بررسی و مقایسه روشهای تدریس فعال با روشهای تدریس سنتی 21
خلاصهای از نظریات چند تن از صاحبنظران تعلیم وتربیت در بارهی روشهای تدریس 24
روشهای تاریخی 25
روشهای جدید 26
روشهای تدریس غیر فعال و یکسویه 26
روشهای تدریس فعال و دوسویه 29
روش تدریس مبتنی بر دریافت مفهوم 33
روش تدریس ساختنگرایی 36
ب)پیشینه پژوهش 40
ج) جمعبندی 51
فصل سوم:روش پژوهش
روشپژوهش 53
جامعه آماری،نمونه و روش 53
ابزار پژوهش 54
متغیرهای پژوهش 57
روش اجرای پژوهش 58
روش تحلیل دادهها 59
ملاحظات اخلاقی 59
فصل چهارم: یافتههای پژوهش
الف) یافتههای توصیفی 61
ب)یافتههای استنباطی 63
فصل پنچم: بحث ونتیجه گیری
خلاصه پژوهش 76
بحث و نتیجهگیری 77
محدودیتهای پژوهش 79
پیشنهادهای پژوهش 80
فهرست منابع فارسی 81
منابع انگلیسی 86
پیوست ها 88
چکیدهانگلیسی 98
عنوان لاتین 99
فهرست جداول
جدول 2-1:روش تدریس دریافت مفهوم در نگاه جدول 35
جدول 3-1: توزیع حجم نمونه آماری بر اساس گروه 54
جدول 3-2: محتوای آموزشی 59
جدول 4-1:یافته های توصیفی گروه آزمایشی اول: روش تدریس مبتنی بر روش ساختگرایی 61
جدول 4-2:یافته های توصیفی گروه آزمایشی دوم: روش تدریس مبتنی بر روش دریافت مفهوم 62
جدول 4-3: یافته های توصیفی گروه کنترل: تدریس به روش سنتی 62
جدول 4-4: نتایج آزمون کلموگروف-اسمیرنوف برای آزمون نرمال بودن توزیع داده ها 63
جدول 4-5 : نتایج آزمون برابری واریانس گروه ها 64
جدول 4-6: تحلیل کواریانس اثرات روش های آموزشی بر بعد خودکارآمدی 64
جدول 4-7: تحلیل کواریانس اثرات روش های آموزشی بر بعد تاثیرات هیجا 65
جدول 4-8: تحلیل کواریانس اثرات روش های آموزشی بر بعد برنامه ریزی 65
جدول 4-9: تحلیل کواریانس اثرات روش های آموزشی بر بعد فقدان کنترل پیامد 65
جدول 4-10: مقایسه زوجی اثرات روشهای آموزشی بر فقدان کنترل پیامد 66
جدول 4-11: تحلیل کواریانس اثرات روش های آموزشی بر بعد انگیزش 66
جدول 4-12: تحلیل کواریانس اثرات روش های آموزشی بر عملکرد تحصیلی (کل) 66
جدول 4-13: مقایسه زوجی اثرات روشهای آموزشی بر عملکرد تحصیلی کل 67
جدول 4-14: تحلیل کواریانس اثرات روش های آموزشی بر میزان پیشرفت تحصیلی 67
جدول 4-15: مقایسه زوجی اثرات روشهای آموزشی بر پیشرفت تحصیلی 67
جدول 4-16: تحلیل کواریانس اثرات روش های آموزشی بر میزان انگیزش پیشرفت 68
جدول 4-17: تحلیل کواریانس اثرات روش های آموزشی بر بعد خودکارآمدی 68
جدول 4-18: تحلیل کواریانس اثرات روش های آموزشی بر بعد تاثیرات هیجانی 69
جدول 4-19: تحلیل کواریانس اثرات روش های آموزشی بر بعد برنامه ریزی 69
جدول 4-20: تحلیل کواریانس اثرات روش های آموزشی بر بعد فقدان کنترل پیامد 69
جدول 4-21: تحلیل کواریانس اثرات روش های آموزشی بر بعد انگیزش 70
جدول 4-22: تحلیل کواریانس اثرات روش های آموزشی بر عملکرد تحصیلی (کل) 70
جدول 4-23: تحلیل کواریانس اثرات روش های تدریس آموزشی بر بعد خودکارآمدی 70
جدول 4-24: تحلیل کواریانس اثرات روش تدریس آموزشی بر بعد تاثیرات هیجانی 71
جدول 4-25: تحلیل کواریانس اثرات روش تدریس آموزشی بر بعد برنامه ریزی 71
جدول 4-26: تحلیل کواریانس اثرات روش تدریس آموزشی بر بعد فقدان کنترل پیامد 71
جدول 4-27: مقایسه زوجی اثرات روشهای آموزشی بر فقدان کنترل پیامد 71
جدول 4-28: تحلیل کواریانس اثرات روش تدریس آموزشی بر بعد انگیزش 72
جدول 4-29: مقایسه زوجی اثرات روشهای آموزشی بر انگیزش 72
جدول 4-30: تحلیل کواریانس اثرات روش تدریس آموزشی بر عملکرد تحصیلی (کل) 72 جدول 4-31: مقایسه زوجی اثرات روشهای آموزشی بر عملکرد تحصیلی 72
جدول 4-32: تحلیل کواریانس اثرات روش تدریس آموزشی بر پیشرفت تحصیلی 73
جدول 4-33: مقایسه زوجی اثرات روشهای آموزشی بر پیشرفت تحصیلی 73
جدول 4-34: تحلیل کواریانس اثرات روش تدریس آموزشی بر پیشرفت تحصیلی 73
جدول 4-35: مقایسه زوجی اثرات روشهای آموزشی بر پیشرفت تحصیلی 74
جدول 4-36: تحلیل کواریانس اثرات روش های آموزشی بر انگیزش پیشرفت 74
جدول 4-37: تحلیل کواریانس اثرات روش های آموزشی بر انگیزش پیشرفت 74
فهرست پیوستها
الف)پرسشنامه عملکرد تحصیلی 88
ب)پرسشنامه انگیزش پیشرفت 90 ج)آزمون پیشرفت تحصیلی معلم ساخته 93
د)نمونه طرح درس 95
چکیده
پژوهش حاضر به دنبال مقایسه اثربخشی روش تدریس ساختگرایی وروش تدریس مبتنی بردریافت مفهوم برمیزان عملکرد و پیشرفت تحصیلی وانگیزش پیشرفت دانشآموزان بوده است.جامعه آماری این پژوهش شامل دانشآموزان دخترپایه هفتم دوره متوسطه اول مدارس عادی ناحیه سه شیراز در سال تحصیلی 94-93 که در 28 مدرسه مشغول به تحصیل میباشند،بوده است.نمونه ی آماری شامل 90 نفر،از سه مدرسه و سه کلاس 30 نفره بوده است.نمونه گیری با روش تصادفی خوشه ای چند مرحلهای، انجام شده است. طرح تحقیق، نیمه آزمایشی بادوگروه آزمایشی ازنوع پیش آزمون وپس آزمون با گروه کنترل بوده است. ابزار اندازه گیری،پرسشنامه عملکردتحصیلیEPT ،انگیزش پیشرفت هرمنس وآزمون پیشرفتتحصیلی معلمساخته میباشد.برای تجزیه وتحلیل دادهها ازشاخصهای آمارتوصیفی وآماراستنباطی باتحلیل کوواریانس استفاده شده است.یافته هایآماری نشان میدهد که:1)بین میزان عملکرد تحصیلی و ابعاد آن در گروهی که با روش دریافت مفهوم درس علوم تجربی را دریافت نمودهاند نسبت به گروه با روش ساختگرایی وکنترل با روش سنتی تفاوت معنا دار نیست.اما میزان عملکرد تحصیلی در گروه با روش ساختگرایی نسبت به گروه کنترل با روش سنتی تفاوت معنادار است و گروه با روش ساختگرایی از بین ابعاد عملکرد تحصیلی از فقدان کنترل پیامد بیشتر اما به طور کلی از عملکرد تحصیلی پایینتری برخوردارهستند.2)بین میزان پیشرفت تحصیلی درهرسه گروه تفاوت معنادار میباشد.هردوگروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، ازپیشرفت تحصیلی بالاتری برخوردارند و گروه ساختگرایی نیز نسبت به گروه دریافت مفهوم از پیشرفت تحصیلی بالاتری برخوردار میباشند..3)بین میزان انگیزش پیشرفت هر سه گروه نسبت به یکدیگر تفاوت معناداری وجود ندارد.
واژههایکلیدی :روشتدریس مبتنی بردریافت مفهوم، ساختگرایی،سنتی،عملکرد تحصیلی، پیشرفت تحصیلی،انگیزشپیشرفت.
فصل اول
کلیات پژوهش
مقدمه
در قرن حاضر پیشرفت سریع علوم و تکنولوژی بشر را به جایی رسانیده است که به طور فزاینده ای نیازمند یادگیری مهارتهای تفکر انتقادی و خلاق در تصمیم گیری های مناسب و حل مسائل پیچیده جامعه است. در یک جامعه انسانی، آموزش و پرورش نقش مهم وکلیدی در پیشرفت جامعه دارد.چرا که آموزش و پرورش کارآ در هر جامعه ای، تضمین کننده ی آینده ی آن جامعه از نظر نیروی کار وفکر خواهد بود و این باعث بالندگی انسانهای آن جامعه می شود. لازمه ی دستیابی به چنین آموزش و پرورشی این است که، همه ی ارکان یک نظام همدل و همصدا، خواهان رشد و ترقی آن باشند و در این مجموعه به جرأت میتوان گفت مهمترین نقش را، معلمان در این ساختار بر عهده خواهند داشت.نقش معلمان در سلامت،سعادت و تعالی جامعه بر کسی پوشیده نیست.معلمان با دانش آموزان ارتباط مستمر دارند و تأثیر گذاری این قشر شاید از همه ی ارکان دیگر نظام آموزشی پایاتر می باشد.ارزش دادن به اندیشههای خلاق و ایجاد کردن انگیزش یادگیری فعال، از خصوصیات معلمان اثربخش است.معلمان باید در فرایند یاددهی-یادگیری دانشآموز محور باشند.به این معنا که شیفتهی خودجوشی فراگیر و تسهیل کننده آموزش باشند. راه یادگیری را آموزش دهند، نه آنکه عرضهکننده یادگیری و یاددادنیها باشند.زیرا که اصولاًدر فرایند یاددهی-یادگیری، فرض عمده بر این است که هر چه میزان فعالیت و مشارکتی دانشآموزان در جریان تدریس بیشتر باشد، تدریس مؤثرتر است(خلیلی ،1382).
معلمان کارآمد، همیشه در ذهن و زندگی دانش آموزان اثری ماندگار خواهند داشت.آشکار است که دانش آموزان هم بدون انگیزش لازم،بهره ای از آموزش خوب، نمی برند.چنین چیزی را هم می توان در محیطهای آموزشی و هم با توجه به تحقیقات مشاهده کرد.بارها با دانشآموزانی مواجهه شدیم که از لحاظ توانایی و استعداد یادگیری بسیار به هم شبیه هستند اما در پیشرفت تحصیلی تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارند.این جنبه از رفتار آدمی به حوزهی انگیزش مربوط میشود.(کوهن لوئیز،ترجمه شاکری،1372).
روانشناسان و پژوهشگران در مورد انگیزش انسان به دو نوع انگیزش درونیو انگیزش بیرونی اشاره کردهاند. انگیزش بیرونی با هدف کسب پاداش و اجتناب از تنبیه ارتباط دارد ولی انگیزش درونی با تمایل درونی برای انجام موفقیت آمیز صرف یک تکلیف، مرتبط است.کسی که در مورد خود از احساس کفایت(پیشرفت تحصیلی) و خودمختاری (استقلال).برخوردار است دارای انگیزش درونی است. (پال آرپنتریچ وبیل اچ شانک1964، ترجمه شهرآرای،1390).
از لحاظ پرورشی، انگیزش هم هدف است و هم وسیله. به عنوان هدف،معلمان از دانشآموزان میخواهند که نسبت به موضوعات مختلف علمی و اجتماعی دارای انگیزه باشند.از این رو،تمام برنامه های درسی که برای آنان فعالیتهای مربوط به جنبه های عاطفی در نظر گرفته شده است دارای هدفهای انگیزشی هستند. به عنوان وسیله،انگیزش به صورت آمادگی روانی یک پیشنیاز یادگیری محسوب میشود.اگر دانشآموزان نسبت به درس بیعلاقه باشند(دارای انگیزش سطح پایینی باشند)،به توضیحات معلم در کلاس توجه نخواهند کرد، تکالیف خود را با جدیّت انجام نخواهند داد و بالاخره پیشرفت چندانی نصیب آنها نخواهد شد. اما اگر نسبت به درس علاقهمند باشند(دارای انگیزش سطح بالایی باشند)،هم به توضیحات معلم با دقت گوش خواهند داد، هم تکالیف درسی خود را با جدیّت انجام خواهند داد، هم به دنبال کسب اطلاعات بیشتری در زمینهی مطالب درسی خواهند رفت و هم پیشرفت زیادی نصیب آنها خواهد شد.(سیف،1388).
این که کلاس درس را معلم با چه روشی اداره کند تا انگیزش پیشرفت تحصیلی لازم در دانش آموزان ایجاد شود بسیار مهم است.به روش معلم محوری یا دانش آموز محوری و یا تلفیقی از این دو؟ در کلاسهایی که به روش معلم محوری اداره می شود بیشتر بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان (کفایت شخصی)توجه می شود ودر روش دانش آموز محوری اغلب بر استقلال دانش آموزان(خودمختاری) توجه می شود.که تلفیقی متناسب با موضوع درس و شرایط کلاس از این دو شیوه مفید و مؤثر می باشد. (چریل.ال.اسپاندینگ ،ترجمه نائینیان و بیابانگرد،1388).
کارآیی یک معلم تحت تأثیر عوامل متعددی می باشد که یکی از مهمترین این عوامل را می توان به چگونگی انتقال اطلاعات علمی و آموزشی،مهارتهای فنی و عملی و ارزشهای عاطفی و معنوی به دانش آموزان نام برد که این امر به فرایند تدریس و شیوه ی اجرای مطلوب این فرایند بستگی دارد.روشهای تدریس تا آنجا در امر آموزش اهمیت دارد که گروهی از علمای تربیتی،تسلط به روشهای تدریس را مهمتر از دانش و اطلاعات علمی معلم دانسته اند.یک معلم با تجربه و آگاه به خوبی می داند که روش تدریس،مجموعه فعالیتهای برنامه ریزی شده است که در نهایت برای یادگیری بهتر به کار میرود.(یغما،1389).
بنابرآنچه گفته شد میتوان گفت،یکی از مهمترین مؤلفهها در این بین،انتخاب روش تدریس مناسب است. چرا که به کارگیری روش تدریس مناسب،بسترهای لازم در رشد قوه تفکر و پرورش روحیه جستجوگری یادگیرندگان را فراهم می سازد و آنها را برای ورود به دنیای پیچیده آماده می کند.آگاهی معلمان از روشهای مختلف تدریس این امکان را برای آنها فراهم می کند که در لحظه طلایی آموزش،با به کار بستن مؤثرترین روش تدریس درتجزیه و تحلیل مسائل،فراهم ساختن شرایط و فرصتهای یادگیری به دانش آموزان کمک کند وهمچنین برای تحقق اهداف آموزشی تلاش کنند. بنابراین معلمان بایستی در به کارگیری روشهای تدریس متناسب با موضوع و شرایط آموزشی و دانش آموزان دقت نظر داشته باشند تا بتوانند با ایجاد انگیزش پیشرفت و بالا بردن عملکرد تحصیلیو پیشرفت تحصیلی دانش آموزان،آنها را در تفکر خلاقانه،انتقادی و توانایی تعمیم به موقعیتهای مشابه دیگر یاری رسانند. دسته بندیهای متفاوتی از روشهای تدریس صورت گرفته است که یکی از رایج ترین و معروفترین دستهبندیهای موجود،تقسیم روشها به فعال و غیر فعال است.(شعبانی،1380).
– روشهای تدریس غیر فعال که روشهای یک سویه و غیر محوری نیز نامیده می شوند،دانش آموزان را منفعل و معلمان را فعال می کند ودر هنگام تدریس،تعامل اندکی بین معلم و دانش آموزان وجود دارد.این روشها اکتشافی نیستند و به سبب آنکه خسته کنندهاند،معمولاً به تنهایی برای اجرای تدریس مناسب نیستند. معمولاً روشهای تدریس غیر فعال در درون روشهای فعال قرار می گیرند و بخش کوچکی از تدریس را شامل میشوند.از میان این روشها می توان به پرسش و پاسخ،سخنرانی،روش توضیحی و… اشاره کرد(فضلی خانی،1385).
– روشهای تدریس فعال که روشهای دو سویه و محوری هم نامیده می شوند،معلم ودانش آموزان را به نحو مطلوب فعال می کند و یاددهی و یادگیری،با ارتباطات دوسویه اتفاق می افتد.در این روشها،مطالب و مفاهیم با فعالیت معلم و دانش آموزان کشف می شود و هر یک از روشهای انتخابی،محور تدریس قرار می گیرد.بهعلاوه ممکن است در درون آنها نیز از یک یا چند روش جزیی استفاده شود. این روشها مراحلی دارند و در آنها،تدریس به صورت منظم شروع می شود و تا دریافت مفهوم ادامه می یابد.از میان این روشها می توان به روشهای استقرایی، حل مسأله،ایفای نقش،اکتشافی،کاوشگری،بدیعه پردازی،پژوهشآموزی،بارش فکری،ساختنگرایی و دریافت مفهوم و… اشاره کرد.(فضلی خانی،1385).
روش تدریس ساختنگرایی بر این اساس پایه ریزی شده است که معلّمان می توانند از انرژی، تعامل و هم فکری دانش آموزان خود بهره برده و امور درسی را به کمک دانش آموزان سازماندهی کنند. یادگیری با شیوهی که دانشآموزان با خواندن، نوشتن، پژوهش، تجزیه و تحلیل، تفکّر و محاسبه، مراجعه به منابع مختلف و …،اطّلاعات گذشته و حال را به هم پیوند دهند. این روش به دانش آموزان کمک می کند تا انگیزه ی بیشتری داشته باشند.در کلاس های درسی که معلّمان از این روش استفاده میکنند معمولاً دانش آموزان در قالب گروه های کوچک بایاری هم دیگر به یادگیری موضوع مورد نظر و بحث و گفت و گو میپردازند.(امانی طهرانی،1379)
روش تدریس دریافت مفهوم بر اساس شیوه تفکر طراحی شده است که برای تدریس مفاهیم و کمک به دانشآموزان در یادگیری مؤثرتر آنها تدوین شدهاست که از تکنیکهای آن برای ارائه اطلاعات سازمان یافته از میان موضوعات بسیار گسترده به دانشآموزان، در هر مرحله از رشد میتوان استفاده کرد که بهره گیری از الگوی دریافت مفهوم سبب شکیبایی دانش آموزان در تحمل ابهامات می شود و چون به دانش آموزان اجازه داده میشود فرضیه های خود را یادداشت کنند،این یادداشت ها درمرحله آخر می تواند به بیان جریان تفکر دانش آموزان کمک کند .(حاجی اسحاقی،1385).
بیان مسئله
از اهداف و وظایف مهم آموزش و پرورش می توان ایجاد زمینه برای رشد همه جانبه فرد و تربیت انسانهای سالم ،کارآمد و مسئول برای ایفای نقش در زندگی فردی و اجتماعی نام برد.
دانشآموزان یکی از ارکان اساسی نظامآموزشی میباشند که با تربیت صحیح آنها میتوان افراد سالم به جامعه تحویل داد.از کل دانشآموزانی که وارد سیستم آموزش و پرورش میشوند. تعداد اندکی از آنها میتوانند استعدادهای خود را شکوفا کنند و در این عرصه موفق گردند و عملکرد تحصیلی خوبی از خود نشان دهند.عملکرد تحصیلی تحت تاًثیر یکسری عواملی است. یکی از عوامل مهم و اثرگذار بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان میتوان انگیزش پیشرفت آنها را نام برد.
افراد دارای انگیزش پیشرفت سطح بالا برای حل مشکلات و رسیدن به موفقیت بسیار کوشا هستند.حتی پس از آنکه در انجام کاری شکست خوردند،از آن دست نمیکشند و تا رسیدن به موفقیت به کوشش ادامه میدهند.”دانش آموزان دارای انگیزش پیشرفت سطح بالا همواره میخواهند موفق بشوند و آن را انتظار میکشند؛ و وقتی که شکست میخورند کوششهای خود را دو برابر میکنند و به فعالیت خود ادامه میدهند”.(اسلاوین،2006 ترجمه،سیدمحمدی،1389).
در پیش بینی پیشرفت تحصیلی،برخی از روانشناسان متغیرهایی همچون انگیزه پیشرفت را از جهاتی مهمتر از هوش و استعداد می دانند.زیرا هوش از سازه های نسبتا ثابت و نسبتا دگرگون ناپذیر است.اما انگیزه پیشرفت را می توان با چاره اندیشی هایی دگرگون ساخت.(مککلند، 1961).
با توجه به اینکه انگیزه پیشرفت تحصیلی متغیری است که از راه مشاهده رفتار یا نمرات درسی دانش آموزان در فضای آموزشی استنباط می شود در این راستا به نظر میرسد یکی از عوامل مؤثر در این امر مهم و نیز عملکرد تحصیلی دانش آموزان، روش تدریس معلم می باشد.
تدریس یکی از ارکان اصلی یک سیستم آموزشی به شمار می رود که کارآیی نظام آموزشی به آن بستگی دارد.اگر محتوای آموزشی با مناسبترین و کار آمدترین روشها تدریس نشوند کارآیی نخواهد داشت.یکی از مشکلات امروز هر سیستم آموزشی عدم اطلاع و آگاهی کافی اغلب معلمان به روشها والگوهای پیشرفته تدریس است.الگوهای تدریس در واقع الگوهای یادگیری هستند.ما با استفاده از الگوها در حالیکه به شاگردان در کسب اطلاعات، نطرات و مهارتها و راههای تفکروابراز نظرخود کمک می کنیم،نحوه یادگیری را نیز به آنها می آموزیم.(بروس جویس؛ مارشا ویل وامیلی کالهون،ترجمه بهرنگی،1384).
مربیان تعلیم و تربیت به دنبال این هستند که علم و دانش به وسیله خود یادگیرندگان ساخته شود و یادگیری، تنها انتقال معلومات نباشد و دانشآموزان خود در کشف مفاهیم تلاش کنند. به همین منظور روشهای تدریس ابداع شد که دراین راستا دانشآموزان را تقویت کند.(همان منبع).
اهداف درس علوم تجربی شامل دست یافتن دانش آموز به مواردیاست از قبیل: همه جانبهگری،رویکرد تلفیقی،تفکر، آگاهی،توانایی،ایجاد ارتباط بین آموزه های علمی و زندگی واقعی و به عبارتی کسب علم مفید،سودمندوهدفدار که بتواند انسانهایی مسؤلیت پذیر،متفکر و خلاق پرورش دهد که به کارگیری روشهای تدریس فعال مانند ساختگرایی،دریافت مفهوم و… می تواند در دستیابی به این اهداف بسیار مؤثر باشد. الگوی دریافت مفهوم به منظور کمک به دانش آموزان در یادگیری مؤثرتر مفاهیم و بر اساس مطالعات برونرپیرامون شیوه ی تفکر طراحی گردیده است که این الگو، فرصت تحلیل جریان فکر و رشد شیوه های مؤثر تفکر را برای دانش آموزان فراهم می آورد(آقازاده،1386).
در روش دریافت مفهوم،یاددادن نحوه طبقه بندی کردن،نحوه فکر کردن و چگونگی دریافت مفهوم به دانشآموزان اهمیت دارد و معلم به عنوان حامی و هدایتگر فرضیه های دانشآموزان است به نحوی که از قبل مفاهیم را انتخاب و در نمونههای مثبت و منفی سازمان میدهد و فراگیران را جهت نیل به این مفهوم هدایت میکند. این روش دانشآموزان را قادر به مفهوم سازی پیشرفته،استدلال استقرایی،تسلط وآگاهی به چشم اندازها،تحمل ابهام و حساسیت به استدلال منطقی در ارتباطات مینماید.(شعبانی،1387).
در الگوی ساختگرایی، دانش آموزان طی تلاش برای حل مسایل علمی دایماً فرصت ساماندهی و باز سازی ادراکات خود را دارند و می توانند برای رسیدن به دانش چندین را ه را برنامه ریزی کنند.این الگوی تدریس دانش آموزان را برای تحلیل، تفسیرو پیش بینی ترغیب می کند.(حریر فروش،صادقی،1389).
ساختگرایی،معمولاً به این نظر اشاره دارد که یادگیرندگان خود به ساخت دانش خود اقدام میکنند.بر خلاف رفتارگرایی که معمولاً بر معلمان و کتابهای درسی تأکید میورزند،ساختگرایی به یادگیرندگان فرصت میدهد دانشی را که حایز اهمیت ا