مفهوم معانی لغوی بیان:
آشکار شدن، هویدایی، ظاهر کردگی.درقاموس قرآن نیز آمده است:گویندبأن الشئ بیانا ؛آشکاروروشن
شد. ازمجموع معانی لغوی برمی آیدکه ممکن است بیان به وسیلهی نطق، کتابت، اشاره باشد. امروزه بیان در قالب سخنرانی، مطبوعات، کتاب، اعلامیه، رسانه ها و … نمود پیدا می کند.
۳-۲- مفهوم اصلاحی بیان :
آزادی اندیشه و گفتار یکی از مهمترین اقسام آزادی است، در وهلهی نخست، عبارت است از فراهم آوردن زمینه مناسب برای اندیشه ورزی آدمی و بهره گیری از درنگهای عقلانی برای گزینش و مسیر زندگی و در وهلهی بعد اینکه انسان بتواند از دیدگاه های خود با تواناییهای گوناگون گفتاری و نوشتاری در زمینه های مختلف اعم از اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی برای هدف خیر و سود رساندن به مردم گزارش کند.
هیچ کس از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار در اخذ و انتشار آن به تمامی وسایل ممکن بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد.
بنابراین آزا دی اندیشه و فکر به معنای گستردهی آن به تمامی تلاش های ذهنی و معنوی گفته می شود که به صورتهای گوناگون آزادی اندیشه، عقیده، مذهب، آزادی اجتماعات، آزادی احزاب، انجمنها، آزادی قلم و مطبوعات ابراز می شود.
۳-۳- ضرورت بحث آزادی بیان در فقه امامیه
ن والقلم و ما یسطرون.
بیان یکی از ابزارهای مهم ارتباطی و حامل اندیشه و فرهنگ بشر بین نسلها و جوامع مختلف است. بیان از آیات مقدس الهی است که خداوند نعمت بیان را در، ردیف نعمت خلقت و آفرینش انسان بر شمرده و به قلم و آ نچه از او میطراود سوگند یاد نموده است.
بیان هر فرد نمایان گرهویت فکری و شخصیت انسانی، وسیلهای برای طرح افکار، ارزشها، آرمانها، عواطف و احساسات اوست. چرا که رمز ترقی اندیشهها در اظهار نظر و تضارب آرا نهفته است، ابتکار و خلاقیت مرهون محیط آزاد است .
امام صادق(ع) فرمودند: محیطی که در آن آزادی بیان و عقیده باشد، تبلور زندگی خوب و انسانی میشمارد. در چنین محیطی است که عقول و افکار به سوی میدانهای گستردهی علوم، فرهنگ و سر چشمههای زلال دین و شریعت که زیر بنای نظام و سلامت جامعه است رهنمون میگردد. جلوگیری از بروز افکار و عقاید موجب تنبلی مغزها، سلب قوهی ابتکار و خشکیدن جوانههای استعداد و ا فول هر نوع حر کت و تحول علمی میگردد و ا فراد را قالبی بار میآورد.
در نتیجه موجبات نفاق، اختلاف، پنهان کاری به وجود میآید و زمینه های انحراف، دینسازی، بدعت کاری و زهد فروشی را به وجود میآورد. آزادی گفتار وحدت و همبستگی را در جامعه گسترش میدهد و با کاهش کینهها، نقاط ضعف و نارساییهای پنهان یک جامعه آشکار می شود و مانع بروز استبداد، اختناق و طغیان اجتماعی میگردد.
آزادی بیان یعنی اینکه انسان بتواند آزادا نه ا ندیشهها، اعتقادات، احساسات و عواطف خود را به صورت طبیعی، مرسوم و معمول بیان کند، زیرا انسان موجودی متحرک است، وجود او نیاز دارد که نسبت به جهان پیرامون خود وا کنش نشان دهد و مکنونات درونی خود را ابراز نماید .
آزادی بیان یکی از مهمترین مصادیق آزادی سیاسی است که رابطه تنگاتنگی با آزادی تفکر و عقیده دارد.
در اسلام از تفکر و بیان صحیح به خاطر منافع و مصالحی که برای انسان دارد تعریف، تمجید و تشویق شده است و اندیشه و بیان باطل به خاطر مفاسد و مضراتی که برای انسان دارد مذمت و نهی گردیده است.
۳-۴- ضرورت بحث آزادی بیان در نظام حقوقی ایران
آزادی بیان از حقوق بشر و حقوق انسانی محسوب می شود که توسط قوانین بین المللی ضمانت شده است، این حق به طور مشخص در بند نوزدهم قا نون جهانی حقوق بشر آمده است که هر کسی حق دارد بدون ترس و واهمه باورهای خود را به هر روشی که میپسندد بیان کند.
برای رفع اختلاف و برای تعدیل و کنترل خواسته ها و به کارگیری آزادیهای افراد باید قا نون باشد .قانونی که بر فطرت ثابت بشری وضع، و پاسخگوی نیازها باشد و راه آزادی را بیاموزد زیرا رشد انسان در سایهی آزادی بیان و رفتار است، از طرفی قانونگذار باید یک ا نسانشناس کامل باشد .مبانی فقهی و قانون این آزادی را بیان می کند و محدودیت آن را مشخص می کند .
آزادی اسلامی یعنی آزادی از عبودیت غیر خدا، لذا هر فردی که در عبودیت خداوند راسختر باشد آزادتر خواهد بود.
وجود امکاناتی که ا شخاص بتوانند افکار و عقاید خود را بگویند و در اظهار نظر آزاد باشند و اجازه استفاده از وسایل و ابزارهایی که با آنها بتوا نند مطالب خود را بگویند، بنو یسند و منتشر کنند از حقوق اولیهی انسانهاست.
یعنی وجود روزنامه و نشریهای که شخص بتواند مطالب خود را آزادانه بنویسد حق فطری و طبیعی اوست. این آزادی درگفتن و نوشتن تا جایی است که با حقوق دیگران برخورد نداشته باشد و در یک نظا م اسلامی مورد قبول عموم باشد باید با نظام و مبانی اسلام که از جهتی جزء حقوق عمومی است برخورد ندا شته باشد. باید دستگاه کنترل کننده ای باشد تا صلاحیت فرد یا نوشته را تأیید کند، این کنترل و تنظیم، حق حکومت است که حا فظ حقوق عمومی است و در نظام ما وزارت ارشاد اسلامی آن را انجام میدهد
خداوند در وجود هر فردی، ا ستعداد خاص خودش را قرار داده است.
تبادل افکار، رد و بدل کردن نظرات و محیطی که بتوان در آن صحبت کرد و از نظریات دیگران مطلع شد از حقوق ابتدائی انسانها در زندگی اجتماعی است.
البته تا حدی که به مقد سا ت مسلم ا سلا می و ا لهی و مقبو لا ت عقلا یی بر خو ر د نداشته با شد.
نشریات و مطبوعات یعنی کل روزنامهها، جراید هفتگی، ماهانه، فصلی، سالانه و کتب همگی در بیان مطالب آزادند تا هر کس مطلبش را بگوید و بنویسد و کار تکامل افکار شکل بگیرد. تبادل و تضارب افکار موجب تکامل آنهاست.
اگر فردی بخواهد به وسیلهی مقاله در، روزنامه، مجله یا نشر کتاب با و عظ و خطا به انکار خدا را ترویج نماید آن هم پیش کسانی که قدرت درک مطلب و پا سخ آن را ندارند ممنوع است.
مسلمان نه تنها حق آزادی بیان دارد؛ بلکه مکلف به اعمال این آزادی است. مسلمان باید در برابر ستم و تجاوز بایستد و عاملان آن را به تکالیف اجتماعی و انسانی و دینی خود ترغیب و وادار کند. بدیهی است مسلمان آن گاه میتوا ند حاکمان را از منکر نهی کند که در بیان اندیشهی خود آزاد باشد.
۳-۵- مصادیق آزادی بیان
۱- مصادیق آزادی بیان در قرآن
در نصوص دینی و ظایف و دستوراتی برای مسلمانان مقررگردیده که انجام هر کدام از آنها، مستلزم وجود آزادی بیان برای پیروان دین است و بدون آزادی بیان در متن دین، به ویژه در قلمرو مسائل سیاسی و اجتماعی، انجام چنین وظایفی امکان پذیر نیست.
الف : مصادیق آزادی بیان برای مسلمانان:
مصادیق آزادی بیان در قرآن برای مسلمانان به سه قسم تقسیم می شود:
۱-امر به معروف و نهی از منکر:
قرآن پیروان دین اسلام را از آن جهت که بهترین امت است میخواند که به امر به معروف و نهی از منکر اهتمام داشته و ملزم به انجام دستورات دینی نموده است.
۰ ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف وینهون عن المنکرو اولئک هم المفلحون.
جایگاه آن بر کسی پوشیده نیست، آیات و احادیث متعدد و فراوانی از ائمهی معصومین(ع) نشانگر عظمت و اهمیت این فریضهی مهم دینی است.
اسلام مسلمانان را موظف نموده است تا با تشخیص معروف و منکر در، راه گسترش معروف و زدودن منکر از پیکر جامعه با هر وسیلهی ممکن تلاش نمایند و از فساد مسلمانان و انحراف داخلی و خارجی جامعه جلوگیری نموده تا سلامت نظام اسلامی تضمین گردد از جمله مهمترین مرتبهی آن (ز با ن) قلم و بیان است.
اسلام آزادی بیان و ابراز عقیده را پذیرفته و به پیروان خود اجازهی ابراز عقیده در برا بر انحرافات فردی و اجتماعی داده تا زمینه مساعد برای اجرای این وا جب فراهم گردد. از شواهد دیگر آزادی بیان در اسلام، شورا و مشورت است.
- وشاورهم فی الأمر فإذا عزمت فتوکل علی الله انً اللهً یحب المتوکلین… وامرهم شوری بینهم.
زیرا اگرآزادی بیان نباشد وبرای مشورت دهندگان امنیت لازم وجودنداشته باشد مسأله دستور به مشورت بیفایده خواهد بود، بنابراین آزادی بیان نه تنها از نظر اسلام مانعی ندارد بلکه حق طبیعی و فطری انسان است.
مشورت، ریشه در قرآن، سنت و سفارشهای ائمه(ع) دارد که برای حل معضلات و مشکلات مهم است.[۱] در اهمیت مشورت و نظرخواهی از دیگران همین بس که خداوند، به پیامبر(ص) با این که عقل کامل بوده و با وحی الهی ارتباط دارد، فرمان میدهدکه با اهل نظرمشورت کند… و پیامبر(ص) درموارد متعدد مانند جنگ بدر، احد و مانند آن به رایزنی ومشورت میپرداخت و به آنان اجازهی ا اظهار نظر و انتقاد میداد و گاهی از رأی خویش، به منظور احترام به رأی و نظر اکثریت صرف نظر میکرد.مقتضای این اصل آن است که سرای دولت ومسؤلین جامعه بامردم مشورت نمایندواموررابراساس مشورت پیش برند.
حق انتقاد یکی از نمونههای بارز حق آزادی بیان است. این حق برای یکایک شهروندان محفوظ است و هر کس می تواند دستگاههای مختلف سیاسی کشور، را مورد ا نتقاد قرار دهدوازانحرافات برحذرداردوبه رعایت حقوق مردم به اجرای عدالت فراخوانند. به رسمیت شناختن این حق در عمل، زمامداران را وادار می کند تا در پرهیز از نگاه تیز بین تودهی مردم و خردمندان جا معه، چنان عمل کنند که کمتر هدف انتقاد قرار گیرند.
در اسلام افکاری هستندکه نیاز به بحث وبررسی دارند و باید، درجایگاه خود طرح و با بحث و گفتگو شفاف سازی شوند. امام علی(ع) فرمودند: برای خردمند سزاوار است که رأی دیگران را به نظریات خود بیفزاید و دانسته های حکیمان را به دا نستههایش اضافه کند.
اسلام طالب محیط و جامعهای است که انسانها بتوانند، در آن ، آزادا نه به اظهار رأی و عقیده خود، در امر جامعه و یکدیگر بپردازند، تا در پرتو تضارب آرای موافق و مخالف، گزینش بهترین رأی میسًر گردد و گرنه حق اظهار عقیده، در موضوع مورد مشورت، تشویق و ترغیب به آن بیمورد خواهد بود
۲- نصیحت و خیر خواهی:
خیرخواهی که در متون دینی از آن به نصح تعبیر شده است، پایه و اساس آن، حدیث معروف پیامبر(ص) میفرمایند: (کلکم راع و کلکم مسؤل عن رعیته).
مسلمانان موظف هستند تا نسبت به آحاد مسلمانان به ویژه پیشوایان دین خیرخواه و نیک اندیش باشند و آنان را از طریق ارائه نظریات و ا ندیشههای خیرخواهانه و اصلاحی کمک نما یند و با انتقاد سازنده، که نشأ ت گرفته ازتعهد اسلامی است آنان را، از افتادن در مسیر انحرافات باز دارند.نصیحت به معنای تذکرات دوستانه است که دراسلام موردتأکیدفراوان است به اندازه ای که پیامبرانی مثل نوح وصالح،هدف ازبعثت خویش راازسوی خداوند،نصیحت اعلام می کنند.نصیحت برای مدیران ومسؤلین امت اسلامی وکل اعضاءجامعه به معنای مساعدت آنهادراصلاح اموروابرازمشورت درست درجهت بهبوداوضاع ورفع پلیدیها است.
امام علی(ع) فرمودند: حق من بر شما وفای به بیعت و نصیحت و خیرخواهی در حضور و غیاب من است و همچنین در، راستای هرچه بهتر انجام گرفتن این وظیفهی مهم، به مسلمانان یادآور می شود: با من آن طور که با جبارین سخن میگویید، سخن مگویید و چنانچه از روی ترس از گفتن حق در برابر متکبر خوداری میکنید، با من از گفتن حق، خوداری نکنید و با من باظا هرسازی بر خورد نکنید و دربارهام گمان بیجا نبرید که گفتن حق بر من سنگین باشد و یا بخواهید مرا به بزرگی تعظیم کنید، چون کسی که حق و یا پیشنهاد و عد ل بر او سنگین باشد، عمل بدان بر او سنگینتر است . پس، از سخن به حق و یا مشورت در عدل با من دریغ نورزید.
۳- نهی از کتمان حق:
از اصول دیگری که لزوم آزادی بیان را تثبیت می کند، حرمت کتمان حق و لزوم بیان حقایق برای مردمان است. قرآن به پیامبر(ص) فرمان میدهد که: یعنی بگو این راه من ا ست که با بصیرت و بینش، همگان را به سوی خدا د عوت میکنم، من و هر کسی که راه مرا برگزیند و دعوت مرا دنبال کند و پاک است خدا و من ا ز مشرکان نیستم. پیامبران مردم را با بصیرت دعوت و هدایت میکردند. خداوند در موارد متعدد از کسانی که از روی هوا و هوس یا ترس و طمع به کتمان حق و سانسور روی میآورند، نکوهش کرده و خواستار بیان حقایق شده است.
۰لم تلبسون الحقَ با لبا طل و تکتمون ا لحقَ وا نتم تعلمون.
چراحق را با باطل پوشانده و آگاهانه به کتمان حق روی می آورید.
قرآن کسانی را که از ادای شهادت سرباز، زده و به اخفای حقایق میپردا زند، ظالمترین مردم معرفی نموده است.
۰ و من اظلم ممن کتم شهاده عنده من الله .
و چه کسی ستمکارتر است از کسی که گواهی و شهادت الهی نزد اوست، کتمان می کند. درخصوص عالمان و دا نشمندان، این وظیفه سنگینتر می شود.عالمان، باید وقتی که افکار انحرافی و بدعت آمیز آشکار می شود، حق را از باطل آشکار کنند و بدعت را، از سنت تمییز دهند وگرنه مشمول لعن ا لهی قرار خوا هند گرفت.
لزوم بیان حق و ممنوعیت کتمان با آزادی بیان در تلازم است و گرنه جایی برای نکوهش از کتمان و لزوم بیان باقی نخواهد ماند.
ب : مصادیق آزادی بیان برای غیرمسلمان:
مصادیق آزادی بیان در قرآن برای غیرمسلمان به چهار قسم تقسیم می شود:
۱- جدال احسن:
به معنای مجادلهی نیکو بین طرفین برای کشف حقایق است. اسلام همواره پیروان خویش را به این امر مهم توجه داده است که در مناظره ورویاروییهای علمی خویش، مجادله نیکو را در پیش بگیرید تا حقایق به صورت روشن وشفاف برای همگان آشکار گردد.
قرآن کریم در آیات متعدد ، جدال احسن راشیوه برخورد با مخالفان و منکران بیان نمو ده است.
. ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن.
با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به طریقی که نیکوتر است منا ظره کن.
۰ ولا تجادلوا، اهل الکتا ب إلا بالتی هی احسن.
با اهل کتاب جز به روشی که از همه نیکوتر است مجادله نکنید.
تعبیر به احسن، تعبیر جامعی است که تمام روش های صحیح و مناسب مناظره و مباحثه در الفاظ و محتوای سخن و در آهنگ گفتار و حرکات دیگر را نیز شامل می شود. این ترغیب و تشویق در صورتی ارزشمند و با معناست که شریعت مقدس اسلام، به طرف مقابل فرصت ابراز عقیده و نظر مخالف را داده و او را در ارئهی نظر و اندیشهی خویش آزاد گذاشته باشد و گرنه در صورت نبود میدان برای بیان و اظهار عقیده و مخالفان، دستور به جدال احسن، بیمعنا خواهد بود.
۲-گزینش بهترین:
هر اندیشهای در صورتی که مطابق با واقع باشد مورد احترام اسلام است. از این رو قرآن کریم مسلمانان را به انتخاب بهترین اندیشه و سخن دعوت می کند. زیرا، انسان براساس فطرت، حق و رشد را طالب است و به هر سخنی که گوش میدهد به آن امید گوش میدهد که در آن حقی بیابد.
۰ قال الله عزوجل میفرمایند: فبشر عباد، الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هدیهم الله و اولئک هم اولوا الألباب.
ای محمد(ص) بندگا ن مرا بشارت ده ، آنهایی که به سخنان گوش فرا می دهند و بهترین آن را برمیگزینند. آنان کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده و هم آنانند که صاحبان خرد و اندیشهی پاکند.طبق این آیهی شریفه، بندگان را ستین خود را کسانی میداند که به سخنانی که گفته می شود، بدون در نظر گرفتن گوینده و خصوصیات دیگر،گوش فرا می دهند و با نیروی عقل وخرد، بهترین آنها را بر میگزینند و هیچ گونه تعصب و لجاجتی در کار آنان نیست و هیچگونه محد پودیتی در فکر و اندیشهی آنان وجود ندارد. آنان جویای حقند و تشنهی حقیقت، هر جا آن را بیابند از آن استقبال می کنند.
قرآن کریم، پیامبر(ص) را نمونه ی عالی سعهی صدر و تحمل آرای مخالف می شمرد.
این آیه دلالت صریح بر آزادی بیان دارد.
با صراحت کامل می رساند که غیر از کلام خدا و معصومین هیچ کلامی صد در صد خالی از عیب و ایراد نیست.
از آنجا که لازمه ی طبیعت انسان غیرمعصوم ،خطا و لغزش است، به طوری که نمیتوان کسی را ملزم کرد که جز سخن حق و پسندیده نگوید، لذا اسلام باتوجه به مکنونات طبیعی انسان حکم نموده و نخواسته، به بهانهی اشتباهات ولغزشهای احتمالی که از انسان از سر میزند، ا ختناق ایجاد کند و راه آزادی بیان را مسدود سازد. بلکه راه بیان را باز گذاشته تا هرکس به وسیلهی بیان عقدههایش را در مورد هر موضوعی بگشاید زیرا جلوگیری از بیان منجر به ایجاد عقده می شود.
امام علی(ع)می فرمایند: (الحکمه ضاله کل مؤمن فخذوها ولو من افواه المنافقین).
باید سخن دیگران را حتی اگر فرد منافق باشد، شنید تا صحت و سقم و ایرادات آن را بفهمیم و جواب دهیم. باز میفرمایند: آرا و عقاید و نظرا ت همه را بشنو، با هم مقایسه کن و آنچه نزدیک به حق است بپذیر.
پس انسان نباید مستبد و خودکامه باشد بلکه باید با شنیدن نظرات دیگران و با مشورت سخنان حق را از باطل تمییزد هد و سخنانی را که مخالف حق هستند، رد کنند.
۳- برهان طلبی:
قرآن کریم افزون بر اینکه پیر وان خو د ر ا به تبعیت از دلیل و برهان فرا خوانده است، همواره از مخالفان و معارضان خود نیز، دلیل و برهان طلب می کند. به عنوان مثال در مقام احتجاج با مشرکان میفرمایند: آیا علاوه بر خداوند خدایی وجود دارد؟ اگر راست می گویید، دلیل و برهان خویش را بیاورید. ۰قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین.
لازمهی تحدی و برهان طلبی قرآن این است که اسلام به مخالفان آزادی داده است تا آرا و عقاید خود را بیپروا و با استدلال و برهان بیان کنند، در غیر این صورت تحدی (برهان طلبی) بیمعنا خواهد بود.
۴- نقل آرا و نظرات مخالفین:
یکی ازشیوه های قرآن در برخورد با آرا وا ندیشه های مخالفان، این است که کفر آمیزترین سخن آنان را همراه با استدلالهایشان نقل مینماید سپس به نقد و ایراد آن می پردازند.
۰قال الذین کفروا….قال الذین اشرکوا…. و تعبیرات مشابه آن، بیانگر این حقیقت است و به تعبیر استاد شهید مطهری اگر مادیین و غیرخدا پرستان افکاری داشتند و استدلالهایی کردند همان است که در کتب مذهبی آمده و بر زبان ائمه(ع) جاری شده و بدین وسیله به ثبت رسیده است.[۲] این شیوه قرآن دلیل بسیار روشن دیگری است بر این که نه تنها مخالفان در بیان عقاید و آرای خویش آزادند که مسلمانان به ثبت و ضبط نظرات آنان، که ضرورت یک برخورد صحیح با ا فکار دیگران است، تشویق شده اند.
از دیدگاه اسلام آزادی بیان حتی برای منکران دین امری واضح و روشن است و همه افراد مجازند، در برابر منطق اسلام به بحث و استدلال بپردازند و نظر خود را ابراز نمایند، بیان اندیشه و عقیده از جانب هر کس که باشد محترم است و مسلمانان موظف هستند با برخورد صحیح و نیکو با سخنان و عقاید مخالف بر خورد نمایند. برخورداری اسلام از منطق قوی، در برابر مخالفان فکری خویش است.
از سیرهی پیامبر(ص) و ائمهی اطهار(ع) در گفتگو با صاحبان عقاید و آرای باطل نیز می توان بر آزادی بیان استدلال کرد.