تخیل بسترخلاقیت[۱]
توانایی انسان به ارائه ایده های نو و نیل به موفقیت نامحدود است . براین اساس بیان آلبرت انیشتین بسیار ارزشمند خواهد بود که “خیالپردازی مهم تر از حقایق است”. خیال آدمی چون پرنده تیز پروازی است که می تواند با عبور از حصار زمان و مکان و محدودیت تجارب حسی ، بر فراز هر بلندی نشسته و آشیانه زیبائی در آن بسازد . ارتباط خلاقیت و تخیل را تقربیا تمام روانشناسان و محققین مربوط تاکید می نمایند این دو هرچند مقولات جداگانه ای هستند لکن چنان بهم پیوسته اند که تصور هرگونه خلاقیت بدون پشتوانه تخیل غیر ممکن می نماید . برخی از صاحب نظران تخیل دوران اولیه کودکی را عامل بروز و شکل گیری قوه خلاقیت می دانند . زیگموند فروید معتقد است تفکر خلاق شکل عالی تخیلات آزاد و بازیهای دوران کودکی است. بنابراین به زعم وی سرچشمه خلاقیت را باید در تجربیات دوره کودکی جستجو نمود . گستره خلاقیت هرچند می تواند در طول تمام عمر انسان پهن شده باشد. لکن روانشناسان نقطه اوج آنرا در حدود سی سالگی تصور می نمایند چه بسا در اکثر موارد بنا به فقدان شرائط مناسب محیطی ، گاهش انگیزه ، افزایش میزان رفتارهای محافظه کارانه و… از آن پس فروکش نیز می کند . بازی و نقاشی از مهم ترین عناصر بروز تخیل و خلاقیت کودکان به شمار می روند به وسیله آنها کودکان تفکرات و احساسات خود را بیان می کنند و شیوه های کشف و تسلط بر جهان را می آموزند .
جاندارپنداری کودکان خصوصیت ویژه و زیبائی است که از حدود ۲سالگی شروع و تا سنین ۴ و ۵ سالگی تداوم پیدا می کند و در سن ورود به مدرسه از بین می رود . در این حالت کودکان اشیاء بی جان مثلا عروسک را با شعور و زنده می پندارند و چه بسا با آن انس گرفته و سخن می گویند و یا یک چوب دراز نقش اسب راهورای برای کودک بازی می کند . برنامه های کارتونی تلویزیون دقیقا بر این اساس ساخته شده و مورد توجه و علاقه ویژه کودکان خردسال است . دراین سنین قوه خلاقیت کودکان عمدتا در بطن جریان جاندار پنداری شکل می گیرد تا اینکه بعدها مهارتهای ارتباطی و استدلال آنها افزایش یافته و خلاقیت نیز متوجه زمینه های دیگر مثلا بازیهای سازنده ( کشیدن نقاشی و ساختن چیزها با بهره گرفتن از خمیر، کل ، آجر ، کاغذ ، تخته و…) می شود در واقع کشیدن هر نقاشی و درست کردن هرچیز نمود قوه تخیل و نشانه میزان خلاقیت کودک است . بنا به آنچه گفته شد تشویق و تقویت اشکالی از قدرت تخیل کودکان در خانه و مدرسه ، در حقیقت روشی است که منجر به رشد خلاقیت و نوآوری آنان می گردد . اهمیت موضوع را با بیان عالمانه سامرست موام متذکر می شویم که گفته است ” تخیل و الهام پایه واساس تفکر خلاق است ” ( موید نیا ، ۱۳۸۴ ، ص ۱۶۳).
خلاقیت در موج سوم
الوین تافلر ( ۱۹۸۰) یکی از مشهورترین نویسندگان و نظریه پردازان امریکایی ، در تبیین جهت و جریان تمدن بشری و آینده جوامع کتابی تحت عنوان ” موج سوم ” نگاشته و نظریه مهم علوم اجتماعی و سیاسی خود را در آن توضیح داده است . شالوده کتاب تافلر بر این اساس استوار است که تاریخ بشر تاکنون دو انقلاب را پشت سرگذاشته : انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی . اکنون در آستانه سومین آن ، یعنی انقلاب الکترونیک قرار گرفته ایم . موج سوم نامی است که به همین انقلاب گذاشته شده است. عنوان انقلاب از آن جهت به این جریان اطلاق می شود همانطوریکه انقلاب صنعتی باعث ویرانی ساختارهای نظام کشاورزی شد انقلاب الکترونیک هم ساختارهای نظام صنعتی را متلاشی کرده یا خواهد کرد و بحران جهان کنونی نیز ناشی از این انتقال پرتنش است . در عصر حاضر هیچ چیز بدون تغییر باقی نخواهد ماند . آینده سیال است نه منجمد . آینده با تغییر و دگرگونی تصمیمات روزمره مان ساخته می شود و هر رخدادی بر رخدادهای دیگر اثر خواهذ گذاشت … بنا براین برخورد ما با مسائلی که در پیش داریم این خواهد بود به جریاناتی از تحول بپردازیم که زندگی ما را بیشتر دگرگون می کند و روابط نهانی آنها را برملا سازیم و این کار را صرفا به این علت انجام نمی دهیم که این جریانات به خودی خود دارای اهمیت هستند بلکه بخاطر شیوه ای است که این جویبارهای تحول باهم تلاقی می کنند و رودخانه های وسیع تر و خروشان تر تحول را تشکیل می دهند که آنها هم به نوبه خود بهم می پیوندند و موج سوم را بوجود می آورند بنابراین خصوصیت بارز و مهم موج جدید همانا تغییرات ، تحولات و خلاقیت ها خواهد بود . موج سوم یک آرمانشهر عملی برای آینده است درآن تفاوتهای فردی ، تنوع نژادی و فرهنگی و اهمیت خانه پذیرفته خواهد شد. چنین تمدنی ایستا نیست بلکه با نوآوریهای خود دائما در حرکت است… قادر است علائق زیادی را برای خلاقیت هنری جلب کند… افراد و نهادها که به تنوع کم وتحول آرام عادت داشته اند به ناگهان خود را درگیر با تنوع بسیار و تحولات سریع می یابند . فشارهای متقاطع از حد توان آنها برای تصمیم گیری و عکس العمل خارج است . نتیجه آن “شوک آینده ” است . برای ما فقط یک راه بیشتر باقی نمی ماند . باید خودمان و نهادهایمان را برای مقابله با واقعیات تازه از نو بسازیم . این قیمتی است که باید برای راه یافتن به آینده ای کارساز و انسانی پرداخت …( تافلر، ۱۹۸۰، صص ۱، ۱۷۹، ۱۸۰، ۴۹۵ و ۴۹۹ ).
خلاقیت به عنوان فرایند
یکی از سوالهای مهم در باره خلاقیت آن است که انسانهای مختلف چگونه خلاقیت خود را بروز می دهند ؟ عده ای از پژوهشگران مثل می (۱۹۵۹) اندرسون ( ۱۹۵۹) والاس ( ۱۹۲۶) اتریک ( ۱۹۷۴) آلبرشت ( ۱۹۸۷) قائل به مرحله ای و فرایندی بودن آن هستند. ممکن است چنین بپنداریم که ایده های نو به یک باره در ذهن ظاهر می شوند اما واقعیت امر چنین نیست بطور کلی ظهور هر ایده خلاقانه از یک فرایند هفت گانه تبعیت می کند که عبارتند از :
- آماده سازی : ذهن براساس تجارب وآموزشها چهارچوب بروز خلاقیت را فراهم می سازد.
- بررسی : ذهن برای درک روشنتر از ایده جدید و شناخت عناصر آن به تحقیق و بررسی می پردازد.
- تغییر : ذهن تفاوتها و شباهتهای اطلاعات مربوط را با بهره گرفتن از تفکر واگرا و همگرا شناسایی می کند.
- دوره کمون : ضمیر ناخودآگاه اطلاعات جمع آوری شده را برای مدتی راکد و سپس منعکس می کند.
- جرقه : ذهن با پردازش اطلاعات قبلی ، ایده جدیدی را شکل داده و ارائه می دهد. دانته در تائید این مطلب می گوید:” شعله های بزرگ ناشی از جرقه های کوچک است “
- تایید : فرد با آزمایش ایده جدید در یک مقیاس کوچکتر امکان عملی شدن آن را تجربه می نماید.
- اجراء : فرد نتیجه ایده خلاقانه و آزمایش عملی موفقیت آمیز خود را به مرحله اجرا می گذارد (همتی ، ۱۳۷۸،ص ۱۸ ).
دیدگاه دیگر که متعلق به آلبرشت ( ۱۹۸۷) است یک فرایند پنج مرحله ای برای بروز خلاقیت به شرح زیر مطرح می نماید:
- جذب : منظور توجه ویژه و شیفته شدن به یک موضوع است که اغلب نیازمند اطلاعات جدید است .
- الهام : منظور رخنه ناگهانی و سریع یک راه حل است که به ذهن می رسد و فرد ” آهان ” می کوید.
- آزمایش : منظور به مرحله اجراء گذاشتن ایده ها ست تا درستی و نادرستی آن معلوم گردد.
- پالایش : منظور ایجاد اصلاحات و تغییرات لازم در ایده جدید جهت کاربردی کردن آن است .
- عرضه : منظور وجود خریدار و مشتری برای ایده جدید است تا به جامعه عرضه گردد .
آلبرشت معتقد است که شخص خلاق ، اطلاعات پیرامون خود را جذب و برای بررسی مسائل ، رهیافتهای مختلفی را مورد بررسی قرار می دهد زمانی که ذهن فرد خلاق از اطلاعات خام انباشته شد بطور غیر محسوس شروع بکار می کند و پس از تجزیه وتحلیل و ترکیب اطلاعات ، رهیافتی برای مسئله ارائه می کند (شهرآرا ، مدنی پور، ۱۳۷۵ ، ص ۴۱) البته مرحله سوم و چهارم نیازمند صرف وقت و انرژی زیادی است ( سیدعامری ، ۱۳۸۱، ص ۹۴ و ۹۵).
والاس فرایند خلاقیت را شامل مراحل زیر می داند (البته این دیدگاه تا حدودی شبیه دیدگاه کلی است که ابتداء شرح داده شد ) :
- آمادگی : شامل ایجاد توجه ویژه و تمرکز بر روی یک مسئله به منظور حل آن است .
- نهفتگی : شامل غفلت موقتی و ناخودآگاه از مسئله است که به آن مرحله خواب روی مسئله هم گفته می شود.
- پافشاری : شامل تلاش و درگیری جدی با مسئله که همراه با پشتکار و جمع آوری اطلاعات است.
- بصیرت : شامل نیل ناگهانی به حل مسئله است که با تجزیه وتحلیل عوامل و ترکیب آنها ایجاد می شود.
- رسیدگی و ارزیابی : شامل سنجش اعتبار ، سودمندی و مطلوبیت ایده است چرا که هر نتیجه ای الزاما مفید نیست ( چاندن ، ۱۹۹۷ ؛ سیدعامری ، ۱۳۸۱، ص ۹۶ ؛ حسن زاده ، ۱۳۸۳، ص ۳۶ و ۳۷) .
استین ( ۱۹۶۲) فرایند خلاقیت راشامل سه مرحله زیر می دانست:
- فرضیه سازی : بر مبنای هدف انجام بهتر کار و ویژگیهای شخصیتی و عوامل شناختی انجام می گیرد .
- آزمون فرضیات : بررسی عملی نتیجه بخش بودن یک ایده خلاق خصوصی به تجربه عمومی است .
- انتقال نتایج : فرد با روش مناسب ، نتایج بدست آمده را به دیگران انتقال می دهد ( حسن زاده ، ۱۳۸۳، ص ۳۸ ).
البته نباید فراموش کرد اعتقاد به مرحله ای بودن جریان بروز خلاقیت ، نباید ما را به خطای فرمولی بودن آن دچار سازد. این مراحل نه علمی است و نه عملی . بلکه به عنوان یک راهنما در درک چند مرحله ای بودن ، حل خلاقانه مسائل می توان آنرا به کار برد ( ازبورن ، ۱۳۸۱ص ۶۹).
[۱] – Creative bed
[۲] – Anemism
[۳] – The third wave
[۴] – Future shock
[۵] – Process
[۶]- Prepration
[۷] – Investigation
[۸] – Variation
[۹] – Incubation
[۱۰] – Illumination
[۱۱] – Verification
[۱۲] – Implication
[۱۳] – Apsorption
[۱۴] – Inspiration
[۱۵] – Testing
[۱۶] – Refinement
[۱۷] – Selling
[۱۸] – Wallas
[۱۹] – Preparation
[۲۰] – Latency
[۲۱] – Sleeping over problem
[۲۲]- Persistense
[۲۳] – Insight
[۲۴] – Verification
[۲۵] – Ozborn