاشی از نظر پیاژه،در نیمه راه بین بازی نمادین وتصویرهای ذهنی قرار داشت. به گفته پیاژه، بخشی از نقاشی کودک،از لحاظ کیفیت انجام شدن محض خود عمل نقاشی وفراهم آوردن فرصت هایی برای درون سازی وجه مشترک دارد به همین دلیل، پیاژه خط خطی کردن های اوّلیه کودکان بسیار نورسیده را بازی محض به شمار آورد. در اینجا می توان متذکر شد که توجیه استفاده از هنر برای درمان ،به توجیه درون سازی توسط پیاژه شباهت داردتا جایی که کودکان از نقاشی خود برای باز آفرینی رویدادی مهم از لحاظ خودشان استفاده می کنند. پیاژه نقاشی را برخلاف دیگر شکلهای بازی، تلاش برای باز نمایی دنیای واقعی و نیز می دانست که به همین علت دارای وجوه مشترک بسیاربا شکل گیری وظهور تصویرهای ذهنی است (فرامرزی ۱۳۸۲، ۱۴۲).
[۱]. Gesell
[۲]. Alschuler&Hatwick
[۳]. Morris
[۴]. Arenhaym