فصل دوم- پیشینه نظری پژوهش 13
2-1. مقدمه ………………………………………….. 14
2-2. مبانی نظری پژوهش…………………………………. 14
2-2-1. فاکتورهای رشد نوروتروفیک………………………… 14
2-2-2. فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز…………………….. 15
2-2-3. اعمال فیزیولوژیک BDNF……………………………. 16
2-2-4. مکانیسم عمل BDNF………………………………… 16
2-2-5. تاثیر بر بقای نورونی و حفاظت از آن………………… 17
2-2-6. گیرنده TrkB…………………………………….. 18
2-2-7. تنظیم علامتدهی trkB/ BDNF…………………………. 19
2-2-8. منابع تولید BDNF……………………………….. 21
2-2-9. بیماری های مرتبط با سطوح پایین BDNF………………. 21
2-2-10. BDNF و خستگی…………………………………… 21
2-2-11. BDNF و فعالیت ورزشی…………………………….. 22
2-3. اینترلوکین -6……………………………………. 23
2-3-1. اینترلوکین-6 و خستگی……………………………. 25
2-3-2. نقش فیزیولوژیکی اینترلوکین-6…………………….. 26
2-3-3. تاثیر ورزش بر اینترلوکین-6………………………. 26
2-4. تمرینات پلیومتریک………………………………… 27
2-4-1. تحولات فیزیولوژیکی تمرین پلیومتریک…………………. 29
2-4-2. ویژگی مکانیکی تمرین پلیومتریک…………………….. 29
2-4-3. چرخه کشش – کوتاه شدن…………………………….. 30
2-4-4. موارد الزامی برای اجرای تمرینات پلیومتریک………….. 31
2-4-5. آسیب های احتمالی تمرین پلیومتریک و خستگی…………… 32
2-5. مکمل Q10…………………………………………. 33
2-5-1. منبع غذایی کوآنزیم Q10…………………………… 33
2-5-2. فواید مصرف کوآنزیم Q10………………………….. 34
2-5-3. مصرف کوآنزیم Q10 و فعالیت ورزشی…………………. 35
2-6. خستگی عضلانی………………………………………. 35
2-6-1. خستگی عضلانی و التهاب…………………………….. 36
2-7. عملکرد ورزشی……………………………………… 37
2-8. ادبیات و پیشینه تحقیق……………………………… 37
2-9. مطالعات BDNF و فعالیت ورزشی………………………… 37
2-9-1. اثر تمرینات استقامتی مزمن و حاد بر BDNF سرم ……….. 41
2-9-2. اثر تمرینات مقاومتی مزمن و حاد بر BDNF سرم…………. 43
2-10. مطالعات اینتر لوکین-6 (IL-6)……………………….. 44
2-11. مطالعات مکمل Q10…………………………………. 48
2-12. جمع بندی و نتیجه گیری…………………………….. 49
فصل سوم- روششناسی پژوهش 51
3-1. مقدمه……………………………………………. 52
3-2. طرح پژوهش………………………………………… 52
3-3. مشخصات آزمودنیها………………………………….. 53
3-4. متغیرهای تحقیق……………………………………. 54
3-5. ابزارهای اندازهگیری………………………………. 54
3-6. معرفی متغیرها، چگونگی اندازهگیری آنها……………….. 55
3-6-1. برنامه تمرینی…………………………………… 55
3-6-2. برنامه آزمونها………………………………….. 57
3-6-3. مکمل گیری……………………………………… 58
3-6-4. نمونه برداری و تجزیه و تحلیل آزمایشگاهی…………… 58
3-6-5. روش کمی و آماری………………………………… 58
فصل چهارم. تجزیه و تحلیل آماری 59
4-1.مقدمه…………………………………………….. 60
4-2. تجزیه و تحلیل توصیفی دادهها………………………… 60
4-3. تجزیه و تحلیل استنباطی دادهها……………………… 61
4-3-1. آزمون فرضیه اول………………………………… 62
4-3-2. آزمون فرضیه دوم…………………………………. 63
4-3-3. آزمون فرضیه سوم………………………………… 64
4-3-4. آزمون فرضیه جهارم………………………………. 64
4-3-5. آزمون فرضیه پنجم……………………………….. 65
4-3-6. آزمون فرضیه ششم………………………………… 66
4-3-7. آزمون فرضیه هفتم……………………………….. 67
4-3-8. آزمون فرضیه هشتم……………………………….. 69
4-3-9. آزمون فرضیه نهم………………………………… 71
4-3-10. آزمون فرضیه دهم……………………………….. 73
4-3-11. آزمون فرضیه یازدهم…………………………….. 74
4-3-12. آزمون فرضیه دوازدهم……………………………. 74
4-3-13. آزمون فرضیه سیزدهم…………………………….. 75
فصل پنجم- بحث و نتیجهگیری 77
5-1. مقدمه……………………………………………. 78
5-2. خلاصه تحقیق……………………………………….. 78
5-3. یافته های پژوهش بطور کلی…………………………… 80
5-4. بحث و نتیجه گیری………………………………….. 82
5-4-1. تغییرات BDNF در گروههای تحقیق…………………….. 83
5-4-1-1. سطوح BDNF گروههای تمرین……………………….. 83
5-4-1-2. سطوح BDNF گروههای مکمل………………………… 85
5-4-2. سطوح IL-6 گروههای تحقیق………………………….. 86
5-4-2-1. سطوح IL-6 گروهه تمرین…………………………… 86
5-4-2-2. سطوح IL-6 گروهه مکمل……………………………. 88
5-4-2-3. سطوح IL-6 گروهه ترکیبی………………………….. 88
5-4-3. اوج، میانگین و شاخص خستگی گروههای تحقیق……………. 89
5-4-3-1. اوج، میانگین و شاخص خستگی گروه تمرین……………. 90
5-4-3-2. اوج، میانگین و شاخص خستگی گروه مکمل و ترکیب………. 91
5-5. ارتباط بین سطوح BDNF و IL-6 گروههای مختلف تحقیق……… 91
5-6. نتیجه گیری………………………………………. 92
5-6. پیشنهادات تحقیق…………………………………… 93
پیوست ……………………………………………….. 94
فهرسته منابع 102
. مقدمه
فعالیت ورزشی موجب ایجاد تغیرات متعددی در سراسر بدن انسان می شود. یکی از انواع فعالیت ورزشی تمرینات پلیومتریک است که به طور گستردهای در افزایش قدرت و حداکثر قدرت در مدت زمان کوتاهی استفاده میشود. تمرینات پلیومتریک در درجه اول به منظور افزایش حداکثر قدرت و توانایی پرش استفاده میشود که با یک توالی و ترتیب ماهیچه و عمل خاصی مشخص میشود. [1]. دادههای موجود نشان میدهند که عضله اسکلتی در حال انقباض میوکاینها (سایتوکاینهای تولید شده از عضلات) را برای ایجاد یک محیط ضدالتهابی سیستمیک علیه واکنش التهابی رها میکند. این واکنش ضدالتهابی اخیراً به وسیله محققین به عنوان مفهوم میوکاین معرفی شده است که عضله اسکلتی را به عنوان یک اندام اندوکرین مطرح می کند. میوکاینهای تولید شده به وسیله عضله شامل IL6 ، IL8، IL15، و BDNF میباشند. در رابطه با IL6 تحقیقات مختلفی انجام شده است. در ورزشکاران استقامتی مقدار آن در پاسخ به 4 هفته تمرین شدید افزایش پیدا کرد. همچنین در مطالعه روی آزمودنیهای کم تحرک و تمرین کرده سطوح این میوکاین به دنبال انقباضات ایزومتریک و خستگی مکانیکی افزایش پیدا کرد. هنگامی که IL-6 نوترکیب تزریق شد اجرای دوندگان استقامت مختل شد و احساس خستگی در دوندگان تمرین کرده افزایش یافت. این نتایج از نقش احتمالی IL6 در خستگی حکایت می کند [2]. انقباضات برونگرا که در حرکات پلیومتریک مشاهده می شوند باعث آسیب عضلانی در انسان و مدلهای حیوانی می شود. این آسیب عضلانی منجر به کاهش برون داد توان و دامنه حرکتی عضله آسیب دیده می شود و ادم برای چند روز در طول بازیافت بعد از تمرین باقی میماند [3]. برای کاهش سطح التهاب و خستگی به دنبال اجرای فعالیت ورزشی و انقباضات عضلانی از روشهای گوناگونی استفاده شده است. یکی از این روشها مصرف مکملهای غذایی مجاز می باشد. کوآنزیم Q10 (CoQ10) که به اسامی دیگر مثل یوبیکوئینون، کوآنزیم Q و یوبی دکارنون نیز نامیده میشود، یک ماده محلول در چربی و ویتامین مانند و آبگریز است در واقع در غشای فسفولیپیدی قرار دارد و بیشتر در سلولهای یوکاریوت (عمدتاً در میتوکندری سلول) تولید میشود و برای عملکرد سلول ضروری است. CoQ10 از اجزاء زنجیره انتقال الکترون بوده و در تنفس هوازی سلولی و تولید انرژی به صورت ATP نقش دارد و همچنین فعالیت میتوکندری مربوط به سنتز ATP را افزایش میدهد [4]. خستگی یکی از نشانه رایج در بیماری است اما در افراد سالم نیز مشاهده میشود، اخیراً استفاده از مکملهای مقابله کننده برای کاهش خستگی افزایش یافته است. خستگی را می توان به عنوان اختلال در شروع یا استمرار فعالیت اختیاری تعریف کرد. خستگی به دو نوع خستگی ذهنی و بدنی تقسیم میشود. از این رو محققین آثار CoQ10 را به عنوان یک ماده ضد خستگی در خلال فشار بدنی در افراد سالم مورد بررسی قرار داده اند. با توجه به اینکه نتایج متناقض از این تحقیقات گزارش شده است احتمال میرود که مقدار مصرفی CoQ10 کافی نبوده باشد. بنابراین یکی از اهداف مطالعه حاضر بررسی آثار ضد خستگی مکمل خوراکی CoQ10 میباشد.
1-2. بیان مسئله
نروتروفینها از طریق تنظیم شکلگیری عصبی و نروژنز (تولید نرون) نقش مهمی را در بدن ایفا میکنند [5]. BDNF فاکتور نروتروفیک مشتق شده از مغز، پروتئین محافظ مغز و یکی از فاکتورهای خانواده نروتروفین میباشد که به طور وسیعی در مغز پستانداران در قسمتهای هیپوکمپ، آمیگدال، هیپوتالاموس، مغز میانی و کورتکس مغز ترشح میشود [6]. BDNF و سایر عوامل تغذیهای عصبی در پیشگیری از مرگ سلول عصبی و فرآیندهای تحلیل عصبی نقش ایفا میکنند. این عامل موجب رشد نرون های نابالغ و افزایش حیات نرونهای بالغ میشود و در تشکیل حافظه، شکلگیری سیناپسی، کارایی سیناپسی و ارتباط عصبی نقش دارد. BDNF در پلاسما، سرم و پلاکتها وجود دارد. پلاکتها می توانند آن را ذخیره کرده و سپس به درون پلاسما رها کنند. از این رو همبستگی مثبتی بین مقدار BDNF پلاکت ها و سرم وجود دارد [7]. سلولهای اندوتلیال عروق و سلولهای تک هسته ای گردش خون آن را تولید میکنند. BDNF می تواند از سد خون-مغز BBB (Brain blood barrier) عبور کرده و در هر دو جهت (از مغز به خون و از خون به مغز) حرکت نماید. بنابراین سطوح خونی آن میتواند بازتاب سطوح مغزی و بر عکس باشد [8]. تاکنون برای این پروتئین نقشهای گوناگونی بیان کرده اند. از جمله این نقشها می توان به مشارکت آن در متابولیسم، استرس، فعالیت دستگاه اندوکرین، التهاب، استرس اکسایشی و آسیب عضلانی اشاره کرد. یکی از نقشهای احتمالی که برای BDNF میتواند مورد بحث قرار گیرد ارتباط آن با خستگی میباشد. نشان داده شده است که نروتروفینها و از جمله BDNF انتقال عصبی عضلانی را بهبود میبخشند، بنابراین میتوانند خستگی از این نوع را به تاخیر بیندازند. شواهد جدید نشان میدهند که نروتروفینها در تغییر انتقال سیناپسی ناشی از فعالیت مشارکت میکنند. سنتز و رهایی نوروتروفین به وسیله فعالیت نرونی تنظیم میشود و نوروتروفینها به طور مستقیم کارایی سیناپس را بهبود میبخشند. به طور اختصاصی BDNF و NT4 توسط نرونهای حرکتی و تارهای عضلانی تولید میشوند و می توانند بر انتقال عصبی عضلانی تأثیر بگذارند. فعال شدن گیرندههای پیشسیناپسی BDNF یا NT4 میتواند رهایی استیل کولین را در خلال یک فعالیت تکراری افزایش دهد و تأثیر نارسایی انتقال عصبی عضلانی در خستگی عضلانی را کاهش دهد [9]. در رابطه با آثار تمرینات ورزشی روی BDNF خون آزمودنیهای انسانی در زمان استراحت شواهد متناقضی وجود دارد، به طوری که برخی از مطالعات گزارش کردهاند که تمرینات استقامتی سطوح پایه BDNF پلاسما را افزایش داد، در حالی که سایرین گزارش کردند که هیچیک از تمرینات مقاومتی و استقامتی سطح پایه BDNF گردش خون را تغییر ندادند [10]. در رابطه با آثار تمرینات مقاومتی نیز مطالعات صورت گرفته نتایج گوناگونی را گزارش کردهاند. ده هفته تمرین مقاومتی تأثیر معنی داری بر سطوح BDNF سرم آزمودنیهای کم تحرک در مقایسه با گروه کنترل نداشت. همچنین یک جلسه تمرین نیز غلظت BDNF را تحت تأثیر قرار نداد [5]. در مقابل مطالعه دیگر نشان داد تمرینات مقاومتی موجب افزایش معنی دار اما موقتی BDNF خون شد و تمرینات مقاومتی پیشرونده این پاسخ را تقویت کرد []. ورزش پلیومتریک که یکی از انواع تمرینات مقاومتی به شمار می رود به طور گستردهای در افزایش قدرت و حداکثر قدرت در مدت زمان کوتاه (توان) استفاده میشود. یکی از مشخصه های تمرینات پلیومتریک وجود انقباضات برونگرا در آن میباشد که با آسیب عضلانی و التهاب ناشی از آن همراه میباشد. شرایطی وجود دارد که در آن شاخصهای زیستی خستگی عضلانی همراه با شاخصهای زیستی آسیب عضلانی (شاخصهای زیستی التهابی) مشاهده می شوند. به ویژه انقباضات بسیار شدید برونگرا می توانند موجب آسیب عضلانی شده و تشخیص شاخصهای زیستی خستگی یا آسیب عضلانی را به طور جداگانه مشکل می سازد [12]. عضله اسکلتی در حال انقباض میوکاینها را برای ایجاد یک محیط ضدالتهابی سیستمیک علیه واکنش التهابی رها میکند. میوکاینهای تولید شده به وسیله عضله شامل IL6 ، IL8، IL15، و BDNF میباشند. IL-6 نقش متابولیکی و ضد التهابی دارد، در فعالیتهای ورزشی بیش از سایتوکاینهای دیگر افزایش مییابد [13]. در رابطه با IL-6 تحقیقات مختلفی انجام شده است. در ورزشکاران استقامتی مقدار آن در پاسخ به 4 هفته تمرین شدید افزایش پیدا کرد. همچنین در مطالعه روی آزمودنی های کم تحرک و تمرین کرده سطوح این میوکاین به دنبال انقباضات ایزومتریک و خستگی مکانیکی افزایش پیدا کرد. هنگامی که IL-6 نوترکیب تزریق شد اجرای دوندگان استقامت مختل شد و احساس خستگی در دوندگان تمرین کرده افزایش یافت. این نتایج از نقش احتمالی IL6 در خستگی حکایت میکند [2].
برای کاهش خستگی ناشی از ورزش و فعالیت بدنی از روشهای مختلفی استفاده شده است، یکی از این روشها استفاده از مکملهای غذایی مجاز میباشد. کوآنزیم Q10 (CoQ10) که به اسامی دیگر مثل یوبیکوئینون، کوآنزیم Q و یوبی دکارنون نیز نامیده میشود، یک ماده محلول در چربی و ویتامین مانند و آبگریز است در واقع در غشای فسفولیپیدی قرار دارد و بیشتر در سلولهای یوکاریوت (عمدتاً در میتوکندری سلول) تولید میشود و برای عملکرد سلول ضروری است. CoQ10 از اجزاء زنجیره انتقال الکترون بوده و در تنفس هوازی سلولی و تولید انرژی به صورت ATP نقش دارد و همچنین فعالیت میتوکندری مربوط به سنتز ATP را افزایش میدهد [4]. خستگی یکی از نشانه رایج در بیماری است اما در افراد سالم نیز مشاهده میشود، اخیراً استفاده از مکملهای مقابله کننده برای کاهش خستگی افزایش یافته است. خستگی را میتوان به عنوان اختلال در شروع یا استمرار فعالیت اختیاری تعریف کرد. خستگی به دو نوع خستگی ذهنی و بدنی تقسیم میشود. از این رو محققین آثار CoQ10 را به عنوان یک ماده ضد خستگی در خلال فشار بدنی در افراد سالم مورد بررسی قرار دادهاند. با توجه به اینکه نتایج متناقض از این تحقیقات گزارش شده است احتمال میرود که مقدار مصرفی CoQ10 کافی نبوده باشد. بنابراین یکی از اهداف مطالعه حاضر بررسی آثار ضد خستگی مکمل خوراکی CoQ10 می باشد.
با بررسی پژوهشهای انجام شده مشخص میشود مطالعات انجام شده روی BDNF آثار تمرینات مقاومتی و استقامتی را مورد بررسی قرار دادهاند و تاکنون مطالعه ای در زمینه نقش تمرین پلیومتریک برBDNF به عنوان نوروتروفیک عصبی و سایتوکاین IL-6 به عنوان یک شاخص خستگی و بررسی رابطه بین آنها تاکنون مطالعه ای یافت نشده است. از آنجایی که تا به حال هیچ تحقیقی تأثیر همزمان ورزش پلیومتریک و مصرف مکمل Q10 را بر سطوح سرمی BDNF و IL6 و عملکرد ورزشی (هوازی و بیهوازی) دختران فعال بررسی نکرده است ما در این تحقیق برآنیم تأثیر همزمان این دو را بررسی کنیم. در نتیجه، این سوالات مطرح میشود: آیا تمرینات پلیومتریک سطوح BDNF و IL6 سرم و عملکرد بیهوازی را تغییر میدهد؟ آیا مصرف مکمل Q10 سطوح BDNF و IL6 سرم و عملکرد بیهوازی و را تغییر میدهد؟ آیا ترکیب تمرینات پلیومتریک و مکمل یاری Q10 سطوح BDNF و IL6 گردش خون و عملکرد بیهوازی را تحت تأثیر قرار میدهد؟
ا-3. اهمیت و ضرورت پژوهش
موفقیت در بسیاری از ورزشها تا حد زیادی به توان انفجاری پای ورزشکاران و قدرت عضلانی آنان بستگی دارد؛ یعنی ورزشکار باید قادر باشد تا آنجا که میتواند سریع و با نیروی زیادی از قدرت خود استفاده کند [14]. با توجه به نقش توان بی هوازی در اکثر فعالیتهای ورزشی، ارزیابی عملکرد ورزشی توجه ویژهای به خود معطوف داشته است. مطالعات اخیر شروع به بررسی این مورد کردهاند که چگونه تمرین میتواند عملکرد شناختی را در انسانها تحت تاثیر قرار دهد. توانایی تمرین برای گسترش عملکرد طی فرایند یادگیری و حافظه و همچنین تحریک نوروژنز هیپوکامپ در حیوانات، تلاشهایی را در جهت درک مکانیسم های مولکولی آن ها برانگیخته است، زیرا چنین دانشی می تواند در فرمول بندی استراتژیهای موثر برای جلوگیری از زوال شناختی، بویژه طی پیری مفید باشند [15]. هر چند در ارتباط با تأثیر تمرینات مختلف ورزشی بر غلظتهای BDNF اطلاعات ضد و نقیضی وجود دارد اما به نظر میرسد که ورزش همراه با مصرف مکملهای غذایی مجاز با تأثیر بر سیستم عصبی، در بهبود عملکرد مغزی و عملکرد ورزشی دارد به طوری که مقاومت علیه عوامل التهابی که منجر به افسردگی و پیری زودرس می شود را افزایش می دهد. شواهد جدید نشان می دهند که نروتروفینها در تغییر انتقال سیناپسی ناشی از فعالیت مشارکت می کنند. سنتز و رهایی نوروتروفین به وسیله فعالیت نرونی تنظیم میشود و نوروتروفینها به طور مستقیم کارایی سیناپس را بهبود میبخشند. میوکاینهای تولید شده به وسیله عضله شامل IL-6، IL-8، IL-15، و BDNF میباشند. در رابطه با IL-6 تحقیقات مختلفی انجام شده است. به طور اختصاصی BDNF توسط نرونهای حرکتی و تارهای عضلانی تولید میشوند و میتوانند بر انتقال عصبی عضلانی تأثیر بگذارند. فعال شدن گیرندههای پیش سیناپسی BDNF یا NT4 میتواند رهایی استیل کولین را در خلال یک فعالیت تکراری افزایش دهد و تأثیر نارسایی انتقال عصبی عضلانی در خستگی عضلانی را کاهش دهد [16]. برای کاهش خستگی ناشی از ورزش و فعالیت بدنی از روشهای مختلفی استفاده شده است، یکی از این روشها استفاده از مکملهای غذایی مجاز میباشد. کوآنزیم Q10 (CoQ10) که به اسامی دیگر مثل یوبیکوئینون، کوآنزیم Q و یوبی دکارنون نیز نامیده میشود، برای عملکرد سلول ضروری است. از این رو محققین آثار CoQ10 را به عنوان یک ماده ضد خستگی در خلال فشار بدنی در افراد سالم مورد بررسی قرار دادهاند. با توجه به اینکه نتایج متناقض از این تحقیقات گزارش شده است احتمال میرود که مقدار مصرفی CoQ10 کافی نبوده باشد. بنابراین یکی از اهداف مطالعه حاضر بررسی آثار ضد خستگی مکمل خوراکی CoQ10 میباشد. در این میان مطالعهای که به بررسی همزمان اثرات تمرین پلیومتریک همراه با مصرف مکمل Q10 بر غلظت سرمی BDNF و IL-6 پرداخته باشد، یافت نشده است. تمرینات پلیومتریک در حال حاضر به طور گسترده ای توسط مربیان و ورزشکاران رشته های گوناگون ورزشی پذیرفته شده و مورد استفاده قرار میگیرد. لذا پژوهش حاضر به بررسی همزمان اثرات تمرین پلیومتریک همراه با مصرف مکمل Q10 بر غلظت سرمی BDNF ، IL-6 و عملکرد ورزشی دختران فعال میپردازد.
1-4. اهداف پژوهش
1-4-1. هدف کلی: تاثیر چهار هفته تمرین پلیومتریک با و بدون مصرف مکمل Q10 بر عملکرد ورزشی و BDNF و IL6 سرم دختران فعال.
1-4-2. اهداف ویژه
- تعیین اثر 4 هفته تمرین پلیومتریک بر سطوح سرمی BDNF
- تعیین اثر 4 هفته مصرف مکمل Q10 بر سطوح سرمی BDNF
- تعیین 4 هفته تمرین پلیومتریک همراه با مصرف مکمل Q10 بر سطوح سرمی BDNF
- تعیین اثر 4 هفته تمرین پلیومتریک بر سطوح سرمی IL-6
- تعیین اثر 4 هفته مصرف مکمل Q10 بر سطوح سرمی IL-6
- تعیین اثر 4 هفته تمرین پلیومتریک همراه با مصرف مکمل Q10 بر سطوح سرمی IL-6
- تعیین اثر 4 هفته تمرین پلیومتریک بر عملکرد ورزشی
- تعیین اثر 4 هفته مصرف مکمل Q10 بر عملکرد ورزشی
- تعیین اثر 4 هفته تمرین پلیومتریک همراه با مصرف مکمل Q10 بر عملکرد ورزشی
- تعیین ارتباط بین مقادیر BDNF و IL-6 گروه تمرین به دنبال 4 هفته تمرین پلیومتریک
- تعیین ارتباط بین مقادیر BDNF و IL-6 گروه مکمل به دنبال 4 هفته مصرف مکمل Q10
- تعیین ارتباط بین مقادیر BDNF و IL-6 گروه ترکیب به دنبال 4 هفته تمرین و مصرف مکمل
- تعیین اثر 4 هفته تمرین پلیومتریک و ترکیب تمرین پلیومتریک و مصرف مکمل Q10 بر اجرای پرش عمودی آزمودنیها
1-5. فرضیات پژوهش
- 4 هفته تمرین پلیومتریک بر سطوح سرمی BDNF تاثیر معنیداری ندارد.
- 4 هفته مصرف مکمل Q10 بر سطوح سرمی BDNF تاثیر معنیداری ندارد.
- 4 هفته تمرین پلیومتریک همراه با مصرف مکمل Q1O بر سطوح سرمی BDNF تاثیر معنیداری ندارد.
- 4 هفته تمرین پلیومتریک بر سطوح سرمی IL-6 تاثیر معنیداری ندارد.
- 4 هفته مصرف مکمل Q10 بر سطوح سرمی IL-6 تاثیر معنیداری ندارد.
- 4 هفته تمرین پلیومتریک همراه با مصرف مکمل Q1O بر سطوح سرمی IL-6 تاثیر معناداری ندارد.
- 4 هفته تمرین پلیومتریک بر توان بیهوازی (اوج، میانگین توان بیهوازی و شاخص خستگی) تأثیر معنیداری ندارد.
- 4 هفته مصرف مکمل Q1O بر توان بیهوازی (اوج، میانگین توان بیهوازی و شاخص خستگی) تأثیر معنیداری ندارد.
- 4 هفته تمرین پلیومتریک همراه با مصرف مکمل Q1O بر توان بی هوازی (اوج، میانگین توان بیهوازی و شاخص خستگی) تأثیر معنیداری ندارد.
- بین مقادیر BDNF و IL-6 گروه تمرین به دنبال 4 هفته تمرین پلیومتریک ارتباط معنیداری وجود ندارد.
- بین مقادیر BDNF و IL-6 گروه مکمل به دنبال 4 هفته مصرف مکمل Q10 ارتباط معنیداری وجود ندارد.
- بین مقادیر BDNF و IL-6 گروه ترکیب به دنبال 4 هفته تمرین پلیومتریک و مصرف مکمل Q10 همبستگی وجود ندارد.
- 4 هفته تمرین پلیومتریک و ترکیب تمرین پلیومتریک و مصرف مکمل Q10 بر اجرای پرش عمودی آزمودنیها تأثیر معنیداری ندارد.
1-6. پیش فرضهای تحقیق
– آزمودنیها از سلامت جسمانی برخوردار بودند.
– رعایت توصیههای تغذیه ای
– ابزاراندازهگیری وآزمون از روایی لازم بر خوردار بودند.
1-7. محدودیتهای پژوهش
1-7-1. محدودیتهای قابل کنترل
- س