* ادراک ریسک
ادراک ریسک عبارت است از چگونگی تعبیر و تفسیر اطلاعات راجع به ریسک توسط سرمایه گذاران. به نظر السن(۱۹۹۷)، مدیران سرمایه گذاری حرفهای و سرمایه گذاران فردی با تجربه ادراک ریسک سرمایه گذاری یکسانی دارند. به نظر دیاکول و اینو[۲](۲۰۰۱)، ابعاد ادراک ریسک سرمایه گذاران را میتوان به وسیلهی پنج عامل زیر بررسی کرد(جعفری، ۱۳۸۷):
۱) نبود اطمینان در مورد عرضه کنندگان سهام: این بعد از ریسک را اعمال کسانی که مسئول ادارهی یک سازمان هستند، به وجود میآورند (ریسک مدیریت) و منتج از تصمیمات بد تجاری-مالی است که خود منجر می شود ریسک تجاری و مالی صورت گیرد.
۲) نگرانی در مورد وقایع غیر منتظره: صنایع مختلف وشرکتهای آن تحت تأثیر وضعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی جغرافیایی داخلی و خارجی میتوانند دچار رونق و رکود گردند؛ برای مثال در صورت بهبود قیمت جهانی نفت، صنایع وابسته به فرآورده های نفتی، تحت تأثیر قرار گرفته، سهام آنها رونق میگیرد یا در صورت بروز خشکسالی، صنایع وابسته به محصولات کشاورزی تحت تأثیر قرارگرفته، سهام آنها دچار رکود خواهد شد (عبداله زاده، ۱۳۸۱)؛ بنابراین هرچه میزان وابستگی تولید یک شرکت به عوامل خارجی بیشتر باشد، ریسک سرمایه گذاری در آن بیشتر است.
۳) نگرانی درباره نوسانات قیمتی سهام: مهمترین عامل برتری یک سهم، میزان سودآوری آن است. از آنجا که اغلب تصمیم گیریها برای سرمایه گذاری، بر اساس روابط میان ریسک و بازده صورت میگیرند و یک سرمایهگذار همواره، به دو فاکتور ریسک و بازده در تجزیه و تحلیل و مدیریت سبد سرمایه گذاریهای خود توجه می کند، هرچه میزان انحراف سودآوری سالهای گذشته و یا سود احتمالی دوره های آتی نسبت به میانگین سود یا سود موردانتظار بیشتر باشد، ریسک سهم بالاتر و در مقابل ارزش آن کمتر خواهد بود.
۴) شفاف نبودن اطلاعات: تصمیم گیری سریع و صحیح مستلزم وجود اطلاعات کافی، منظم و شفاف است. هرچه اطلاعات دورهای شرکت منظمتر و شفافتر منتشر شوند، اثر آن بر قیمت سریعتر بوده، سهم تز نقدینگی و گردش مناسبتری خواهد داشت و به تبع آن ریسک، سرمایه گذاری در سهام کاهش مییابد. کارآ شدن هر بازاری مستلزم این است که اطلاعات مربوط به شرکتها، موقعیت اقتصادی و اوراق بهادار، به سرعت وسهولت، در دسترس همگان قرار گیرند. سرمایه گذاران این اطلاعات را به صورتی مناسب، در قیمت ورقهی بهادار تفسیر می کنند و بنابراین، قیمت، همیشه انعکاسی از اطلاعات رایج است. برای اینکه این اطلاعات در دسترس همگان قرار گیرند، باید رایگان باشد.
۵) بی ثباتی نقض قوانین و مقررات کشور: دولت در جایگاه یک ناظر و سیاست گذار کلان نقش بسیاری در بازار سرمایه دارد یکی از وظایف آن، ارائه برنامهای است که بتواند به بازار سرمایه رونق بخشد. به طور کلی، تکثر مراکز قدرت و تصمیم گیری، ابهام نقش و رابطه این مراکز با یکدیگر،تداخل قوای سهگانهی کشور، شفاف نبودن قوانین و وجود برداشتهای متفاوت و متناقض از آنها، وجود قوانین نامناسب و دست و پاگیر، نقض آزادیهای اقتصادی و بیثباتی سیاسی دولت موجب میشوند ریسک سیستماتیک افزایش و در نتیجه، سرمایه گذاری به شدت کاهش یابد (نوو، ۱۳۸۰).
* تخصیص سرمایه
عبارت است از بخشی از سرمایه هر سرمایهگذار که در دارایی های خاصی سرمایه گذاری می شود (نوو، ۱۳۸۰).
۲-۲-۷-۱) رفتار سرمایه گذاران
سرمایه گذاران را می توان از نظر پذیرش ریسک و شکل منحنی مطلوبیت به سه دسته تقسیم نمود (شهرآبادی و یوسفی، ۱۳۸۶):
الف) افراد ریسک گریز[۳]
این افراد استراتژی محافظه کارانه دارند.مطلوبیت نهایی افراد ریسک گریز با افزایش ثروتشان کاهش می یابد بنابراین هر فردی که منحنی مطلوبیت ثروت او مقعر باشد ریسک گریز است. یک شخص ریسک گریز ترجیح می دهد که یک بازده مطمئن به دست آورد ودر حالی که شانس و اقبال مطرح باشد شرکت نخواهد کرد. تابع مطلوبیت این افراد به شکل زیر می باشد:
مطلوبیت
ارزش پولی مورد انتظار
ب) افراد ریسک پذیر
طبق تعریف فرد ریسک پذیر کسی است که تابع مطلوبیت ثروت او به صورت محدب باشد، بنابراین برای این شخص مطلوبیت نهایی با افزایش ثروت افزایش می یابد و شخص همیشه در این حالت خواهان پذیرش ریسک است و دوست دارد شانس خود را آزمون کند. تابع مطلوبیت ثروت او به شکل زیر است:
مطلوبیت
ارزش پولی مورد انتظار
ج) افراد خنثی نسبت به ریسک
سومین گروه افرادی هستند که به اصطلاح آن ها را ریسک خنثی می نامند.این افراد ارزش پولی را مقدار ارزش اسمی آن می دانند. تابع مطلوبیت چنین افرادی به صورت یک خط مستقیم است. رفتار ریسک خنثی اغلب در افرادی دیده می شود که بیش از حد ثروتمند هستند.
مطلوبیت
ارزش پولی موردانتظار
به طور خلاصه می توان عنوان کرد که بررسی ریسک پذیری و ریسک گریزی افراد از آن جهت اهمیت دارد که افراد همیشه و در تمام رفتارهایشان آن طور که مدلهای اقتصادی فرض می کنند ریسک گریز نیستند بلکه زمانی هم هست که ریسک پذیر شده و از خطرات استقبال می کنند.
۲-۲-۸) نااطمینانی اقتصادی
عدم اطمینان به حالتی گفته می شود که در آن دانش فرد یا افراد محدود است و توضیح کامل حالت و یا نتیجهای که بدست آمده یا میآید، ممکن نیست (هابارد[۴]، ۲۰۰۷). بر این اساس، نااطمینانی اقتصادی را می توان به عدم توانایی کارگزاران اقتصادی در پیش بینی دقیق نتایج تصمیمات خود تعبیر کرد. سیاستهای اقتصادی و بعضاً غیر اقتصادی دولتها یکی از مهمترین عوامل ایجاد کننده نااطمینانی در اقتصاد هستند. در واقع این سیاستها، به همراه تغییرات منابع، ترجیحات و فناوری باعث مبهم بودن نتیجه تصمیمات کارگزاران اقتصادی می شود. تغییرات شرایط برونزای بازار اجتناب ناپذیر هستند، درحالیکه سیاستهای دولت و نااطمینانی ناشی شده از آنها تحت کنترل سیاستگذار قرار دارند. بر این اساس، شناسایی اثرات نااطمینانی بر فعالیتهای حقیقی اقتصاد از اهمیت ویژهای در تحقیقات اقتصادی برخوردار است.
۲-۲-۸-۱) عوامل ایجاد و تشدید کننده نااطمینانی اقتصادی
مباحث اقتصاددانانی نظیر فلنر[۵](۱۹۷۶)، کیدلند و پرسکات[۶] (۱۹۷۷)، بارو و گوردون[۷] (۱۹۸۳) بر سر موضوع ناسازگاری زمانی پویا، اعتبار دولتها و استقلال بانکهای مرکزی نشان میدهد که یکی از منابع اصلی ایجاد کننده نااطمینانی در اقتصاد، سیاستهای دولت است. دولتها باتوجه به افق زمانی خود، به طرح ریزی سیاستها میپردازند. آنها منافع ناشی از بیکاری حال را با هزینه های مربوط به تورم در دوره های آینده مقایسه کرده و تصمیم به فریب دادن (یا ندادن) بخش خصوصی میگیرند. این انگیزه در اقتصادهای درحال توسعه، به علت کوتاهمدتتر بودن افق دید دولتها بالاتراست (بارو و گوردون، ۱۹۸۳).
در همین راستا، اوکان[۸] (۱۹۷۱) به این نکته اشاره می کند که دولتها برای کاهش تورم نیاز به انجام سیاستهای غیرمنتظره دارند. به طور مشابه، فریدمن[۹] (۱۹۷۷) بیان می کند که دولتها هیچگاه تورم بالا رابه عنوان یکسیاست معرفی نمی کنند، بلکه از نظر آنها تورم بالا در نتیجه سیاستهای دیگر دولتها نظیر سیاستهای اشتغال کامل و یا سیاستهای رفاهی، که در کل باعث افزایش مخارج دولت می شود، به وجود میآید.
۲-۲-۸-۲) تأثیر نااطمینانی بر تصمیمات کارگزاران
ادبیات نظری تأثیر نااطمینانی بر تصمیمات کارگزاران به دو دسته مباحث اقتصاد کلان و اقتصاد خرد تقسیم بندی می شود. فریدمن (۱۹۷۷) معتقد است اثرات حقیقی نااطمینانی تورم بر رشد به این دلیل به وجود میآیند که تورم انتظاری فرایند بسته شدن قراردادها را تحت تأثیر قرار میدهد. هر قراردادی که بر اساس پرداختهای اسمی بسته می شود، نیاز به پیش بینی نرخ تورم دارد. اگر تورمی بالاتر از آنچه در قرارداد پیش بینی شده است به وجود آید، توزیع ناخواسته ثروت رخ میدهد: کسانی که در قرارداد پول می پردازند، نفع میبرند و کسانی که پول میگیرند، ضرر می کنند. اگر نرخ تورم واقعی کمتر از نرخ تورم پیش بینی شده باشد، توزیع ثروت برخلاف آنچه در فوق گفته شد، خواهد بود. بنابراین هنگامی که نااطمینانی تورم بالاتر است، کارگزاران ریسک گزیر تلاش می کنند که اولاً طول دوره قراردادهایشان را کاهش دهند، ثانیاً هزینه های بیشتری برای پیش بینی صرف کنند و ثالثاً، هزینه چانهزنیها به علت تفاوت بالای انتظارات بیشتر می شود. فریدمن عقیده دارد که این سه تغییر منجر به انتقال منابع اقتصاد از فعالیتهای مولد به فرایند بسته شدن قراردادها می شود.
تأثیر دیگر افزایش نااطمینانی تورم بر فعالیتهای حقیقی اقتصاد ناشی از کاهش کارایی سیستم قیمتها است. فریدمن (۱۹۷۷) به این نکنه اشاره می کند که هرچه نااطمینانی بیشتر باشد، شناسایی تغییر قیمتهای نسبی از تغییر قیمتهای مطلق مشکلتر است، زیرا کارگزاران اقتصادی قیمتهای خود را در نرخهای متفاوت (به دلیل پیش بینی ناقص تورم آینده) تنظیم می کنند بنابراین قیمتهای نسبی تحت تأثیر قرار می گیرد، کارایی اقتصادی کاهش مییابد و تولید کمتری نسبت به حالت بدون نااطمینانی بهوجود میآید.
برخلاف فریدمن، داتسی و سارت[۱۰] (۲۰۰۰) معتقدند که نااطمینانی تورم می تواند عامل افزایش سرمایه گذاری و رشد اقتصادها باشد. آنها در یک مدل Cash-in-Advance که پساندازهای احتیاطی و ریسک گریزی از ویژگیهای آن است، نشان می دهند که با افزایش تغییر پذیری عرضه پول ودر نتیجه تورم، بازدهی پول کاهش مییابد. در ادامه تقاضای واقعی پول و مصرف کاهش مییابد و موجبات افزایش پس اندازهای احتیاطی بوجود میآید و سرانجام جریان وجوه پسانداز شده از طریق سرمایه گذاری، افزایش تولید و رشد اقتصادی را در پی خواهد داشت (داتسی و سارت، ۲۰۰۰).
۲-۲-۹) خطاهای ادراکی تصمیمات سرمایه گذاری
در تبیین خطاهای ادراکی، که متأثر از حالات روانی در وضعیت طبیعی و غیرطبیعی هستند چند مورد مدنظر قرار میگیرد: این خطاها سبب می شود، خیلی از سرمایه گذاران، توجه خاصی بر روی وجوهشان جهت سرمایه گذاری داشته باشند. از آن جایی که سرمایه گذاران بیشتر وجوه خود را در بازار سهام سرمایه گذاری می کنند، به نوعی این خطاها با نحوه سرمایه گذار ی آن ها در دارایی ها و وجوهشان ارتباط پیدا میکند. در این مقاله سعی بر آن است تا میزان این خطاها را در امر سرمایه گذاری کاهش داد (دانز[۱۱]، ۲۰۰۳). درک این قبیل خطاها به عنوان خطاهای شناختی سرمایه گذاری و اقدام مناسب جهت برطرف نمودن آن ها، این امکان را فراهم میسازد که تأثیرشان روی تصمیم گیری سرمایه گذاری کاهش و به طور بالقوه به بهبود نتایج سرمایه گذاری منجر شود (شفرین و بلوتی[۱۲]، ۲۰۰۶).
۲-۲-۹-۱) خطای بیش اطمینانی
در ساده ترین حالت خود، بیش اطمینانی را می توان به صورت ایمانی نابهجا به استدلال شهودی، قضاوت ها، و توانایی های شناختی فرد خلاصه کرد. بیش اطمینانی نقش عمده ای در معاملات مربوط به سهام دارد. سرمایه گذاران بیش مطمئن بیشتر از سرمایه گذارانی که از روی منطق عمل می کنند، معامله میکنند. شیلر این الگو را به زبان ساده این گونه بیان میکند که سرمایه گذار فکر می کند که بیشتر از آن چه که انجام می دهد، می داند این اشتباه مربوط به حالتی است که در آن افراد برای اطلاعات محرمانه خود بیش از اندازه اهمیت قائلند؛ بیش اطمینانی در واقع تمایل فرد به غلوکردن در مورد قضاوت و پیشبینیاش است. بنابراین سرمایه گذارانی که در پی کسب بازدهی هستند در مورد آینده بازار بیش از حد مطمئناند. این انگیزه آن ها را بر آن میدارد که سهام با قیمت بالا خریداری کنند و چون اطلاعاتشان ناقص است به کاهش قیمت سهام در بازار مالی منجر شده و بازدهی بالقوه آن ها کاهش مییابد. به طورکلی اعتماد به نفس کاذب باعث میشود، سرمایهگذار سهام را با بیشترین قیمت بخرد و به کمترین قیمت بفروشد (ژو[۱۳]، ۲۰۰۳) که این باعث حجم بیشتر معاملات شده و به بروز حباب قیمتی در بازارهای مالی منجر می شود (جانسون [۱۴]و همکاران، ۲۰۰۲).
۲-۲-۹-۲) خطای دسترسی
خطای دسترسی میتواند به عنوان محرک سازنده ای در تصمیمات مربوط به پرتفوی باشد خطای دسترسی بیانگر تمایل فرد به تصمیمگیری و قضاوت بر اساس اطلاعات آماده و در دسترس است . ذهن انسانی تمایل دارد که بر مبنای اطلاعات در دسترس به سرعت نتیجه گیری کند. حافظه انسان وقایع احساس برانگیز و به ویژه وقایع اخیر را سریع بازیابی می کند. در ارزشیابی آخر ماه یا آخر سال، وقایع آخر ماه یا سال در دسترسترند تا وقایع روزها یا ماه های اول؛ بنابراین ادراک را تحت تأثیر قرار می دهند (قلیپور، ۱۳۸۶).
اطلاعاتی که به طور زبانی در دسترس سرمایه گذاران قرار میگیرند؛ همچنین اطلاعاتی که به طور روزانه منتشر می شوند، به صورت شناختی در دسترس نیستند. بنابراین زمانی که اطلاعات مقتضی با این معنای کاربردی در دسترس نباشند، تصمیمات سرمایه گذاران درنهایت دچار نقصان می شود (مونتیر[۱۵]، ۲۰۰۷).
۲-۲-۹-۳) خطای تشدید تعهد
یکی دیگر از خطاهایی که در تصمیم گیری رخ می دهد ، تمایل به تشدید تعهد است . تشدید تعهد زمانی رخ می دهد که روند و جریان تصمیم، یک سری از تصمیمات متوالی را در پی داشته باشد. تشدید تعهد به این موضوع اشاره دارد که حتی وقتی یک تصمیم اشتباه است و شواهد و تبعات تصمیم نیز این امر را تصدیق می کند باز هم اصر ار بر ادامه آن تصمیم وجود دارد و شدیدتر می شود. حتی زمانی که خود فرد مسئول شکست است اصرار بر تعهد پیشین تشدید می شود تا نشان دهد که تصمیم اولیه اش غلط نبوده است (قلیپور، ۱۳۸۶).
۲-۲-۹-۴) خطای تصادفی بودن
ادراک انسان کم و بیش تحت تأثیر شانس و خرافات است. البته این امر در فرهنگ های مختلف متفاوت است. برای مثال در مشرق زمین اعتقاد به شانس و خرافات بیشتر است. این امر با کانون کنترل مرتبط است. کسانی که کانون کنترل بیرونی دارند اعتقادشان به شانس و خرافات بیشتر است و برعکس کسانی که کانون کنترل درونی دارند، اعتقاد کمتری به شانس و خرافات دارند. کسانی که کانون کنترل درونی دارند معتقدند که روی سرنوشت خود و جهان تا حد زیادی کنترل داشته و می توانند با تصمیم گیری عقلای ی آینده را متناسب با خواسته خود شکل دهندحتی همین افراد معتقدند که برخی از وقایع به خاطر شانس اتفاق می افتد. این مسئله در بورس اوراق بهادار و خرید و فروش سهام بسیار اتفاق می افتد. چیزی که باعث می شود تصمیم گیری از شانس و خرافات تأثیر نامطلوب بپذیرد این است که انسان برای این امر شانسی و تصادفی معانی خرافی متفاوتی می سازد و تفسیر می کند (سعدی و همکاران، ۱۳۸۹).
۲-۲-۹-۵) خطای پس بینی
بعضی مواقع افراد تمایل دارند، باور کنند می توانند پیامد یک واقعه را به درستی پیش بینی کنند، البته بعد از زمانی که آن واقعه اتفاق افتاده است. وقتی واقعه ای رخ می دهد و فرد بازخور درستی در مورد پیامدهای آن می گیرد، به راحتی نتیجه میگیرد ، این پیامد همان طوری که من در قبل گفتم بدیهی بود. افرادی که بعد از یک مسابقه فوتبال تیم برنده را بااطمینان پیشبینی میکنند، همیشه بیشتر از افرادی هستند که قبل از مسابقه این کار را می کنند. بنابراین در پسبینی در مقایسه با پیشبینی، باید برای اطلاعات منطبق با پیامد ، وزن بیشتری قائل شد حافظه فرد در این شرایط انتخابی عمل می کند و پیش بینی خود را متناسب با آن چیزی که در واقع رخ داده است، بازسازی می کند (اندرسون[۱۶] و همکاران، ۱۹۹۳).
۲-۲-۱۰) نقش شخصیت در تصمیمات سرمایه گذاری
همان طوری که ادراک تصمیمگیرنده عامل مهمی در تصمیم گیری سرمایه گذار است ، شخصیت وی نیز در امر تصمیم گیری دخیل است. تصمیم گیری چنان با خصوصیات روانی تصمیمگیرنده آمیخته است که نمی توان یکی را بدون دیگری مورد مطالعه قرار داد. عوامل و عناصر شخصیتی نظیر هوش و خلق و خوی، نگرش یک فرد، همگی در اتخاذ تصمیم نقش دارند. نظریهپردازان در زمینه تصمیم گیری همیشه سعی داشته اند، در مدلهای خود از دخالت شخصیت و ارزش های خاص تصمیم گیرنده، در تصمیماتش جلوگیری به عمل آورند. اما با این همه تلاش برای عقلایی کردن تصمیم گیری به عنوان عامل کلیدی در تصمیم گیری وی نقش فعال دارد. دیدگاه های افراد درجه ریسک پذیری ، تجربه وی در نحوه تصمیم گیری او دخیلاند (خوشنود، ۱۳۸۳).
ادبیات مالی نقش چشمگیری برای جنبه های رفتاری سرمایه گذاران به هنگام تصمیم گیری به حساب میآید. درکنار سایر فاکتورهای جمعیت شناسی از قبیل سن، جنسیت، بازدهی، نوع شخصیت نیز تأثیر بسزایی در انحرافات رفتاری دارد (فیلبک[۱۷] و همکاران، ۲۰۰۵).
[۱] – Risk of perception
[۲] – Diacon & Ennew
[۳] – Risk averse
[۴] – Hubbard
[۵] – Fellner
[۶] – Kydland & Prescott
[۷] – Barro & Gordon
[۸] – Okun
[۹] – Friedman
[۱۰] – Dotsey & Sarte
[۱۱] – Downs
[۱۲] – Shefrin & Belotti
[۱۳] – Zhu
[۱۴] – Johnsson & et al.
[۱۵] – Montier
[۱۶] – Anderson & et al.
[۱۷] – Filbeck & et al