۱-درستکاری
درستکاری یا عمل صالح، میوه درخت ایمان است. هرجادرقرآن به ایمان اشاره شده به دنبال آن عمل صالح آورده شده واین نشانگر این است که ایمان بدون عمل صالح ممکن نیست. عمل صالح آثارزیادی به دنبال دارد که درچند آیه به آن اشاره شده است:
“یا ایها الذین امنوا اتقوالله وکونوا مع الصادقین؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، ازخدا پروا کنید وبا راست گویان باشید”(سوره توبه، آیه ۹).
“والذین امنوا وعملوالصالحات اولئک اصحاب الجنه هم فیها خالدون؛ وکسانی که ایمان آورده اند وکارهای شایسته کردند، اهل بهشت هستند ودرآن جاودانه خواهندبود”(سوره بقره، آیه۸۲).
پیامبر(ص) می فرمایند: ” ای علی اگرچهارخصوصیت درکسی باشد اسلام او کامل است؛ راستگویی، سپاسگزاری، شرمساری وخوش اخلاقی”(حرانی،۱۳۸۵: ۱۹).
امام علی(ع) خطاب به مالک می فرمایند:” برترین شادمانی زمامداران میان مردم است”(حرانی،۱۳۸۵: ۲۱۹).
۲-مسئولیت پذیری
درقرآن درموردواژه مسئولیت پذیری، آیات زیرمطرح است. اولا قرآن سفارش می کند که شما مسئول خانواده خود هستید.
“قوا انفسکم واهلیکم نارا؛ خودتان وخانوادتان را ازآتش نگهدارید”(سوره تحریم، آیه۶۶).
دوما امربه معروف ونهی ازمنکر، یکی ازمصادیق مسئولیت پذیری فرداست که فرد باید نسبت به جامعه مسئول است.
“والتکن منکم امه یدعون الی الخیرویأمرون بالمعروف وینهون عن اامنکر واولئک هم المفلحون، وباید ازمیان شما مؤمنان، گروهی باشند که مردم را به کارهای خیردعوت کنندوامربه معروف ونهی ازمنکرکنند وآن ها رستگارنند”(سوره آل عمران، آیه ۱۰۴).
امام علی(ع) خطاب به مالک می فرمایند:” پس حالات نهانی آن ها(رؤسا)را وارسی کن، به پیام ها ونامه های ارسالی آنان که توسط پیک به دست تو می رسد رسیدگی کن”(حرانی،۱۳۸۵: ۲۳۱).
“مبادا به مردم وعده ای دهی وپایبندآن نباشی یا خشونت آمیزبامردم سخن گویی، زیرا خلف وعده خشم خدارا برانگیزاند” (حرانی،۱۳۸۵: ۲۴۳).
۳-دلسوزی
ابلاغ وحی یکی ازمصادیق دلسوزی پیامبراکرم(ص) است که برای امت خود چقدردلسوزانه تبلیغ دینی کرده اند.
“یاقوم لقد ابلغتکم رساله ربی ونصحت لکم ولکن لا تحبون الناصحین؛ ای مردم من رسالتی را که ازجانب خدا برعهده داشتم ابلاغ کردم وشماراپند دادم ولی شما ناصحان رادوست نمی دارید”(سوره اعراف، آیه۷۹).
۴-بخشش
“خذالعفو، عفورا پیشه کنید”(سوره بقره، آیه۱۰۹).
“فاعفوا وفاصفحوا، عفو وگذشت را شیوه خود قراربده”(سوره اعراف،آیه۱۹۹).
امام علی(ع) خطاب به مالک می فرمایند:” ای مالک هرگاه کسی رابخشودی ازکرده خود پشیمان مشو وهرگاه کسی را کیفردادی ازکرده خود شادمان مباش” (حرانی،۱۳۸۵: ۲۰۹).
“گره هرکینه ای را نسبت به مردم ازخودبگشای وریشه هرانتقامی را ریشه کن ساز”(حرانی،۱۳۸۵: ۲۱۱).
نکاتی برای ایجاد هوش اخلاقی
در این زمینه مایکل بوربا ده نکته را برای پرورش کودکانی اخلاقی یا ایجاد هوش اخلاقی پیشنهاد می دهد، که ابتدا رئوس این موارد را مرور کرده و سپس به اختصار به شرح هر یک می پردازد:
- احساس تعهد در راستای ایجاد و پرورش کودکی اخلاقی؛
- تلاش برای آن که الگویی نمونه یا یک مثال اخلاقی قوی باشید؛
- شناختن باورها و عقاید خودتان، ضمن تلاش برای سهیم کردن دیگران؛
- از لحظات آموختنی به خوبی بهره بگیرید؛
- انضباط را به عنوان یک درس اخلاقی به کار بندید؛
- توقع رفتاری اخلاقی داشته باشید؛
- نسبت به آثار رفتارها واکنش نشان دهید؛
- رفتارهای اخلاقی را تقویت کرده و پاداش دهید؛
- به طور روزانه اصول اخلاقی را اولویت بندی نمایید؛
- مشارکت و ثبت قانون طلایی از نظر دکتر مایکل بوربا، خانه بهترین مدرسه برای آموزش رفتارهای اخلاقی است(بوربا،۲۰۰۵: ۴۵).
دراین راستا، او ده نکته را جهت ایجاد هوش اخلاقی به والدین پیشنهاد می دهد:
- احساس تعهد در جهت پرورش کودکی اخلاقی یک سوال اساسی آن است که پرورش یک کودک اخلاقی چه مقدار برای شما اهمیت دارد؟ چراکه تحقیقات نشان داده اند، والدینی که شدیدا احساس نیاز به شکل دادن رفتارهای اخلاقی در کودکانشان می نمایند، یا ترس از ایجاد اخلاق های زشت در آن ها دارند، معمولا موفق بوده اند، زیرا خودشان را برای تلاش در این مورد متعهد کرده اند. بنابراین اگر شما واقعا می خواهید کودکی دارای اخلاق داشته باشید، باید احساس تعهد شخصی برای پرورش او نموده و این تعهد تا نیل به هدف تداوم یابد.
- تلاش برای آن که الگویی نمونه یا یک مثال اخلاقی قوی باشید والدین اولین و قوی ترین الگو یا معلم اخلاق برای کودکانشان هستند، بنابراین مطمئن شوید همان رفتارهای اخلاقی را که از کودکتان انتظار دارید، انجام دهید تا آن ها از شما فراگیرند.
- شناخت باورها و عقاید خودتان ضمن سهیم کردن آن ها با دیگران پیش از آنکه بتوانید کودکی با اخلاق پرورش دهید، باید درباره آنچه که به آن باور دارید با خودتان صادق و صریح باشید، بنابراین مدتی کوتاه به تمامی ارزش هایتان فکر کنید. سپس درباره این که چرا شما این روش اجرای خاص خودتان را دارید، به طور منظم با کودکتان صحبت کرده و نظراتتان را با او در میان گذارید.
- از لحظات آموختن به خوبی بهره بگیرید بهترین لحظه های آموزش معمولا غیرمنتظره و اتفاقی هستند و بر خلاف تصور، از پیش برنامه ریزی نشده اند. هر گاه بحث موضوعات اخلاقی به میان آمد، از آن فرصت استفاده کنید، آن ها به شما و کودک کمک می نمایند تا باورهای اخلاقی استواری را که در هدایت مستمر رفتارهایش برای تمامی زندگی مؤثرند، رشد دهد.
- انضباط را به عنوان یک درس اخلاقی به کار بندید انضباط مؤثر موجب مراقبت از کودک در این امر می شود تا تشخصی دهد که چرا رفتارش اشتباه است وچگونه می تواند آن را اصلاح و تصحیح نماید. در این راستا، استفاده از پرسش های صحیح به کودکان کمک می نماید به این توانایی دست یابند که نظر دیگران را درباره رفتارشان دریابند و توانایی درک نتایج رفتارهایشان را توسعه دهند.
- توقع رفتارهای اخلاقی داشته باشید در این زمینه نتیجه مطالعات روشن بوده است، کودکانی که رفتارهای اخلاقی دارند، والدینی دارند که از آن ها انتظارات داشته اند چنین عمل کنند. توقعات و انتظارات شما از کودکتان، به منزله تعیین نوعی استاندارد برای رفتارهای آن هاست .
- نسبت به آثار رفتارهای واکنش نشان دهید محققین ابراز می کنند که یکی از بهترین تمرین های سازنده اخلاق اشاره به اثر رفتار کودک بر شخص دیگر است، انجام این کار موجب افزایش رشد اخلاقی کودک می شود.
- رفتارهای اخلاقی کودک را تقویت کرده و پاداش دهید یکی از ساده ترین راه های کمک به کودک در جهت کسب رفتارهای جدید این است که پس از وقوع آن رفتارها، آن ها را پاداش داده و تحسین نمایید. پس با هدف شکل دهی رفتارهای اخلاقی، کودک را زیر نظر بگیرید و با شرح اینکه چرا رفتارش خوب بوده و شما برای آن ارزش قائلید، آن را تقویت نمایید.
- هر روز اصول اخلاقی را اولویت بندی کنید. کودکان با خواندن اصول اخلاقی در متن کتاب ها یاد نمی گیرند چگونه افراد با اخلاق بشوند، بلکه تنها با انجام کارهای خوب، این امر را می آموزند، کودک را جهت کمک برای ایجاد تغییر در دنیای خودش تشویق کنید و همیشه او را یاری دهید تا نتیجه مثبت عمل خود را بر روی حالات دیگران درک و تشخیص دهد. هدف نهایی و واقعی برای کودکان آن است که هرچه کمتر و کمتر به راهنمایی بزرگسالان وابسته باشند و اصول اخلاقی باید به زندگی روزمره آن ها وارد شده و ضمنا آن ها را برای خودشان درونی سازند، این امر تنها زمانی روی می دهد که والدین بر اهمیت فضیلت ها دائما تاکید کنند و بچه هایشان هم مکررا این رفتارهای اخلاقی را تمرین کنند.
- مشارکت و ثبت قانون طلایی به کودکتان قانون طلایی را که بسیاری از تمدن ها را در طول قرن ها هدایت و راهنمایی کرده است و سخن پیامبر اسلام(ص) نیز هست را آموزش دهید: ” با دیگران همانگونه رفتار کنید، که می خواهید با شما رفتار شود.” به او یادآوری کنید از خودش قبل از هر کاری بپرسد “آیا من دوست دارم، دیگری با من این طور رفتار کند؟” تلاش کنید این اصل، قانون اساسی اخلاقی خانواده شما باشد(بوربا،۲۰۰۵: ۴۶-۴۸).
انتقال ارزش ها، پایه هوش اخلاقی
خانواده به عنوان اولین و بالاترین مکان برای انتقال ارزش ها به فرزندان است. خانواده جای امنیت است، جایی که فرزندان در آنجا از حمایت بی قید و شرط بهره مند می شوند، البته خانواده ای سالم است که ارزش ها در آن آموزش داده و به مرور در فرزند درونی می شود. پدر و مادری که خود از نظر ارزشی قوی هستند، ارزش ها را در طول رشد به فرزندانشان یاد می دهند و فرزندان نیز ارزش ها را با خود به جامعه برده و با آن ها زندگی می کنند. این مسئولیت به عهده پدر و مادر است البته اگر بچه ها یک یا چند ارزش را نشناسند، طبیعی است، ولی اگر پدر و مادر آن ها را به فرزندان خود منتقل نکنند یا بدتر از آن خودشان ارزش ها را نادیده بگیرند، این امر عادی نیست.
در خانواده ای که در آن افراد ارتباط ضعیفی با هم دارند و نسبت به هم بی تفاوت باشند، بچه ها به جای ارتباط با پدر و مادر دائم با تلویزیون و رایانه ارتباط برقرار می کنند و به دلیل این بی توجهی انتقال ارزش ها به فرزندان هم صورت نمی گیرد. وقتی نوجوان وارد مرحله بلوغ می شود، مخالفت های خود را با ارزش های پدر و مادر شروع می کند. پدر و مادری که تا آن زمان شاهد مخالفت آشکار فرزندشان نبودند، از آن به بعد شاهد بی ارزش شمردن ارزش هایشان، مخالفت ها و بهانه جویی ها از سوی نوجوانشان می شوند، گاه حتی لباس پوشیدن و حرف زدن فرزندشان باعث خجالت والدین می شود. در اینجاست که باید به او فرصت داده شود راه خود را در کنار خانواده پیدا کند، چرا که در افتادن با نوجوان جز راندنش از خود و حتی از خانواده ثمری ندارد. بنابراین برای پرورش هوش اخلاقی فرزندتان در دوران نوجوانی باید به او کمک شود با آرامش بیشتری این سال های پر فشار را پشت سر بگذارد. در خانواده ای که در آن افراد ارتباط ضعیفی با هم دارند و نسبت به هم بی تفاوت باشند، بچه ها به جای ارتباط با پدر و مادر دائم با تلویزیون و رایانه ارتباط برقرار می کنند و به دلیل این بی توجهی انتقال ارزش ها به فرزندان هم صورت نمی گیرد(مژدگان ونجفی،۱۳۹۰).