خلاقیت یا آفرینندگی ونیز آفرینشگری موضوع رشته علمی خلاقیت شناسی، مهم ترین و اساسی ترین قابلیت و توانایی انسان و بنیادی ترین عامل ایجاد ارزش است که در همه ی ابعاد و جوانب زندگی وی نقش کاملاً حیاتی ایفا می نماید. خلاقیت از والاترین موهبت های الهی به انسان و از عوامل اشرف مخلوقات شدن و خلیفه الهی بودن اوست .کلیه ی علوم، فناوری ها ،صنایع ،ابداعات ،اختراعات ، هنرها ، ادبیات ، معماری و به طور کلی اساس انواع تمدن ها از ابتدا تاکنون و کلیه ی دستاوردهای بشری جلوه های گوناگون خلاقیت است. تمدن انسانی و زندگی وی بدون خلاقیت نمی تواند امکان پذیر باشد. به همین دلیل موضوع خلاقیت روز به روز اهمیت و ضرورت بیشتری یافته و همواره به آن توجه فزاینده ای می شود به گونه ای که حوزه ی مطالعات و پژوهش های علمی در باره ی ابعاد و جوانب مختلف خلاقیت امروزه به یک رشته ی علمی تخصصی بسیار مهم و گسترده با ماهیت میان رشته ای تبدیل شده است(هاشمی،۱۳۸۷).
افراد خلاق عموماً ویژگی های دارند که آنها را از سایر مردم متمایز می کند. این ویژگی ها که همان ظهور و بروز نیروهای تفکری و تخیلی انسان در منظر و دیدگاه دیگران و تحقق عملکردهای آنها در عالم خارج است، عبارتند از هوش[۱]: افراد خلاق، همواره به اندازه کافی از هوش برخوردارند. یعنی لزوماً انسان های دارای هوش بالا، انسان های خلاقی نیستند. بلکه کسانی خلاق هستند که توانسته اند هوش خود را به نحو مطلوبی تربیت و سازماندهی کنند. سیالیت فکری: از توانایی ایجاد سریع تعداد زیادی ایده برخوردار است. انعطاف پذیری ادراکی[۲]: توانایی دست کشیدن از یک قاعده و قانون و چارچوب و یافتن چارچوب های جدید را دارند. به بیانی دیگر، ذهن آنها بهتر و سریع تر می تواند قالب شکنی کند و به الگوهای جدید دست یابد. ابتکار[۳]: توانایی و تمایل به ایجاد جواب های غیرمعمول و مرسوم را در واکنش به محرک های محیطی دارند. تنوع طلبی و بیزاری از انجام کارها به صورت روتین از دیگر خاصیت های این ویژگی است. استقلال رأی و داوری: به خود متکی بودن و سنجش افکار و ایده ها بر مبنای منطق و استدلال به دور از وابستگی ها و غوغا سالاری ها و عدم تمایل به همرنگی با جماعت از دیگر ویژگی های این افراد است. اعتماد به نفس: به توانایی خود اعتماد و باور دارند و تصویری واقعی از امکانات و حدود توانمندی های خود دارند. خطرپذیری[۴]: از انتقاد و شکست ترسی ندارند و اشتباهات را فرصت هایی برای یادگیری تلقی می کنند. تمرکز ذهنی: به طور فعال و پر تلاش، هم از نظر ذهنی و هم از نظر عملی، به ایده می پردازند. دانش[۵]: افراد خلاق، سال های زیادی را برای کسب دانش و تسلط بر موضوع مورد علاقه خود صرف می کنند و علاوه بر آن همواره در حال توسعه دائمی دانش وآگاهی خود هستند. پیشینه تاریخی: افراد خلاق، عموماً در زندگی دچار رخدادهای متنوعی بوده اند و بعضاً فقدان های بزرگی نظیر والدین یا امکانات مالی داشته اند. این فقدان ها عموماً موجب برانگیختن احساس نیاز شده و فرد را واداشته اند تا در جهت رفع نیاز خود به راه حل های خلاقانه بیندیشد. نیاز به کسب موفقیت: افراد خلاق نیاز دارند در کسب هدف های خود، به موفقیت هایی دست پیدا کنند. این نیاز منبعی قوی و دلگرم کننده برای تلاش مضاعف فرد در زمینه دستیابی به راه حل های تازه، ریسک پذیری بیشتر و تمرکز قوی تر بر روی موضوع است(هاشمی،۱۳۸۷).
از طرفی دیگر، عزت نفس اصطلاحی در روانشناسی است که برای بازتاب ارزیابی یا برآورد یک فرد از ارزش خود میباشد. عزت نفس، باور و اعتقادی است که فرد، درباره ارزش و اهمیّت خود دارد. به باورکارل راجرز تمامی انسانها به حرمت نفس و عزت نفس نیازمند میباشند. در درجه ی نخست، عزت نفس نشان دهنده ی احترامی میباشد که دیگران برای ما قائل هستند. هنگاهی که پدر و مادر به فرزندان خود، توجه مثبت غیر شرطی نشان میدهند و آن ها را جدا از رفتارهایی که دارند به عنوان انسانهایی که از شایستگیهای درونی برخوردارند میپذیرند، در اصل به رشد عزت نفس آن ها کمک میکنند. به باور کارل راجرز هنگامی که در تلاش برای رسیدن به توان بالقوه ی خویش، دچار ناکامی میگردیم، به دیگران آسیب میزنیم یا به شیوههای ضد اجتماعی رفتار مینماییم. اگر پدر و مادر و دیگران تفاوت هایمان را دوست بدارند و آن ها را تحمل نمایند ما نیز آن تفاوتها را دوست خواهیم داشت. حتّی اگر ترجیحات، تواناییها و ارزش هایمان با همدیگر متفاوت باشد(گنجی،۱۳۹۱).
با توجه به نتیجه بررسی های انجام شده ،خلاقیت واستعدادهای خلاقه نهفته در کودک ونوجوان قابل رشد وتوسعه است واین کیفیت مستلزم تلاش وکوشش همه جانبه در ابعاد گوناگون کودک ونوجوان به ویژه عزت نفس می باشد(وکیلی،۱۳۸۵).
ولیکن قابل تعمق است که رابطه عزت نفس ورفتارهایی همچون تفکر واندیشیدن که غیر آشکار هستند با دلایل گوناگون نشان داده شده است. از آن جمله افزایش عزت نفس کلی است که کل فرایند فکری راتحت تأثیر قرار می دهد بنابراین منطقی خواهد بود اگر فرض کنیم حتی در فرایند تفکر و اندیشیدن، عزت نفس به عنوان پایه اصلی آن مطرح است(کارل ،۱۹۹۸).
فرنل[۶] (۲۰۰۱ )، نشان داد کودکان مبتلا به اختلا ل ذهنی به صورت معنی داری نمره عزت نفس کمتری از سایر کودکان کودکان کسب می کنند که ناشی از فقدان عزت نفس یا به عبارتی مهارتهای اجتماعی گروه است. یک مطالعه دیگر که مؤید تفسیر فوق از مطالعه فرنل می باشد نشان داد که عزت نفس کلی با خلاقیت همبستگی بین ۳۱/ . تا ۴۵/۰ دارد که با یافته های جوتر[۷](۱۹۸۷)، نیز هماهنگ است.
نوجوانان دارای عزت نفس پائین الگوهای منفی خلاقیت را از خود به نمایش می گذارند اما کودکان ونوجوانان دارای عزت نفس بالاتر خلاقیتهای گوناگون از خود بروز می دهند(نیکسون و جوت[۸]، ۱۹۹۹).
یکی از تفاوت های مهم کودکان خلاق با دیگر کودکان بر خورداری از عزت نفس و داشتن اعتماد به نفس بالا است. دلیل این نکته هم واضح است، خلاقیت نیاز به بستری پرواننده توأم با ایجاد حس اعتماد و داشتن شجاعت در ابراز ایده های نو دارد و کودکانی که از عزت نفس کافی برخوردار نیستند و در محیط انضباط خشک و آهنین و بدون تشویق و ملاطفت بزرگ می شوند همیشه ترسی نهفته از اینکه مورد پذیرش قرار نگیرند و یا احیاناً تنبیه شوند دارند که مانع بزرگی در مقابل خلاقیت کودکان و البته بزرگسالان است (هاشمی، ۱۳۸۷).
اکنون با توجه پژوهش های انجام شده مانند پژوهش اسمیت[۹]و مارتلی[۱۰] (۲۰۱۲)، جردن، اسپنسر و زانا (۲۰۰۵)، پژوهش جمشیدی، اکبری ومهرگان(۱۳۹۱)، شفیع آبادی و احدی(۱۳۹۱)، زینلی(۱۳۸۹)، حسن زاده و ایمانی فر(۱۳۸۹)، و یارمحمدی(۱۳۸۵)، می توان گفت بین متغیرهای خلاقیت و عزت نفس رابطه معنادار وجود دارد.
[۱] .Intelligence
[۲] .Perceptual flexibility
[۳] .Innovation
[۴] .Risk
[۵] .Knowledge
[۶] .Farnell
[۷] .Jotter
[۸] .Nikson & jout
[۹] . Goldsmith,R
[۱۰] . Marthely,T