۲ : انواع شناسایی دولت ها در جهت تابع قلمداد شدن در حقوق بین الملل
عمل شناسایی که توسط اعضای اصلی جامعه ی بین المللی انجام می گیرد ، خود می تواند وضعیت خاصی را میان کشور شناسایی کننده و موجودیت شناسایی شونده با توجه به نوع شناسایی برای آنها ایجاد کند. این وضعیت تحت تاثیر دائمی بودن یا موقت بودن یک شناسایی متغیر می باشد.
الف : شناسایی دوژوره یا قانونی
حکومتی که به عنوان دژوره شناسایی شود، حکومتی است که کنترل موثر داشته و در مقام و موضع خود مستقر باشد و تمام جلوه های ویژه حاکمیت آن بارز می نماید (والاس، ۱۳۹۰، ۱۱۳).
پس از تشکیل یک کشور جدید یا استقرار کامل و کنترل موثر یک حکومت جدید، عمل شناسایی از سوی کشورها معمولا به صورت «دوژوره» انجام می پذیرد. اصولا اگر در بیانیه رسمی شناسایی، ذکری از دوژوره یا دوفاکتو بودن شناسایی نشود، شناسایی دوژوره محسوب می شود. شناسایی دوژوره یک کشور جدید، متضمن شناسایی دوژوره آن کشور نیز هست. شناسایی دوژوره قطعی، غیر قابل لغو، کامل و تمام است و کلیه آثار شناسایی را به بار می آورد. تنها راه عملی بی اثر کردن شناسایی دوژوره، قطع روابط دیپلماتیک و کنسولی با کشور یا حکومت شناسایی شده از سوی کشور شناسایی کننده است (ضیائی بیگدلی، ۱۳۹۰، ۲۱۹).
ب : شناسایی دوفاکتو یا عملی
گاه گاهی دشوار است که فورا معیارهای ذهنی و عینی را در مورد حکومت انقلابی جدید به کار بست؛ در چنین شرایطی، رویه معمول دولتها این بوده است که شناسایی موقت یا دوفکتو اعطا کنند. این بدین معناست که دولتهای خارجی مورد نظر، تمایل خود را برای رابطه داشتن با حکومت جدید، صرفا بر این پایه و به اندازه ی میزان کنترل آن بر اداره کشور، نشان می دهند (فن گلان، ۱۳۸۶، ۱۱۵).
اگر حکومتی به صورت دفاکتو شناسایی شود، این امر دلالت بر آن دارد که دارای کنترل موثر است و ظاهرا این کنترل استمرار خواهد داشت؛ یعنی احتمال دارد که رژیم مزبور پایدار و ماندگار باشد (والاس، ۱۳۹۰، ۱۱۳).
کشورها هنگامی که مبادرت به شناسایی دو فاکتو می کنند که در خصوص ثبات قدرت سیاسی کشور یا حکومت جدید تردید داشته باشند.این نوع شناسایی عکس شناسایی دژوره نیست اما قطعا در مقابل آن قرار دارد، و این وضعیت زمانی به وجود می آید که تزلزل حکومتی این احتمال را به دست بدهد که پس از مدتی امکان سقوط آن حکومت وجود دارد، البته در بیشتر مواقع دلایل سیاسی نیز در این نوع شناسایی دخیل می باشد. این نوع شناسایی ضمن اینکه احتمال دارد به دژوره تبدیل شود ، هر آن این امکان نیز وجود دارد که ملغی گردد.
بخش دوم : سازمان های بین المللی تابعان ثانویه حقوق بین الملل
روز به روز کشورهای جهان بیشتر به این نتیجه می رسند که ایجاد مکانیسم های بین المللی مختلف، برای انجام اموری که به منافع عمومی آنها مربوط می شود، بسیار عملی و سودمند است. به همین جهتآ از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم سازمان های بین المللی رفته رفته ایجاد شدند. این سازمان ها در اوایل بسیار ساده بودند و بیشتر به مسائل تکنیکی می پرداختند: مثل اتحادیه جهانی پست که در سال ۱۸۷۵ ایجاد شد، اتحادیه حمایت از مالکیت صنعتی کع در سال ۱۸۸۳ تاسیس شد و انستیتوی بین المللی کشاورزی که در سال ۱۹۰۵ تاسیس شد؛ به همین منوال، می توان از کمیسیون های مختلف راجع به رودخانه ها از جمله دانب، راین و غیره نام برد. این نهادها ابزار کار جمعی را برای اداره امور مشترک در اختیار طرفین قرار می دادند، و گرنه هر کشور به تنهایی می توانست خود عهده دار اداره آن شود. جامعه ملل و سازمان بین المللی کار، که پس از جنگ جهانی دوم ایجاد شد، اهمیت فوق العاده ای پیدا کردند. این دو سازمان از طرف کشورهای عضو به عنوان سازمان های جمعی تاسیس شده بودند؛ یعنی تشکیلاتی که در برابر اعضای خود از یک حیات و استقلال بسیار محدود برخوردار بودند. مسئله و اعتبار سازمان های بین الدول در روابط بین المللی بعد از جنگ جهانی دوم مطرح گردید؛ یعنی بعد از اینکه به تعدادی از این سازمان ها قدرت تصمیم گیری تفویض شد (کاسسه، ۱۳۷۳، ۱۱۷).
مشارکت فزاینده سازمان های بین المللی در حیات بین المللی، واقعیت انکار ناپذیر جهان معاصر است. کثرت سازمان ها، و تنوع و گستردگی فعالیت ها و اقدامات آنها، تقریبا به تمام عرصه های روابط بین المللی رسوخ کرده؛ و به تعبیری « سرنوشت بشر به نحو روز افزونی تحت تاثیر فعالیت های سازمان های بین المللی قرار گرفته است.» رشد سازمان های بین المللی آنچنان بوده که در جهان معاصر این امر غیر معمول می نماید که مساله ای جدید در روابط بین المللی فارغ از سازمان های بین المللی ذی ربط مطمح نظر واقع شود. و اینچنین بود که به تدریج یکه تازی دولتها در حوزه روابط بین المللی پایان یافت و هر روز بر نقش و اهمیت سازمان های بین المللی افزوده شد. به واقع هر چند سازمان های بین المللی ماهیتی تاسیسی دارند و اراده دولت ها عامل بلافصل و یا غیر مستقیم ایجاد و تداوم حیات آنها می باشد اما سازمان ها که برآیند و ابستگی متقابل دولت ها به یکدیگر بوده اند با در نوردیدن حوزه های سنتی، و رسوخ در قلمروهایی چون صلح و امنیت، حقوق بشر و محیط زیست تارهایی از همبستگی بین المللی را بر پیکره جامعه جهانی تنیده اند، جامعه ای که بدون وجود سازمان های بین المللی قابل تصور نخواهد بود (زمانی، ۱۳۸۸، ۱۴۷) .
دﻳﻮان ﺑـﻴﻦ اﻟﻤﻠﻠـﻲ دادﮔـﺴﺘﺮی، در ﻧﻈﺮﻳـﻪ ﻣﺸﻮرﺗﻲ ﺧﻮد، ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻚ ﺗﺎﺑﻊ ﺣﻘﻮق ﺑﻴﻦ اﻟﻤﻠﻞ ﻟﺤﺎظ ﻣﻲﻛﻨﺪ، زﻳﺮا آن ﺳﺎزﻣﺎن اﻫﻠﻴﺖ اﻧﺘﻔﺎع از ﺣﻘﻮق و ﺗﻜـﺎﻟﻴﻒ ﺑـﻴﻦ اﻟﻤﻠﻠـﻲ را دارد و دارای اﻫﻠﻴﺖ اﺳﺘﻴﻔﺎی ﺣﻘﻮق ﺧﻮد از ﻃﺮﻳﻖ ﻃﺮح ادﻋﺎی ﺑـﻴﻦ اﻟﻤﻠﻠـﻲ است .C.I.J. 1949, p.9)).
پیدایش سازمان های بین المللی تحولی عظیم در راستای جمعی عمل کردن و تصمیم گرفتن اعضای جامعه بین المللی بود. شاید بتوان مهمترین اثر ایجاد و توسعه سازمان های بین المللی این باشد که حقوق بین الملل معاصر با همفکری و حضور جمع بسیار زیادی از اعضای جامعه بین المللی به دور هم شکل بگیرد و دیگر چند قدرت جهانی تدوین کننده قوانین و عرف های بین المللی برای همه دنیا نباشند. سازمان های بین المللی مفاهیم، ساختارها و اهداف متفاوتی دارند که خود سر منشا اثرات متفاوتی در حقوق بین الملل می باشد که در ادامه به بررسی آنها می پردازیم.
گفتار اول : کلیات تابع ثانویه حقوق بین الملل
در این گفتار به بررسی مفهوم و مشخصه های یک سازمان بین المللی که در قالب تابعان حقوق بین الملل قرار می گیرد پرداخته می شود تا شاخصه های اصلی یک سازمان بین المللی دارای شخصیت بین المللی به دست آید.
- : مفهوم سازمان های بین المللی
سازمان بین المللی تجمع ارادی دولتهاست که با توافقی بین المللی ایجاد و ارکان دائمی، خاص و مستقل خود و همچنین قدرت تصمیم گیری منفک از اعضایش برای حفظ منافع مشترک آنها فعالیت می کند. این تعریف، با توجه به عناصر تشکیل دهنده اش، امکان می دهد خصوصیاتی برای سازمان های بین المللی لحاظ نمود که آنها را از نهادهای مشابه دیگر منفک و جدا می نمایند (بیگ زاده، ۱۳۹۱، ۸۳).
موسسات و سازمان های بین الملل، نوزادان جامعه بین الملل هستند که با رشد خارق العاده خود در حقوق بین الملل تاثیر کرده و تا حدی اساس و محتویات آن را تغییر داده اند. این موجودات جدید حقوق بین الملل را، به معنی وسیع، سازمان های بین المللی، می نامیم، از این نظر که دارای تشکیلات معین بوده و سازمان یافته هستند. پیدایش این موسسات ممکن است خود به خود صورت گرفته باشد مانند کلیسای کاتولیک که قدمت تاریخی دارد ـ ولی عموما سازمان های بین المللی توسط دولتها یا سازمان های بین الملل دیگر بوجود می آیند، از قبیل، کمیسیون بین المللی دانوب که در قرن نوزدهم از طرف چند دولت اروپایی تشکیل شد و جامعه ملل و سازمان ملل متحد و بعضی از سازمان های وابسته به آنها که پس از جنگ جهانی اول و دوم بوجود آمدند (ذوالعین، ۱۳۸۸، ۲۶).
مفهوم و تعریفی دقیق و واحد از سازمان های بین المللی، همیشه اختلافاتی میان حقوق دانان بین المللی بوده است که شاید عامل این اختلافات وجود پیچیدگی های مختلف در ساختارها اهداف و صلاحیت ها و تغییرات گسترده این سازمان ها باشد.
با وجود رشد وتوسعه سازمان های بین المللی، شاید جای تعجب باشد اما حقیقت آن است که تعریفی جامع از سازمان های بین المللی که مقبولیت جهانی داشته باشد وجود ندارد. با این حال به نظر می رسد با فائق آمدن بر اختلافات صرف در نحوه ارائه تعریف، اتفاق نظر کلی در این مورد حاصل آمده است که چنین تعریفی باید متضمن چه عناصری باشد. به اعتقاد پروفسور «دیاز گنزالس» گزارشگر ویژه کمیسیون حقوق بین الملل، در اغلب آموزه های حقوقی و سیاسی بر سه عنصر اساسی در تعریف سازمان های بین المللی تاکید شده است: ۱٫ عنصر مبنایی که در غالب موارد همان معاهده ای است که به منزله سند موسس سازمان است، و به همین علت مبین اراده سیاسی دولت های حاکم برای همکاری در عرصه های خاص جهت نیل به اهداف معین است. ۲٫ ساختار نهادین که به وسیله سازماندهی و ترتیبات اساسی سازمان نمایان می شود و ضامن استمرار و ثبات عملکرد سازمان هاست.۳٫ عنصر ابزاری که شامل اشتغالات و اختیارات سازمان است یعنی ابزارهایی که سازمان با اتکاء به آنها به عنوان نهادی جداگانه و مستقل از دولت های عضو، اهداف خود را تعقیب می کند. بر این اساس می توان سازمان های بین المللی را به عنوان اشکال و گونه های همکاری مبتنی بر یک موافقت نامه بین المللی تعریف کرد که دست کم دارای یک ارگان برخوردار از اراده مستقل هستند و به موجب حقوق بین الملل ایجاد شده اند. بر اساس ماده ۲ پیش نویس مقدماتی کمیسیون حقوق بین الملل در مورد مسئولیت سازمان های بین المللی، واژه «سازمان بین المللی» به سازمان دلالت دارد که به وسیله یک معاهده یا هر سند تابع حقوق بین الملل ایجاد شده و دارای شخصیت حقوقی بین المللی مستقل باشد. طبق این ماده علاوه بر دولت ها، سایر نهادها نیز می توانند عضو سازمان های بین المللی باشند. بر این اساس کمیسیون حقوق بین الملل با وقوف بر نارسایی های ارائه شده قبلی، بین الدولی بودن سازمان را عنصر اساسی مفهوم سازمان بین المللی قلمداد نمی کند (زمانی، ۱۳۸۸، ۲۴ ـ ۲۳).
با توجه به این مطالب می توان سازمان های بین المللی را به صورت خلاصه اینگونه تعریف کرد: سازمان بین المللی به تجمعی از دولت ها اطلاق می شود که بر اساس یک سند تاسیس (معاهده) تشکیل می شود و اعضای آن اهداف مشترکی را در چارچوب نهادها و کارگزاریهای ویژه با فعالیت مستمر و مداوم دنبال می کنند (یعقوبی، ۱۳۹۲، ۱۰).
۲ : مشخصه های اصلی سازمان های بین المللی به عنوان تابع مستقل حقوق بین الملل
سازمان های بین المللی اگر چه تفاوت های فراوانی با یکدیگر دارند ولی در عرصه بین المللی سازمان های بین المللی که تابع فعال حقوق بین الملل قلمداد می شوند دارای خصوصیاتی نسبتا مشترک با یکدیگر می باشند که از جمله آنها می توان به بین الدولی بودن، دارا بودن سند تاسیس و تشکیلاتی ارگانیک و استقلال حقوقی سازمان از اعضا اشاره داشت که در ادامه به بررسی این خصوصیات کلی خواهیم پرداخت.
الف : بین الدولی بودن سازمان های بین المللی
سازمان های بین المللی، در مفهوم تشکیلات بین دولت ها، از سال ۱۸۱۵ وجود داشته اند، اگر نگوئیم که حتی زودتر از این تاریخ متولد شده اند ولی به هرحال بعد از جنگ جهانی اول بود که اهمیت سیاسی قابل توجهی کسب کرده اند (اکهرست، ۱۳۷۳، ۹۵).
سازمان بین المللی اصولا از اجتماع دولت هایی تشکیل می شود که سند تاسیس سازمان را تصویب کرده اند. هر یک از دولت های عضو با اعزام نمایندگانی به سازمان ها و مواضع و منافع خود دفاع می کنند. در این تعریف سازمان هایی مورد بررسی قرار می گیرند که موسسین آنها «دولتها» می باشند. علت چنین تمایزی در این است که این سازمان ها که «سازمان های بین الدولی» نیز خوانده می شوند تابع حقوق بین الملل عمومی می باشند وسایر سازمان ها که (سازمان های غیر دولتی) که تابع مقررات حقوق داخلی کشورها می باشند در این تعریف گنجانده نمی شوند. به عبارت دیگر، سازمان های بین المللی مورد بحث در حقوق بین الملل، «سازمان های بین الدولی» می باشند و از این جهت از سایر سازمان ها متمایز می گردند (موسی زاده، ۱۳۸۹، سازمان های بین المللی، ۳۰).