هوش معنوی و سلامت روانی
پژوهشها و بررسیهای مختلف نشان دادهاند که میان معنویت و هدف زندگی، رضایت از زندگی و سلامت، همبستگی وجود دارد. جورج[۱] و همکاران (۲۰۰۰) در بررسی تحقیقات انجام گرفته در مورد اثرات معنویت بر سلامت فرد، دریافتند که معنویت با بیماری کمتر و طول عمر بیشتر همراه است. افرادی که دارای جهتگیری معنوی هستند، هنگام مواجهه با جراحت، به درمان، بهتر پاسخ می دهند و به شکل مناسبتری با آسیبدیدگی و بیماری کنار میآیند و میزان افسردگی در آنها کمتر است (مک دونالد، ۲۰۰۲).
همچنین شواهد نشان می دهند که تمرینهای معنوی افزایشدهندۀ آگاهی و بینش نسبت به سطوح چندگانه هوشیاری (تعمق[۲]) هستند و بر عملکرد افراد تأثیر مثبتی دارند. وارنر در پژوهش خود با اندازه گیری میزان توجه و اجرای آزمون انعطاف شناختی[۳] در دو گروه آزمایشی و کنترل، نشان داد که تعمق (انجام تمرینهای تعمق برتر یا تیام)[۴]، رشد ذهنی را به شکل مثبتی تحت تأثیر قرار میدهد. کرانسون و همکاران[۵] نیز نشان دادند که تمرینهای تی ام در یک دوره دو ساله باعث بهبود نمره هوشبهر، توانایی یادگیری و زمان واکنش در گروه آزمایشی شده است (آمرام، ۲۰۰۵)
مقایسه هوش معنوی با هوشهای دیگر
ویگلزورث (۲۰۰۶، به نقل از سعیدی،۱۳۹۱) چهار هوش بدنی، شناختی، هیجانی و معنوی را بر اساس ترتیب رشد آنها، به شکل هرمی مطرح نموده است. الگوی ویگلزورث در شکل شماره «۱» نشان داده شده است. الگوی مورد نظر بر اساس این دیدگاه است که کودکان ابتدا بر بدن خود کنترل پیدا می کنند (هوش بدنی[۶])، سپس مهارت های زبانی و مفهومی (هوشبهر)[۷] خود را گسترش می دهند. این هوش در فعالیتهای مدرسهای کودک مطرح است. هوش هیجانی[۸] برای بسیاری از افراد هنگامی مطرح میگردد که علاقمند به گسترش روابط خود با دیگران باشند. در انتها، هوش معنوی زمانی خودنمایی می کند که فرد به دنبال معنای[۹] مسائل میگردد و سؤالاتی مانند «آیا این، همۀ آن چیزی است که وجود دارد؟»[۱۰] را مطرح مینماید.مک هاوک معتقد است هوش معنوی به نسبت آموزش غیردینی و دانش واقعبینانه، با شهود، نگرش و خردمندی رابطه نزدیکتری دارد. ماهیت غیراختصاصی و کلنگر آن و استفاده از نمادگرایی ادراک فرد را گسترش میدهد و آن را عمق میبخشد. این امر به غنیسازی روابط و بهبود کار روزمره کمک می کند. علاوه بر این، حرکت به سمت خودشکوفایی و رشد معنوی بیشتر به هوش معنوی مربوط می شود تا به نیاز به کنترل خود و پایبند آیین و رسوم بودن. به نظر میرسد افرادی که هوش معنوی یکپارچه دارند، ممکن است سبک زندگی متفاوتی داشته باشند. لیچفیلد[۱۱] شباهتهای هوشهای مختلف (هوشهای گاردنر) را چنین عنوان می کند:
۱ـ وجود لایه های همپوشی بین همۀ هوشها؛
۲ـ تفاوت هر یک از هوشها در افراد مختلف؛
۳ـ قابل رشد بودن هوشها.
لیچفیلد سه تفاوت عمده را میان هوش معنوی و دیگر هوشها برشمرده است. از نظر وی هوش معنوی:
ـ انحصارا با دیگران سروکار دارد.
ـ همه سطوح دیگر (هوشهای دیگر) را در برمیگیرد.
ـ ارزیابی آن احتمالا ذهنیتر از سایر هوشهاست.
دیدگاه مک هاوک (۲۰۰۲، به نقل از نازل، ۲۰۰۴) در مورد تفاوت هوش معنوی و هوش متعارف[۱۲] (عمومی) در جدول شماره «۱» نشان داده شده است.
جدول ۲-۱: مقایسه هوش معنوی و هوش متعارف (مک هاوک، ۲۰۰۲، به نقل از نازل،۲۰۰۴)
هوش متعارف | هوش معنوی |
اختصاصی
معنایی[۱۳]
متمایز کننده
کنترل کننده خود[۱۴]
کمی
مادی[۱۵]
عقل |
غیراختصاصی[۱۶]
نمادین[۱۷]
متحدکننده[۱۸]
شکوفاکننده خود[۱۹]
کیفی
معنوی
شهود[۲۰] |
در این قسمت فصل دوم بعد از بررسی هوش معنوی و نظریه های مربوط به آن، به بررسی مفهوم تاب آوری پرداخته می گردد.
[۱]. Gorg & et al
[۲]. meditation
[۳]. Cognitive flexibility
[۴]. Transcendental meditation ™
[۵]. Cranson R & et al
[۶]. Physical intelligence
[۷]. IQ
[۸]. EQ (emotional intelligence)
[۹]. meaning
[۱۰]. Is this all there is?
[۱۱]- Litchfield, B.
[۱۲]- traditional
[۱۳]. semantic
[۱۴]. Self-control
[۱۵]. Temporal
[۱۶]. Non-specific
[۱۷]. Symbolic
[۱۸]. Unify
[۱۹]. Self- actualisation
[۲۰]. Intuition