2-2) دیدگاه سازه انگاران در مورد دولت.. 19
2-3) تئوری از دید اندیشمندان سازه انگاری. 22
2-3-1) نظریه سازه انگاری تاهامو. 22
2-3-2) نظریه سازه انگاری الکساندر ونت.. 23
2-4) سازه انگاری و سیاست خارجی. 26
2-4-1) سطح تحلیل. 26
2-4-2) منطق رفتار 27
2-4-3) هنجارها 28
2-4-4) تاثیر هنجارها بر سیاست خارجی. 30
2-4-5) اشاعه هنجارها 33
2-5) فرهنگ گرایی و هویت در روابط بین المللی. 35
2-6) سازه انگاری و همکاری بین المللی. 40
2-7) هویت.. 40
2-8) هویت وسیاست بین الملل. 47
فصل سوم: روابط ترکیه با بحرین و جمهوری عربی سوریه………. 49
مقدمه 50
3-1) پیشینه تاریخی روابط ترکیه با بحرین وجمهوری عربی سوریه 51
3-1-1) موارد مورد اختلاف.. 56
3-1-1-1) مسئله اسکندرون. 60
3-1-1-2) مسئله ی آب.. 66
3-1-1-3) مسئله کردها 69
3-1-2) موارد اشتراک.. 75
3-1-2-1) تغییر نگرش سیاسی سوریه 75
3-1-2-2) تحولات درونی ترکیه 77
3-1-2-3) تحولات منطقه خاورمیانه 78
3-1-3)پیشینهی تاریخی بحرین. 81
3-1-3) روابط ترکیه و بحرین در قالب شورای همکاری خلیج فارس.. 86
فصل چهارم: هسته ی اصلی پژوهش……………………………… 89
4-1) انقلاب های عربی. 90
4-2) مواضع ترکیه در قبال بهار عربی. 95
4-2-1) معیارسیاسی. 95
4-2-2) معیاراقتصادی. 97
4-2-3) معیارامنیتی. 97
4-3) بحران سوریه 98
4-4) سیاست های ترکیه در قبال انقلابهای عربی. 101
4-4-1) ارزیابی ترکیه از آسیبپذیری جدی دولت سوریه و دشواری حفظ وضع موجود 103
4-4-2) سیل پناهندگان و مشکلات مستقیم آن با دولت ترکیه 103
4-4-3) احساسات عقیدتی اهل تسنن. 104
4-4-4) تغییر زبان مقاومت در خاورمیانه و رقابت با جایگاه منطقهای ایران. 105
4-4-5) ایجاد جبهه ضد شیعی و مهار نفوذ ایدئولوژیک ایران. 106
4-5) اهداف و منافع ترکیه 107
4-6) تاثیرگذار ترین عوامل در تصمیم گیری دولتمردان ترک در زمینه تحولات سوریه 108
4-6-1) روند جاری توسعه اقتصادی- سیاسی ترکیه 109
4-6-2) مسئله ی کرد ها 110
4-6-3) تفاوتها، روابط و یا اختلافات قومی ـ تاریخی و عقیدتی در منطقه 111
4-7) رویکرد سیاسی ترکیه در قبال بحران سوریه 112
4-8)دلایل شکست سناریوی عثمانی گری جدید در سیاست خارجی ترکیه 113
4-9)مسئله کردهای سوریه چالشی جدی برای ترکیه 116
4-10) دیدگاه فرهنگی و سیاسی ترکیه نسبت به سوریه 118
4-11) چرخش در جهت مخالف.. 120
4-12) شیوه های هشدار ترکیه 122
4-13) سیاست های افراطی ترکیه در قبال سوریه 123
4-13-1) فشار بر سوریه 123
4-14) چالشهای ترکیه در رویکرد اخیرش نسبت به تحولات سوریه 127
4-14-1) چالشهایی از طرف نیروهای سیاسی ـ اجتماعی و مذهبی ترکیه درباره سیاستهای دولت.. 127
4-14-2) مواضع جدی متحدان دولت بشار اسد در منطقه 128
4-15) هدف بازیهای اجرا شده در سوریه چیست؟ 133
4-16) وضعیت در حال حاضر ،ترکیه بعد از آنکه کمکهای مورد انتظار خود را از سازمان ملل و آمریکا 135
4-17) بحران بحرین. 138
4-18) تحولات سیاسی بحرین. 143
4-19) رویکرد کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس.. 148
4-20) دیدگاه سیاسی ترکیه نسبت به تحولات بحرین. 149
4-20-1) مسئله مالی. 149
4-20-2) حضور در منطقه خلیج فارس.. 149
4-20-3) دیدگاه فرقه گرایانه ترکیه نسبت به بحرین. 152
4-20-4) همکاری با عربستان در خصوص بحرین. 153
4-20-5) متحد بودن با امریکا در امور بحرین. 153
نتیجه گیری.. 154
منابع و مآخذ…………………. 172
چکیده انگلیسی. 179
1) بیان مسئله
برای مدت طولانی به خصوص در طول سال های جنگ سرد، غرب و غربی شدن جهت گیری اصلی سیاست خارجی ترکیه بود و علی رغم اشتراکات تاریخی، فرهنگی و جغرافیایی، شرق و خاورمیانه چندان جایگاهی نزد این کشور و سیاست خارجی آن نداشت. این امر را می توان تا حدودی ناشی از ویژگی های دوران جنگ سرد دانست که ساختار نظام بین الملل جهت گیری های سیاسی و امنیتی کشورها را بر آنها تحمیل می کرد و ترکیه نیز تحت این شرایط نسبت به خاورمیانه نسبتا بی تفاوت بود. پایان جنگ سرد فرصت هایی را برای کشورها فراهم کرد تا ملاحظات سیاسی امنیتی خود را مورد تجدید نظر قرار دهند و در نتیجه اولویت ها و اشکال جدیدی از روابط را در عرصه سیاست خارجی تعریف نمایند.ترکیه نیز از این امر مستثنی نبود، تغییرات ساختار نظام بین الملل پس از جنگ سرد، تحولات داخلی، هزینه بالای سیاست سنتی عدم مداخله و طیف وسیعی از منافع ترکیه از امنیت تا اقتصاد که با خاورمیانه گره خورده بود، این کشور را بر آن داشت تا سیاست فعال تری در این منطقه اتخاذ کند. روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه و مسائل ناشی از ناکامی عضویت در اتحادیه اروپا این توجه را بیشتر کرد و ترکیه در سیاست خارجی خویش الگوی تازه ای پیش گرفت که خاورمیانه به عنوان یکی از مناطق هدف در کانون توجه آن قرار دارد. از همین رو ما به دنبال شناخت سیاست خارجی جدید ترکیه و مسائل مهم پیش روی آن در منطقه خاورمیانه هستیم.
حزب عدالت و توسعه که از دل پویشهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ترکیه و از دل «حزب رفاه» برآمد، توانست با ارائه الگوی عملی موفق و جلب اعتماد مردم، راه خود را از طریق شوراها و شهرداریها به سوی مجلس و دولت و ریاستجمهوری بپیماید و با کمترین تنش به قدرت حاکم در ترکیه امروز بدل شود. آنچه مسیر فعالیت و راهبرد این حزب را برجسته میکند، قدرت انعطاف فعالان این حزب در انطباق با شرایط درونی ترکیه و تحولات پیرامونی آن است، به گونهای که هرگز در بند نام حزبی نیفتادند و پس از انحلال «حزب رفاه» به «حزب فضیلت» تغییر نام دادند و با ممنوعیت فعالیت این حزب نام «حزب عدالت و توسعه» را برگزیدند و با تکیه بر نیروهای خود به راحتی جایگزینی برای رهبری مانند اربکان یافتند و افرادی مانند عبدالله گل رییسجمهور و رجب طیب اردوغان نخستوزیر کنونی ترکیه، که در دوره گذار از «حزب رفاه» به «حزب عدالت و توسعه» طعم زندان را هم چشیدند، توانستند به خوبی رهبری این حزب را به عهده گرفته و آن را به قدرت برسانند.برای آن که تصویر بهتری از مسیر به قدرت رسیدن جنبش اسلام گرای سیاسی در ترکیه ارائه شود باید به یاد آورد که «حزب رفاه» در انتخابات 1987 توانست 2/7 درصد آرا را به دست آورد. اما در انتخابات 1991 این آرا به هفده درصد افزایش یافت و این حزب توانست اداره بیست و هشت شهرداری را در اختیار بگیرد. پیامد این وضعیت افزایش آرای این حزب در سال 1995 به بیست و یک درصد بود و اینگونه بود که حزب رفاه در سال 1996 توانست مسئولیت دولت را در یک کابینه ائتلافی به دست آورد و اصلاحاتی ضمنی را در این محورها دنبال کند
1- پیشبرد و استقرار دموکراسی تودهای و پایان دادن به نظام تمرکزگرای کمالیستی در اداره حکومت
2- بازگرداندن قدرت به مجلس و خلع ید از شورای امنیت ملی
3- پیوند دادن اصول سیاست با اسلام و روی آوردن به دنیای اسلام در عین حفظ روابط با اروپا
رد پایی که «حزب رفاه» در اداره شهرداریها به جای گذاشت، موجب رویآوری مردم به اسلامگراهای «حزب عدالت و توسعه» در اکثریت شهرهای ترکیه برای اداره شهرهای این کشور شد و عملکرد موفق اینان باعث شد تا این حزب به رهبری رجب طیب اردوغان در انتخابات مجلس سال 2002 به پیروزی قاطع دست یافته و با 2/34 درصد آرا و کسب اکثریت قاطع کرسیهای مجلس یعنی سیصدو شصت و چهار کرسی از پانصدوپنجاه کرسی اداره مجلس و دولت را به دست گیرد. حاکمیت این حزب نگرانیهای تازهای را درباره موج اسلام سیاسی در بین سیاستمداران کهنهکار سکولار و نظامیان ترکیه دامن زد، اما رهبران حزب به دلیل ارائه عملکرد موفق در اداره کشور و اتخاذ مواضع درست، توانستند پس از مدتی بسیاری از این نگرانیها را کنار زده و تبدیل به امیدهایی برای پیشرفت و توسعه ترکیه نمایند.دولت برآمده از «حزب عدالت و توسعه» توانست عملکرد موفقی در زمینه توسعه اقتصادی و اجتماعی ترکیه را به نمایش گذارد، رقم کسری بودجه را در سال 2005 به دو درصد کاهش داد. (کمتر از سه درصد کرسی شرط پیوستن به اتحادیه اروپا).
روند تحولات ترکیه و تجربه «حزب عدالت و توسعه» در مقایسه با روند تحولات کشورمان و نظام برآمده از انقلاب اسلامی و نتایج حاصله خود میتواند موضوع بسیار قابل تأمل و آموزندهای باشد، این که در ترکیه اسلامگراها چگونه توانستهاند با عملکردی کارآمد و در عرصهای کاملاً رقابتی با رأی اکثریت مردم حاکمیت را به دست گیرند و مدلی از پایبندی همزمان به ارزشها و هنجارهای اسلامی و مردم سالاری را آن هم در نظامی سکولار به نمایش گذارند. از زمان روی کار آمدن رجب طیب اردوغان، رابطۀ دو کشور وارد فاز جدیدی شده بود و ترکیه و سوریه با ایجاد شورای عالی همکاریهای استراتژیک گام مهمی را در روابط اقتصادی، امنیتی و دیپلماتیک و حتی برپایی مانور نظامی برداشته بودند. رفت و آمدهای دیپلماتیک و گسترش همکاریها در برخورد با پ.ک.ک نیز دو کشور را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک ساخته بود و لغو ویزای میان دو کشور نیز رفت و آمد را تسهیل کرده بود.با این حال، سطوح بالای تعاملات میان دو کشور نمی توانست توجیه گر رفتار نیروهای امنیتی سوریه باشد و لذا دولت ترکیه از آغاز نا آرامی ها، رفتار نیروهای امنیتی را مورد انتقاد قرار داد.با این حال، ترکها ترجیح دادند هم با اپوزیسیون و هم با دولت روابط معقولانه ای برقرار کنند.اقدام ترکها در اجازه دادن به گروه اپوزیسیون سوری برای برگزاری جلسه در ترکیه هم ژستی دمکراتیک از سوی دولتمردان ترکیه بود و هم آنکه ترکها تحت فشار افکار عمومی به خصوص مسلمانان ترک باید واکنشی معقولانه نسبت به رفتار نیروهای امنیتی سوریه از خود نشان می دادند.همانگونه که می دانیم عدالت و توسعه، حزب قدرتمند حاکم که روز دوازده ژوئن انتخابات پارلمانی را پیش رو دارد ریشه هایش به اخوان المسلمین بازمی گردد و قطعا نمی تواند در مقابل کشوری که بخشی از اخوان را در خود جای داده است، بی تفاوت باشد.با توجه به رویکرد حزب عدالت و توسعه طی سالهای اخیر، اتخاذ چنین سیاستی از سوی دولتمردان ترکیه انتظار می رفت. رفتار ترکیه و حزب عدالت و توسعه در طی سالهای اخیر نشان داد که این کشور درصدد افزایش موقعیت و منزلت خود با استفاده از پتانسیل های منطقه ای است. بازار و تجارت فعال در منطقه، چالشها و منازعات منطقه ای می توانست برای ترکیه فضای لازم برای بهره برداری را فراهم آورد.با توجه به نقش کلیدی و تاثیرگذاری که احمد داوود اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه در شکل دهی و اجرای سیاست خارجی ترکیه بعد از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه داشته است، برای درک و شناخت سیاست خارجی ترکیه و اهداف آن در منطقه خاورمیانه، ناگزیر باید تحلیل را از اندیشه های وی شروع کرد. داوود اوغلو مهمترین دیدگاه های خود را در قالب دو گفتمان «عمق استراتژیک» و «به صفر رساندن اختلافات با همسایگان» عرضه کرده است. دکترین «عمق استراتژیک» که در کتابی به همین نام منتشر شده است بیان کننده این است که ارزش یک کشور در روابط بین الملل، از موقعیت ژئواستراتژیک و عمق تاریخی آن نشأت می گیرد.
بر همین اساس ژئوپلیتیک، هسته اصلی این دکترین را تشکیل می دهد و مولفه های دیگری چون تاکید بر قدرت نرم، تلاش برای میانجیگری و حل بحران های منطقه ای و بین المللی و اتخاذ راهبرد برد – برد در ارتباط با دیگر کشورها، این دکترین را تکمیل می کند. در این دکترین داوود اوغلو استدلال می کند که «ترکیه به دلیل موقعیت جغرافیایی و تاریخی خاص خود دارای عمق استراتژیک است» و به همین دلیل باید در ردیف کشورهای منحصر به فرد قرار گیرد و به عنوان یک قدرت مرکزی محسوب شود. این دکترین بر این باور است که ترکیه باید نقش رهبری مناطق پیرامونی خود را به عهده بگیرد و اهمیت استراتژیک جهانی برای خود کسب کند. اینجاست که پای دکترین دوم یعنی «دکترین به صفر رساندن مشکلات با همسایگان» به میان کشیده می شود.
طبق دکترین مذکور، ترکیه برای اینکه بتواند به رهبر منطقه ای تبدیل شود و اهمیت استراتژیک بین المللی پیدا کند، باید با همسایگان خود روابط دوستانه برقرار کرده و مشکلات و اختلافات فیمابین را از بین بردارد. ( صولت، 1390: 22)
عمده ترین و اصلی ترین هدف ترکیه در این چارچوب رسیدن به بیشترین میزان همگرایی و همکاری با همسایگان با این رویکرد است: «زدودن همه اختلافات و تنش های موجود و افزایش ثبات در منطقه از طریق وابستگی متقابل اقتصادی و جستجوی مکانیسم های ابتکاری و کانال های حل اختلافات با تشویق اقدامات مثبت و ایجاد پل های میان فرهنگی با ایجاد گفتمان و فهم مشترک (Davutoghlu,2010:13)
در واقع ترکیه با تعریف تازه ای که از خود و سیاست خارجی خود ارائه کرده توجه خویش را به خاورمیانه معطوف ساخته است. تبدیل خاورمیانه (شامل شمال آفریقا) به کانون توجه تلاش های سیاست خارجی ترکیه نشان از وجود بعد قدرتمند هویتی در سیاست خارجی جدید این کشور دارد. ترکیب این مساله با تاریخ و جغرافیا و نمود آن در دکترین عمق استراتژیک سبب می شود که ترکیه هدف خود در خاورمیانه را از تبدیل شدن به قدرت منطقه ای تغییر داده و تبدیل شدن به قدرت مرکزی را در دستور کار خویش قرار دهد و از تمام موقعیت هایی که در منطقه فراهم است در جهت رسیدن به این هدف و تثبیت موقعیتش استفاده کند. برای ترک ها روابط ویژه با آمریکا و غرب (عضویت در ناتو)، تصمیم گیری های موردی مستقل از آمریکا (مانند مسئله عراق) و تداوم حضور موثر امریکا در منطقه دارایی هایی محسوب می شوند که می توانند از آنها برای تبدیل شدن به قدرت مرکزی استفاده کنند. اما مهمترین دارایی ترک ها در راستای تبدیل شدن به قدرت مرکزی و حفظ این موقعیت را می توان بحران های منطقه خاورمیانه دانست که سیاست خارجی ترکیه آنها را شناسایی و مورد استفاده قرار می دهد.
این امر در شیوه برخورد ترکیه با مسائل و بحران های منطقه، خود و اهمیتش را نشان می دهد. این کشور از آنجایی که نقش قدرت مرکزی منطقه را از آن خود می داند، در راستای تقویت این جایگاه حق تصمیم گیری و عمل اختیاری در برابر امریکا و غرب را برای خود محفوظ می داند و گاه هم راستا با امریکا و گاه مخالف خواست آن کشور عمل می کند. برای مثال در مساله هسته ای ایران از حق ایران دفاع و در مقابل خواست امریکا استقلال عمل نشان می دهد و در بحران سوریه با امریکا هم سو شده و به دنبال تضعیف و حتی حذف بشار اسد است. این نوع برخورد با رعایت ظرافت های خاص می تواند باعث امتیازگیری از امریکا و متحدان اروپایی اش مثلا برای عضویت در اتحادیه اروپا شود که می توان ادعا کرد با توجه به حمایت های اخیر امریکا از عضویت ترکیه در اتحادیه، تا حدودی این مهم به دست آمده است و از طرف دیگر می تواند منجر به تثبیت موقعیت مرکزی ترکیه به عنوان یک کشور دارای قدرت و توان تصمیم گیری مستقل شود.
بحرین: کشور بحرین از سى و سه جزیره کوچک و بزرگ تشکیل شده، مرکز آن منامه است. بحرین در گذشته بخشى از امپراتورى ایران پیش از اسلام بوده است؛ چرا که این کشور از زمان هخامنشیان و ساسانیان، یک »سات راپى« بوده که از سه بخش تشکیل شده بود. ما بحرین را جزئى از بخش یک سات راپ ( استان ) مىشناسیم. در زمان سلطنت انوشیروان، بحرین یک پایگاه بزرگ دریایى و محل استقرار »اسپهبد« بزرگ نیروى دریایى بود. در اوایل قرن شانزدهم میلادى با هجوم استعمار پرتغال به منطقه اقیانوس هند و خلیج فارس (در سال ۱۵۰۶) بسیارى از نقاط استراتژیک منطقه و از جمله جزیره هرمز و مجمعالجزایر بحرین نیز ( در سال 1521) به تصرف و اشغال پرتغالىها درآمد پس از گذشت حدود یک قرن از اشغال پرتغالىها، شاه عباس در سال ۱۶۰۲ با لشکرکشى به بحرین، آنجا را از تصرف اشغال گران خارجى آزاد کرد و مجدداً به ایران ملحق نمود، که پس از آن، مجمعالجزایر بحرین به مدت صدو هشتاد سال در اختیار و تحت نظر کامل حکومت ایران بود. در سال ۱۷۸۳ (یا ۱۷۸۲) شیخ احمد بن خلیفه از قبیله »بنى عتبه« و از خاندان خلیفه ( که از منطقه نجد در مرکز عربستان به کویت مهاجرت کرده بود) به این سرزمین حمله کرد و پس از شکست سربازان ایرانى، بر این منطقه استیلا یافت، که از آن پس، حکومت بحرین با حمایت همه جانبه سیاسى – استعمارى انگلستان در اختیار اعضاى خاندان خلیفه (آل خلیفه) قرار گرفت، اما با این همه، در همه این سالها ایران همچنان بحرین را جزئى از خاک خود مىدانست. دولت ایران در مدت یک قرن و نیم (۱۸۲۰ – ۱۹۷۰) و با وجود دخالت و سلطه انگلستان بر آن جزیره، هیچگاه جدایىبحرین از خاک ایران را نپذیرفت؛ هرچند قدرت انجام عمل حادى علیه انگلیس را نیز نداشت. نخستین گامها به سوى واگذارى بحرین در زمان پهلوى دوم برداشته شد و آن زمانى بود که انگلیسىها و آمریکایىها از هر دو سو شاه را به چنین تصمیمى ترغیب، تهدید و تطمیع کردند و سرانجام به هدف خود دست یافتند.
1-2) بررسی ادبیات موجود
کتاب ها و مقالات متعددی در مورد روابط ترکیه باسوریه و بحرین نوشته شده است و دیدگاههای مختلفی در این مورد بیان شده وروابط سیاسی و اقتصادی و مذهبی سوریه و ترکیه را مورد بررسی قرار داده و مشکلات سیاسی ،فرقه ای ،مذهبی پیش روی ترکیه در روابط با سوریه و بحرین را مورد بررسی قرار داده است و همچنین در این رابطه می توان به کتاب ها و مقالات زیر اشاره کرد
کتاب روابط خارجی ایران نوشته دکتر ازغندی اشاره کرد که در این کتاب به روابط ترکیه و سوریه اشاره شده است. کتاب خاورمیانه نوشته اوئیز فاستر به روابط ترکیه و سوریه اشاره کرده است.کتاب خاورمیانه انتشارات ابرار معاصر تهران سال 1390 در مورد روابط ترکیه و سوریه مطالبی را ارائه کرده است.مقاله ترکیه و بحران سوریه در مورد روابط ترکیه و سوریه به مطالبی اشاره کرده است،همچنین در مورد روابط ترکیه و سوریه در دوران بشار اسد مقاله ای توسط دکتر اطهری و خانم سحر تقی پور به چاپ رسیده است.مقاله ای تحت عنوان سیاست خارجی ترکیه در قبال بحران سوریه نیز در این زمینه به چاپ رسیده است.ژئوپلتیک بحرین و نافرجامی اعتراضات مردمی مقاله دیگری است که توسط مهدی میر زاده به رشته تحریر درآمده است. محمد فرازمند در نشستی با عنوان فرصت ها و چالشهای خیزش مردمی در بحرین به بحران ها و اعتراض های مردمی بحرین اشاره داشته است .مسئله کرد های سوریه چالشی جدی برای ترکیه عنوان مقاله ای است که توسط رحمت حاجی مینه به رشته تحریر درآمده است.
به نظر آقای رحمت الله فلاح ترکیه در تحولات اخیر منطقه منافع خود را در چارچوب راهبردی غرب تعریف نموده و در نظام بینالمللی، سیاست ترکیه بر این مبنا بود که با صفر کردن مشکلات با همسایگان در منطقه به مرکز تبدیل شود و در سطح بین المللی درحد و وسع خود به بازیگری مبادرت ورزد.
به نظر آقای رحمت الله فلاح ترکیه در مورد بحرین با رویکردی متوازن نه تنها کاملاً در یک جبهه قرار نگرفتند بلکه سعی کردند به گونه ای موضع گیری کنند تا منافع خود در منطقه بر روابط با بازیگران بحران بحرین تاثیر منفی نداشته باشند.
آقای محمدی فر در مقاله تاثیر تحولات عربی بر حزب عدالت و توسعه به قلم هادی محمدی فر، ضمن توجه به سیاست تنش صفر با همسایگان بر این باور است که گسترش تحولات در سوریه نشان داد که آسیب پذیری ترکیه از این تحولات خیلی بیشتر از برآوردهای اولیه آنان هست ایشان همچنین مبارزات کردها در داخل را باعث بی اثر شدن سیاست تنش صفر با همسایگان میشود.همچنین ایشان تاکید دارند که تحولات بر ترکیه دو سویه است .ایشان در این مقاله تاثیر تحولات ترکیه در بحرین و تاثیراتی که نا آرامیهای بحرین بر تصمیم گیری سیاست خارجی ترکیه خواهد گذاشت اشاره نشده است
به نظر آقای شکوهی در مقاله بازی ترکیه و عربستان در سوریه، ترکیه و عربستان در خصوص تحولات سوریه، رویه واحدی در نظر گرفته اند و آن ساقط کردن دولت بشار اسد هست ولی ایشان به این نقطه توجه دارند که بعد از سقوط بشار اسد دیگر منافع ترکیه و سوریه در یک رویه نخواهد بود همچنین ایشان تاکید دارند یکی از راهکارهای این دو کشور پیگیری تضعیف ایران در منطقه می باشد. ترکیه در تلاش است تا یک دولت اخوانی در سوریه روی کار بیاید زیرا اعتقاد دارد یک جریان اسلام گرا ی میانه رو می تواند مد نظر ترکیه باشد آقای غلامی در مقاله محدودیت های ترکیه درحمله نظامی به سوریه به قلم طهمورث غلامی به این نکته اشاره داشتند که ترکیه و سوریه قبل اغتشاشات روابط دوستانه ای باهم داشتند ولی بعد اغتشساشات سیاست سیصدو شصت درجه ای در پیش گرفتند ترکیه درصدد است بعد سقوط دولت ترکیه جایگاه ویژه ای در سوریه داشته باشد البته به نظر ایشان ترکیه در راه نفوذ به سوریه با محدودیتهای من جمله محدودیتهای داخلی مثل گروه کردها و محدودیتهای سیاسی و اقتصادی روبروست.
اختلافات فرقه ای و مذهبی نیز از عوامل تاثیر گذار در روابط ترکیه و سوریه است که تاثیر بسزایی در روابط دو کشور میگذارد که مقاله حاضر به آن اشاره نکرده است . ترکیه علاوه بر اینکه داعیه رهبری در خاورمیانه را در سر می پروراند خواستار برگرداندن تمام مناطقی است که قبلا زیرسلطه عثمانی بود در واقع تئوریسین اصلی ترکیه در این ایده داوود اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه است که تمامی سیاست و خط مشی های ترکیه در راستای دیدگاه عمق استراتژیک داوود اوغلو سازماندهی می شود ترکیه با سیاست تنش صفر در مقابل همسایگان در صدد ایجاد روابط خوب و بدون مشکل با همسایگان هست تا در فرصتی مناسب رهبری در خاورمیانه را عهده دار گردد.در واقع دولت اردوغان با مشاهده انقلابهای عربی راه را گم کرده است.
دولت ترکیه مسیری غیر واقعی در سیاست خارجی خود در پیش گرفته است که فراتر از توان ترکیه در قامت رهبری منطقه است و در این مسیر خیالی تنها به کشورهای سنی خاورمیانه تکیه کرده است که به نظر اینجانب ترکیه دراین مورد با مشکل مواجه شده و تنش صفر در مقابل همسایگان با وجود مشکلات موجود داخلی و خارجی ترکیه تا حدودی امری مشکل به نظر می رسد.نگاه ترکیه به خاورمیانه همواره نگاهی از دور بوده و تا پیش از تحولات اخیر ترکیه همواره به منطقه پشت کرده بود. به همین دلیل اشراف و آگاهی کافی در مواجهه با مسائل منطقه ندارد. تنها حزب عدالت و توسعه تلاش کرد تا مسائل منطقه را درک کند، اما آنها نیز به اشتباه افتادند. حزب عدالت و توسعه نیز از زاویه سنیها به منطقه نگاه میکند.آیا پیشینه فکری و روشنفکری داود اوغلو میتواند پایه و اساس سیاست خارجی ترکیه باشد؟ داود اوغلو مانند یک سنی به منطقه نگاه میکند. او در کتاب “عمق استراتژیک” خود مینویسد: سرزمینهای امپراطوری عثمانی عمق استراتژیک ترکیه است. آیا عراق در قلمرو امپراطوری عثمانی نبوده است.؟ ترکیه را نمیتوان بازیگری مهم در منطقه نامید. نمیتواند نقش میانجی را بازی کند چرا که خودش یکی از طرفهای مناقشه هست. ترکیه قادر به هدایت تحولات نیست بلکه تنها آنها را نظاره و دنبال میکند. سیاست ترکیه در قبال سوریه به مسئله درگیری با گروه پ.ک.ک گره خورده است و واقعیت اینست تا زمانی که ترکیه مشکل خود با (پ.ک.ک) و کردها را حل نکند نمیتواند سیاست خارجی فعال در خاورمیانه داشته باشد.
1-3 ) سئوالات و فرضیه های تحقیق
1-3-1) سئوال اصلی
دیداگاه حزب عدالت و توسعه نسبت به تحولات بحرین و سوریه چیست؟
1-3-2) سئوالات فرعی
دیدگاه فرهنگی و اقتصادی حزب عدالت و توسعه در سوریه چیست؟
دیدگاه مذهبی حزب عدالت و توسعه نسبت به بحرین چیست؟
تاثیرات نا آرامیها در سوریه و بحرین بر اختلافات فرقه ای ومذهبی در منطقه چه می باشد؟
تاثیرات نا آرامیهای سوریه در رویه سیاسی مذهبی ترکیه چیست؟
1-3-3) فرضیه تحقیق
ترکیه تلاش می کند به انقلابهای عربی به عنوان یک فرصت نگاه کرده و نقش خود در منطقه را ارتقا دهد و از طریق عوامل فرهنگی ،سیاسی ،مذهبی نو عثمانی گری را تحقق بخشد.
1-4) تعریف مفاهیم
سازه انگاری
سازه انگاری یا کانستراکتیویسم از نظریه های دهه اخیر است که فهم ملموسی از واقعیات بین المللی را به ما ارائه می دهد.
هویت