2-2-1-1 کلیشه ها. 35
2-2-1-2- شبکه های ارتباطی ………………………………………………………………………………………………..35
2-2-1-3- ارزش گذاری به کار زنان. 36
2-2-1-4- تضاد کار- خانواده. 36
2-2-1-5- سبک مدیریت. 36
2-2-3- ضرورت مشارکت زنان. 37
2-2-4- جانشین پروری. 38
2-2-4-1- نقش مدیریت در جانشین پروری. 40
2-2-4-2- مدیریت صف و ستاد. 43
2-2-4-3-تاریخچه برنامه ریزی جانشین پروری. 46
2-2-4-3-اهمیت و ضرورت جانشین پروری. 47
2-2-4-4-مدل های اصلی در برنامه ریزی و مدیریت جانشین پروری. 48
2-2-4-5-عوامل مؤثر بر موفقیت جانشین پروری. 49
2-3-بخش دوم: عوامل مؤثر در عدم ارتقاء زنان. 51
2-3-1-عوامل سیاسی. 51
2-3-2-عوامل سازمانی. 52
2-3-2-1 عدالت سازمانی. 53
2-3-2- 2-تأثیر سبک رهبری بر جایگاه زنان در سازمان ها. 54
1-سبک دستوری. 55
2-سبک ایجابی. 55
3-سبک مشارکتی. 55
4-سبک تفویضی. 56
2 -3-2 -3مقایسه مدیریت (رهبری) زنان و مردان. 56
2-3-3-عوامل اقتصادی. 59
2-3-4-عوامل فرهنگی. 59
2-3-4-1- 1زن از منظر پیش مدرنیسم. 61
2-3-4-1-2-زن از منظر مدرنیسم. 61
2-3-4-1-4-زن از منظر پست پست مدرنیسم. 62
2-3-4-2-عوامل خانوادگی. 63
2-3-5-عوامل نگرشی – اجتماعی. 65
2-3-5-1-عوامل نگرشی. 65
2-3-5-1-1هویت و انواع آن. 66
2-3-5-2-عوامل اجتماعی. 68
2-3-5-2-1- زن از دیدگاه نظریه نقش در روانشناسی اجتماعی. 68
2-3-5-2-2-زنان و فناوری اطلاعات و ارتباطات. 69
2-3-5-2-3 باورهای مذهبی. 70
2-3-5-2-3 -1 – ضوابط شرعی و عمومی اشتغال زن. 70
2-3-5- عوامل بیولوژیکی. 71
2-3-5-1-هویت جنسی ، تقسیم کار و نقش های جنسیتی. 71
2-4- بخش سوم: زن و موضوع اشتغال. 72
2-5- بخش چهارم: پیشینه پژوهش. 75
2-5- 1- پیشینه داخلی پژوهش. 75
2-5- 2- پیشینه خارجی پژوهش. 82
2-5- 3- نقد پیشینه پژوهش. 84
2-6- بخش پنجم :مبانی نظری پژوهش. 88
2-6-1 نظریههای حضور زنان در عرصه مدیریت. 88
2-6-1-1- نظریه فمینیزم. 88
2-6-1-2-نظریه منطقه حائل. 90
2-6-1-3-نظریه تحرک وارونه (موازنه منفی). 90
2-6-1-4-نظریه انسداد اجتماعی. 90
2-6-1-5- نظریه سقف شیشه ای. 90
2-6- 2- چارچوب نظری. 91
فصل سوم. 99
مقدمه ………………………………………………………………………………………………………………………………….100
روش تحقیق. 99
قلمرو تحقیق …………………………………………………………………………………………………………………………101
جامعه آماری ……………………………………………………………………………………………………………………… 101
نمونه آماری……………………………………………………………………………………………………………………… 101
برآورد حجم نمونه ………………………………………………………………………………………………………………..102
ابزار گردآوری………………………………………………………………………………………………………………………103
روایی و پایایی پرسشنامه …………………………………………………………………………………………………….104
روش اجرا …………………………………………………………………………………………………………………………..106
تحلیل داده ها………………………………………………………………………………………………………………………106
فصل چهارم تجزیه و تحلیل آماری. 108
4-1مقدمه. 109
4-2- توصیف دادهها:. 109
4-2 تحلیل دادهها. 113
استخراج اطلاعات مربوط به پرسشنامه تحقیق. 113
4-3 بخش سوم- تحلیل مولفهها در راستای سوالهای تحقیق. 132
تحلیل سؤال اصلی ………………………………………………………………………………………………………………145
تحلیل عاملی. 146
مراحل اعتباریابی …………………………………………………………………………………………………………………147
ضرایب بارهای عاملی……………………………………………………………………………………………………………149
فصل پنجم نتیجه گیری و پیشنهادات. 169
5-1مقدمه. 170
5 -2خلاصه. 170
5 -3 نتایج یافته ها. 172
5-3-1 نتایج حاصل از یافته های توصیفی………………………………………………………………………. 172
5-3-2 نتایج حاصل از یافته های استنباطی ……………………………………………………………………..172
5 -4 پیشنهادات پژوهش. 181
5 -5 محدودیتهای پژوهش. 183
منابع فارسی. 186
منابع لاتین. 193
پرسشنامه…………………………………………………………………………………………………………………………….195
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مطالعه سقف شیشه ای در جانشین پروری و ارتقای زنان در مناصب مدیریتی از دیدگاه مدیران و کارشناسان ستادی در سازمان آموزش و پرورش استان البرز صورت گرفته است.
روش این تحقیق از نوع توصیفی – پیمایشی می باشد.جامعه آماری تحقیق، شامل کلیه مدیران زن و مرد، کارشناسان ارشد و مدیران ستادی شاغل در اداره کل و مناطق هشتگانه استان البرز می باشد. بر اساس جامعه آماری 1806 نفره، نمونه آماری317 نفرکه از طریق فرمول کوکران به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارپژوهش، پرسشنامه محقق ساخته می باشدکه بر اساس ادبیات و پیشینه پژوهش تهیه شده و برای روایی ابزار از روایی صوری ومحتوایی از دیدگاه متخصصان و برای پایایی پژوهش از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار 95%به دست آمد ، داده ها به وسیله آزمون آماری گرسیون یک متغیره وآزمون رتبه بندی فریدمن بررسی شده اند. داده ها نشان داد عوامل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، سازمانی، بیولوژیکی و فرهنگی، خانوادگی و دیدگاه زنان نسبت به جایگاهشان همگی برایجاد سقف شیشه ای در ارتقا و جانشین پروری زنان مؤثر هستند و عوامل سیاسی ، فرهنگی ، سازمانی به ترتیب اهمیت و تأثیربیشتری بر ایجاد سقف شیشه ای دارند.
واژگان کلیدی:
سقف شیشه ای، جانشین پروری، عوامل خانوادگی، فرهنگی –اجتماعی، سازمانی، بیولوژیکی و اقتصادی
1-1-مقدمه
ازآن جا که همواره توجه به موضوعات و پژوهشهای علمی، همراه با پدیدهها و نیازهای هر عصر بوده است، امروزه نیز توجه به مسایل زنان و مطالعات پیرامون آنها و نیاز به پژوهش علمی در رابطه با آنها به صورت یک امر ضروری ظاهر شده است. موضوعی که تقریباً تا یک و یا دو دهه پیش به دلایل خاص فرهنگی، تاریخی و یا شاید به دلیل عدم شناخت و اهمیت آن نقش چندانی در مطالعات علوم انسانی نداشته است لیکن اکنون بخشی از کل رشتههای علوم انسانی را به خود اختصاص داده است و از مباحث پر رونق در محافل علمی و اجرایی در سطح ملی و بینالمللی گردیده است.
به رغم این که از نظر قانون به زنان و مردان یکسان نگریسته شده است و با توسعه آموزش عالی زنان در اشغال مشاغل بیرون از خانه موفقیتهای نسبی کسب نموده اند، ولی هنوز در اشغال سمتهای مدیریتی از تبعیضهای چندگانه رنج می برند. این مسئله به « تقسیم کار جنسیتی عمودی » بر می گردد که در آن، مردان به ویژه در سمت های مدیریتی موقعیت برتری کسب می نمایند.(کار، 1384 :46)
با توجه به این که حداقل نیمی از جمعیت هر کشور را زنان تشکیل می دهند برخورد با آنان به عنوان یک پدیده اقلیتی نادرست است . درنظر گرفتن زنان به عنوان یک گروه محروم به خودی خود مورد توافق تمام جریان های فمینیستی نبوده است زیرا بر این امرتاکید داشته اند که موقعیت نیمی از افراد کل جوامع انسانی را نمی توان با موقعیت یک اقلیت دینی، سیاسی و قومی مقایسه کر د)میشل، 2001).
آشکارا، زنان در محل کار به اندازه مردان شایسته تلقی نمی شوند. زنان در سازمانها معمولا دارای نقش ها و پست های پایین تری هستند. گزارش اخیر وزارت کار ایالات متحده حاکی از این است که زنان شاغل فشار روانی را بزرگترین مشکل روزانه خود تلقی می کنند. اکثر شکایات از سوی زنانی ابراز شده است که دارای مشاغل حرف های یا مدیریتی هستند.(قدم نژاد،1381 :25)
امروزه مدیریت زنان نه تنها در کشورهای در حال توسعه، که در کشورهای توسعه یافته نیز از مقوله های مهمی است که مورد توجه صاحب نظران علوم مختلف قرار گرفته است؛ و در سطح جهانی نیز سازمان های بین المللی توجهی ویژه به جایگاه زنان درکشورهای مختلف دارند.از این رو، همواره مقولهی زنان و به ویژه مشارکت آنان در تصمیم گیری ها و مشاغل سطوح عالی مورد توجه بوده است. یکی از شاخص های مهمی که به عنوان معیار توسعه ی جنسیتی و نیز توانمندسازی زنان مورد توجه قرار می گیرد، میزان مشارکت زنان در تصمیم گیری های کلان کشور، و هم چنین حضور آنان در پست های مدیریتی است. علی رغم برنامه ریزی هایی که در این حوزه انجام شده است حضور زنان در پست های مدیریتی هنوز چشم گیر نیست و به نظر می آید که زنان در مسیر پیشرفت شغلی خود در سطوح مدیریتی با مسائل و مشکلات زیادی روبه رو هستند که این موضوع نه تنها در کشورهای در حال توسعه، که در کشورهای توسعه یافته نیز هنوز در حد یک مسئله باقی مانده است و صاحب نظران نتوانسته اند آن گونه که باید و شاید پاسخی برای آن بیابند .(جعفرنژاد و اسفیدانی، 1384 :78)
جدول زیردرصد حضور زنان در کرسی های پارلمانی، پست های تصمیم سازی در دولت، مدیریت میانی دولت، و پست های مدیریتی – اجرایی طی سالهای مختلف و در مناطق مختلف را نشان می دهد.
جدول 1-1-اقتباس از:هفته نامه فرهیختگان (1380-شماره 34)
پیشنهاد موضوع تحقیق با عنوان «بررسی عوامل موثر بر ایجاد سقف شیشهای در جانشینپروری و ارتقای زنان در مناصب مدیریتی در سازمان آموزش و پرورش استان البرز» بهانهای بود تا شاید بتوان با بررسی و بحث بیشتر گره نابرابری را در زمینه ارتقاء شغلی زنان در ایران و به ویژه در سیستم آموزشی کشور از هم گشود و همگام با کشورهایی که رفع تبعیض نسبت به زنان را پذیرفتهاند، در این راستا اقدام نمود.
امید است بتوانیم در جهت ارتقاء وضعیت شغلی زنان و احقاق حق نیمی از جمعیت فعال کشور که در همه عرصههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و … ظرفیت، قابلیت و شایستگی خود را به اثبات رسانیدهاند، گامی هر چند کوتاه برداریم.
1-2- بیان مساله
یکی از مهمترین معیارها جهت سنجش درجه توسعهیافتگی یک کشور، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارا میباشند. اکنون نگاه جهان، بیشتر به سوی زنان معطوف شده است؛ زیرا امروز، برای تحقق توسعه اجتماعی، تسریع فرایند توسعه اقتصادی و محقق شدن عدالت اجتماعی، چنانچه به زن به عنوان نیروی فعال و سازنده نگریسته شود، قطعاً تأثیر بسیاری در روند توسعه و افزایش کمّی و کیفی نیروی انسانی آن جامعه خواهد داشت. نقش زنان در توسعه، مستقیماً با هدف توسعه اجتماعی و اقتصادی بستگی داشته و از این رو در تحول همه جوامع انسانی، عاملی بنیادی محسوب می گردد (محمدی، 1387 :52) .
زنان تقریبا نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل میدهند و سازندگان و پرورشدهندگان نسلهای آینده محسوب میشوند. آنها منبع انسانی بالقوه مهمی در توسعه علمی، اجتماعی و فرهنگی کشورند، از این رو توجه به مسیر پیشرفت شغلی آنها ضرورت دارد و هرگونه بیعدالتی پذیرفته شده علیه آنان ممکن است بر بهرهوری نیمی از نیروی کار سازمانها اثر منفی داشته باشد.
همچنین احراز پستهای کلیدی برای زنان بسیار پیچیده است و متغیرهای زیادی بر آن تأثیر گذارند. (حسینیان، 1۳۸۴ :۱۵). حضور زنان در عرصه مدیریت با چالشها و مشکلاتی همراه است که نیاز به بررسی زیادی در این زمینه وجود دارد که در پژوهشهای گذشته یا چنین چالشهایی مورد بررسی قرار نگرفته و یا تنها بخشی از آنها بررسی شده است.
امروزه شمار زیادی از زنان جامعه بدون پی بردن به نابرابری موجود به زندگی روزمره خود ادامه میدهند، با این تصور که شرایط باید این گونه باشد. جالب آنکه این واقعیت نابرابر، زمانی موجب احساس نابرابر در آنها می شود که آنان از طریق تحصیل در دورههای عالی و در پی آن آگاهی از حقوق خود و شرایط دیگر زنان جامعه، به نوعی خودآگاهی از وضع موجود می رسند (دهنوی و معیدفر، ۱۳۸۴: ۵۲). از دیدگاه تاریخی همواره زنان در پستهایی قرار گرفتهاند که ناگزیر بودهاند کارهای تکراری انجام دهند و پستهایی در سطوح پایین احراز کنند. اغلب آنها در پستهای ستادی و به عنوان دستیار مدیران صفی انجام وظیفه کردهاند و به ندرت مسئولیتهای مدیران صفی را بر عهده داشتند. بنابراین مدیران زن کمتر درگیر وظایف صفی سازمانها بودهاند (افقهی، 1387: 85).
هم