درمان اختلال وسواس فکری و عملی مطابق مدل S-REF
مبتنی بررویکرد ولز نقطه اصلی وشروع درمان آگاهی بیمار ازنقشی است که باورهای فراشناخت درحفظ علائمشان بازی میکند. به این منظور درمانگر، باید درمانجو را یاری کند که شیوهی فراشناختی[۱] ارتباط باافکار راجایگزین شیوهی عینی[۲] نماید(فیشر ولز، ۲۰۰۸). درشیوه عینی، افکار نشان گر واقعیات هستند(تهدید واقعی است)، باید به فکرها عمل کرد، هدف حذف تهدید است وراهبردهاشامل ارزیابی تهدید وانجام رفتارهایی است که تهدید راکم میکند(مثل نگرانی ونظارت برتهدید). به نظر ولز پیامد شیوه عینی تقویت دانش ناسازگار وناکارآمداست. درحالیکه درشیوه فراشناخت، افکاروقایع هستند ونه واقعیات وتهدید یک پدیده ذهنی است وافکار باید مورد ارزیابی قرارگیرند، لذا هدف اصلاح افکار است ونه حذف تهدید. شیوه و راهبرد رسیدن به این هدف ارزیابی افکار وانجام رفتارهایی است که توام با کنترل فراشناختی هستند، نظیر جهت دهی مجددتوجه. پیامد احتمالی این روش که درواقع هدف درمانی مورد نظر است، بازسازی دانش وبه وجود آمدن طرحهای جدید میباشد(ولز، ۲۰۰۰).
همچنین به منظور فراهم نمودن زمینه برای تغییر باورها درمانجو بایدشیوه فراشناخت برقراری ارتباط باموقعیتها رافراگیرد. به این منظور به بیمار آموزش داده میشودکه با فاصله گرفتن ازغنی سازی ذهن [۳] (ولز، ۲۰۰۰)به وسواسها پاسخ بدهد. فاصله گرفتن ازغنی سازی ذهن میتواند شیوه فراشناختی را رشد بدهد. برای انجام این تکنیک به بیمار آموزش داده میشود که افکار واحساساتش را باحفظ فاصله نگاه کند. گویا که درحال دیدن فیلم ازپرده سینماست. به این ترتیب افکارمنفی که ممکن است به صورت تصویرسازی و یا کلامی ظهور پیدا کنند، میتوانند دریک صفحه نمایش ذهنی دیده شوند. بیمار باید بتواند درضمن استفاده از این روش نقش یک بیننده منفعل را داشته باشد. این تمرین در درجه نخست باموادخنثی ازنظرهیجانی وسپس در رابطه با افکار وسواسی انجام میشود(فیشر وولز، ۲۰۰۸).
علاوه بر این ازبیماران خواسته میشودکه نشخوارگری، سرکوب فکر، حواس پرتی، تشریفات رفتاری یا خنثیسازی پنهان درپاسخ به افکار وسواسی راقطع کنند(فیشر وولز، ۲۰۰۸). به منظور جلوگیری ازسرکوبی فکر ازآنان خواسته میشود که بگذارند افکار آزادانه به ذهن بیایند، بدون آنکه به دنبال آن اقدام به خنثیسازی وانجام تشریفات رفتاری نمایند. استفاده ازروش آموزش توجه[۴] (ATT)راهبرد دیگری برای افزایش توان رها شدن ازنشخوارهای فکری است. ATTشامل یک سری تمرینات توجهی مربوط به شنوایی است. این تمرینها به سه دسته تقسیم میشود: ۱- توجه انتخابی[۵]، ۲- تغییرتوجه[۶] و۳- توجه تقسیم شده[۷]. مدت زمان انجام تمرین دریک جلسه ۱۲ دقیقه میباشد. پنج دقیقه برای توجه انتخابی، پنج دقیقه برای تغییرتوجه و دو دقیقه برای توجه تقسیم شده (ولز، ۲۰۰۷ ب).
اگر مدلS-REF پیش بینی میکند که باورها، خروجیهای جریانهای پردازشی خاصی هستند، دراین صورت اصلاح پردازشهای شناختی وکنترل شناختی باید بر باورها اثر بگذارد. به نظر ولز چند مکانیسم درجریان ATT قابل توجه است:
-۱کاهش توجه متمرکز بر خود
-۲قطع راهبردهای غلط پردازشی مبتنی بر نگرانی ونشخوارفکری
-۳افزایش کنترل اجرایی بر پردازش وتوجه
-۴تقویت شیوه فراشناختی پردازش
ATT نه تنهاتوجه را ازحالت جسمانی وهیجانی دورمیسازدبلکه درحالات هیجانی، توجه انتخابی به افکار منفی را کاهش میدهد (ولز، ۲۰۰۰).
افراد باتمرکز افراطی بر خود، پاسخهای تشدید شده استرسی میدهند. ATT اثرات درمانی خود را از طریق قطع فعالیتهای پردازشی مقاوم مانند نگرانی ونشخوار فکری اعمال میکند. این پردازشها عامل ناسازگارانه اصلی سندرم توجهی- شناختی هستند و موجب گرفتارشدن فرد در درون شکلبندیهای پردازش منفی ودر نتیجه حفظ باورها وتعبیرو تفسیرهای منفی میشوند. قطع این فعالیتهای پردازشی توسط ATT منجر به افزایش ظرفیت توجه به عملیات پردازشی دیگر میشودکه برای ایجاد اطلاعات عدم تأییدی بالقوه وجدید لازم هستند (ژانک، کالاماری، ریمن وهفل فینگر، ۲۰۰۳؛ ولز، ۲۰۰۰).
موضوع زیربنایی درتمام منطقهای درمانی این است که خود تمرکزی، واکنشهای درونی راشدیدتر میکند، ردیابی چنین واکنشهایی را افزایش میدهد و منجر به حفظ باورهاوهیجانهای منفی میشود. درمانگران باید بر این نکته تأکید کنند که هدف این تکنیکها خارج کردن موضوعات ازآگاهی وسرکوب کردن آنها ویا اجتناب ازوقایع درونی نیست، بلکه هدف جهت دادن توجه روی یک موضوع خاص وافزایش کنترل فرد روی توجه وانعطاف درتوجه متمرکز است(ولز۲۰۰۰ و۲۰۰۷ ب).
[۱] -metacognitive mode
[۲] – object mode
[۳] – detached mindfulness
[۴] – Attention Training Techniques(ATT)
[۵] – selective attention
[۶] – attention switching
[۷] – divided attention