شیوههای آموزش مهارتهای اجتماعی
قبل از شروع آموزش مهارتهای اجتماعی باید این امر روشن شود که چه مهارتهایی برای آموزش به کودکان و نوجوانان حائز اهمیت است. در تعیین این مهارتها باید چند نکته را مشخص کرد از جمله مرحله رشد کودک که در سرعت بخشیدن یابه تاخیر انداختن آموزش و کسب مهارت مؤثر است. بافت فرهنگی و موقعیتی، و نیز دیدگاه های کسانی که در محیط پیرامون فرد هستند مثل والدین، همسالان و معلمان در تعیین نوع مهارت دخیل میباشند، گاه میان برداشت بزرگسالان از مهارتهای اجتماعی مورد نیاز کودکان و نوجوانان تفاوت بسیار به چشم میخورد و مهارتها بر حسب موقعیت متفاوت به نظر میرسند. مثلا معلمان در کلاس درس، آن دسته از رفتارهای اجتماعی را که به آموزش مهارتهای تحصیلی کمک میکنند ارزشمند میدانند. گرشام (۱۹۸۴) معتقد است نتایج مهم اجتماعی تعلیم مهارتهای اجتماعی به کودکان را میتوان شامل مواردی چون پذیرش در گروه همسالان مورد قبول بزگسالان خاص قرار گرفتن سازش با محیط تحصیلی، عمل به عقل سلیم و عدم ارتباط با دستگاه قضایی نوجوانان دانست.
ظاهراً نتایج مطلوب در انتخاب مهارتهای اجتماعی برای آموزش به کودکان عامل مهمی در تعیین محور آموزش به شمار میآید، زیرا اگر مثلا هدف پذیرش کامل همسالان در مقابل موفقیت کلاسی یا روابط اصلاح شده خانه مطرح باشد، نحوه تأکید تفاوت میکند (کارتلج و میلبرن، ۱۹۸۵).
ساکس و همکاران اظهار کرد که آموزش مهارتهای اجتماعی برای جوانان با نقص بینایی بسیار مهم است. آنها ذکر کردند که اگر کودکان اساس مهارتهای تعاملات اجتماعی شان را در سالهای اولیه توسعه ندهند، توانایی شان برای موفقیت به عنوان یک بزرگسال هم در کار و هم در زندگی شخصیشان ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد.
ضرورت پرورش مهارتهای اجتماعی کودک، در بسیاری از موارد زمانی احساس میشود که درافراد رفتار نامطلوب به چشم میخورد و علت آن نبود رفتار مطلوب در مجموعه رفتارهای فرد است، طبق نظر فوق، انتخاب رفتار مطلوب به جای رفتارهای مسالهساز به عوامل بسیاری بستگی دارد، که معمولاً ارزیابی ذهنی افراد ذیربط از آن جمله است. این توانشها راه های اجتماعی مناسبی برای ابراز احساسها، عدم توافقها و یا درخواست برای تغییر رفتار غیرمعمول دیگری فراهم میآورند. شیوههای آوزش به نابینایان بدین قرار است:
۱- تدریس آموزش[۱]: در جلسات اولیه مسائل کلی مهارتهای اجتماعی به نوجوانان آموزش داده میشود. این آموزش میتواند به صورت نوبتی [۲] یا ادای ساده کلامی اجرا شود که شامل اطلاعاتی در زمینه مهارتهای اجتماعی است. این روش مستقیم است و محتوای آن بعداً توضیح داده میشود.
۲- الگوسازی[۳]: الگو یک تکلیف بسیار مهم برای تعلیم مهارتهای اجتماعی است جنبهی اساسی الگوسازی آنست که ما میتوانیم رفتارها یا مهارتها یا استراتژیهای مقابلهیی خاصی را بدون توضیح کسلکننده و نامرتب نشان دهیم. برای الگوسازی میتوان از نوارهای ویدیویی استفاده کرد که درآنها شیوههای پاسخ به موقعیتها توسط نوجوانان نمایش داده میشود. رهبر گروه شاید یک فرد را که از گروه انتخاب شده است دعوت کند و از او بخواهد مهارتهای خاصی را به نمایش بگذارد. بنابراین وقتی یک موقعیت بازی نقش در گروه مطرح شد طریقهی مقابله این نقش را به دیگران نشان میدهد. سرانجام الگوسازی میتواند برای نشان دادن راه های غیر مؤثر برخورد با موقعیت مفید باشد. اگر اعضای گروه از یک موضوع ترس داشتند، خود درمانگر میتواند این نقش را بازی کند و به اعضا اجازه دهد که عملکرد او را نقد کنند. بر اساس الگوسازی و بحث روی موضوع چه نباید کرد، گروه میتواند نقشهای گوناگون مؤثر در موقعیتهای اجتماعی را بازی کند.
۳- ایفای نقش[۴]: ارزش ایفای نقش در طول تعلیم این است که ایجاد موقعیت میکند از این رو مشابهت فراوانی با موقعیتهای واقعی دارد بنابراین نوجوانان میتوانند پاسخ به محرکهایی را که بعداً در موقعیت واقعی برخورد میکنند فرا بگیرد. در این روش درمانگر کنترل زیادی در دست دارد به آن سبب که:
الف) نوجوانان میتوانند هر نقش را چندین مرتبه تمرین و تکرار کنند به این دلیل شکست اهمیت کمتری مییابد.
ب) نوجوانان میتوانند قطعات کوچکی از زنجیرههای مهارتها را تمرین و در آخر آنها را به هم متصل کنند.
ج) جنبههای گوناگون بر حسب نیازهای درمانی انتخاب میشوند.
د) موقعیتها را میتوان خیلی واقعی یا ساده برگزار کرد.
به طور معمول ایفای نقش به ترتیب، توسط افراد گروه اجرا میشود و افراد گروه راه های مؤثر و غیر مؤثری را که در روش الگوسازی یاد گرفتهاند به صورت ایفای نقش به اجرا میگذارند. درجلسات ایفای نقش، محدودیت زمانی وجود ندارد، بلکه گروه میتواند چندین مرتبه به موقعیت قبلی باز گردد و تمرین را تکرار کند، تا اینکه افراد مهارتهای لازم را فرا بگیرند. بنابراین ایفای نقش جنبه مهمی از آموزش است که قابلیت انعطاف زیادی دارد و میتواند با نیازهای فرد مناسب مطابقت کند.
۴- تکنیکهای رفتاری[۵]: هر چند که تکنیکهای رفتاری در تعلیم مهارتها یک روش رساندن مفهوم کلام است که میتواند بسیار تسریعکننده باشد. برای مثال وقتی فرد سعی میکند سر صحبت با فردی را باز کند، وقتی به طور واقعی با یک موقعیت ایفای نقش مواجه میشود، نمیتواند فکر کند که چه بگوید در اینجا درمانگر میتواند به طور مستقیم جملاتی را که لازم است به فرد یاد بدهد.
۵- تکنیک شناختی[۶]: یکی از مسائلی که بیشتر نوجوانان به خاطر آن به درمانگر مراجعه میکنند، عدم اعتماد به نفس در ابراز وجود است جنبهی اصلی درمان اضطرابها و مشکلات عملکردی است که بر اثر عبارات منفی منسوب به خود[۷] در افراد ایجاد شدهاند (شاداب، ۱۳۷۳).
[۱]- Diactic teaching
[۲]- Han cats
[۳]- Modclling
[۴]- Role playing
[۵]- Behavioral techinges
[۶]- Cognitive
[۷]- Negative self statement