(اصل آزادی اراده طرفین در قراردادها)
طرفین قراردادهای تجاری بین المللی ممکن است آزادانه قانون حاکم بر قراردادشان را انتخاب کنند.[۱] نقش اراده از چنان قدرت اجرایی برخوردار است که طرفین یک قرارداد بازرگانی بین المللی این امکان و اختیار را پیدا می کنند که حقوق قابل اعمال را خود تعیین نموده و یا باارادههای خود صلاحیت دادگاهی خارجی را جهت حل اختلاف خود مورد پذیرش قرار دهند.[۲] با توجه به اصل آزادی قراردادی که در اکثر سیستمهای حقوقی مورد قبول میباشد، به طرفین قراردادی این اختیار داده شده که در متن قرارداد، قانون حاکم بر قرارداد را تعیین نمایند.[۳]
این قاعده اصولا به طرفین اجازه میدهد که قانونی را که به نظر آنها برای قراردادشان مناسبتر میباشد را برگزینند.این قانون می تواند قانون کشورهای متبوع هر یک از طرفین و یا حتی قانون کشور ثالث بیطرفی نیز باشد. در بسیاری از مواقع برخی از قوانین به دلیل اعتباری که به دست میآورند به عنوان قانون حاکم انتخاب میگردند، مانند قانون کشتیرانی و بیمه انگلستان؛[۴] چراکه این قوانین از جمله قدیمیترین قوانین در این زمینه میباشند. بازرگانان باید رژیم حقوقیای را انتخاب کنند که به آنها اطمینان و پیش بینیای با عنایت به تفسیر و الزام قراردادی که آنها منعقد نموده اند را میدهد؛ مخصوصا در جایی که آن قراردادها از شکلهای استانداردی برخوردارند.[۵]
در نتیجه طرفین خبره آزادند که بدون توجه به ارتباط آن به قراردادی خاص، حقوق قراردادیای را انتخاب کنند که به بهترین وجه نیازشان را برطرف می کند. از این بابت اگر یک حقوق قضاییخاص از هر نظام دیگری برای آنها جذاب تر باشد، بنابراین ممکن است که آن قانون عادتا انتخاب گردد. چنین موفقیتی مفاهیم تلویحی اقتصادی مهمی را دربر خواهد داشت، همانگونه که آن بازار بیشتری برای وکلایی که در این حوزه حقوقی خاص آموزش دیدهاند را به ارمغان میآورد. همچنین ممکن است چنین موفقیتی وجود بازاری بین المللی را برای قراردادهایی که در آن وکلا و دولتها بتوانند به رقابت بپردازند را آشکار نماید.[۶]
شاید بتوان اولین و مهمترین اصل در حقوق قراردادهای تجاری بین المللی را اصل حاکمیت اراده دانست، چرا که این اصل از دیرباز مورد توجه نظامهای حقوقی مختلف بوده است، و با اندکی مطالعه و تورق در سیاهههای حقوقی میبینیم که این اصل مبنای بنیادین بسیاری از اعمال حقوقی در عالم اعتبارات میباشد که با گذشت هر چه بیشتر زمان و توجه هر چه بیشتر جهانیان به مسائلی همچون فردیت و اومانیسم[۷] این اصل نیز بیشتر مورد توجه قرار گرفته است؛
البته عدهای معتقدند که محدوده این استقلال در قراردادهای بین المللی باید دوباره در کشورهای پیشرفته جهت مستثنی نمودن مسائل عمومی و در کشورهای درحال توسعه جهت شامل نمودن مسائل عمومی مورد ارزیابی واقع گردد. نتیجه نهایی هر دوی این تغییرات یکسان خواهد بود: مقررات فراملی بازرگانی موثرتر و پیشرفت اقتصادی سودمندتر. در هردوی کشورهای پیشرفته و در حال توسعه استقلال کامل در قراردادهای بین المللی باید بر مبنای مسائلی باشند که به غیر از این طریق به وسیله حقوق خصوصی حاکمیت پیدا کنند.[۸]
گفتار اول – تعریف قانون حاکم بر قرارداد
همانطور که میدانیم برای هر نوع قراردادی چه قراردادهای داخلی و چه قراردادهای خارجی باید قانونی حاکمیت داشته باشد تاطرفین قرارداد چه در زمان اجرا و چه در زمان اختلاف بتوانند به این قانون مراجعه نمایند. برای قانون حاکم بر قرارداد تعاریف مختلفی ارائه گردیده است.
قانون حاکم بر قرارداد قانونی است که دادگاه باید به منظور تعیین تکالیف ناشی از قرارداد به کار ببرد. در قراردادهای بین المللی در ارتباط با تفسسیر یا اجرای قرارداد هر گاه اختلافی پیش آید، در صورت ارجاع به دادگاه یا داوری، قاضی یا داور به قانونی که طرفین در قرارداد معین کرده اند رجوع نموده و با توجه به آن اختلاف، اختلاف را قضاوت یا داوری می کند. این قانون همان قانون حاکم بر قرارداد میباشد.[۹]
قانون حاکم بر قرارداد قانونی است که قرارداد به وسیله آن منعقد می شود و به طور کلی بر شکل گیری قرارداد، واقعیت توافق، اثر هر نظر بر خلاف واقعیت، اشتباه، اکراه، تفسیر قرارداد، صحت قرارداد، صحت و عدم صحت قرارداد و شروط آن، انجام وظایف طرفین قرارداد و تا نسبتی مشروع بودن قرارداد، حاکم است.[۱۰]
گفتار دوم – تعارض شروط قراردادی با قانون حاکم
هر گاه یکی از شروط یا مندرجات قرارداد با قانون حاکم بر قرارداد مغایر یا مخالف باشد، معمولا اولویت به قصد مشترک طرفین داده می شود و قانون حاکم در محاق قرار میگیرد؛ البته تا جایی که این قوانین تکمیلی بوده و به عنوان قانون آمره محسوب نگردد. اصل بر تکمیلی بودن قواعد و مقررات قانون حاکم است و توافق صریح یا ضمنی بر خلاف آن قواعد تکمیلی بلا اشکال است، مگر اینکه صراحت قانون حاکم حاکی از بطلان معامله یا شرط باشد. غالبا در دعاوی بین المللی قرارداد به نحوی تفسیر می شود که قانونی که قرارداد را باطل مینماید حاکم نگردد. گاهی نیز قانون حاکم را به نحوی تفسیر می کنند مقررات آن به عنوان مقررات آمره شمرده نشود.[۱۱]
گفتار سوم – یکنواخت نمودن قانون حاکم بر قراردادهای تجاری بینالمللی
جامعه بین المللی در برابر پیچیدگی و تنوع تعارض قوانین کشورها از دیرباز در صدد یکنواخت کردن قواعد این رشته در زمینه قراردادهای تجاری بین المللی بوده است. در مراحل نخستین هدف از وضع پیمانهای بین المللی ایجاد نوعی وحدت حقوقی قواعد تعارض قوانین در مورد آن دسته از قراردادها بوده که بیش از همه درگیر تجارت بین المللی است.
امروزه گسترش وسیع همکاریهای اقتصادی بین المللی بین کشورهای جهان، با نظامهای اجتماعی، اقتصادی متفاوت، اقتصاد ملی این کشورها را بصورت نظام واحد به هم پیوستهای در آورده است. نقش مکانیسم حقوقی چنین نظامی که جریان دارایی ها و خدمات بین اقتصاد کشورهای مختلف را متوازن می کند الزاما افزایش مییابد.
در نتیجه تنظیم قواعد حقوقی خاص جهت معاملات اقتصادی بین المللی که تعدادشان روز به روز بیشتر می شود و مسائل آنها پیچیدهتر میگردد، ازاهمیت ویژهای برخوردار میباشد، از این جهت اقداماتی جهت تدوین این قواعد حقوقی توسط برخی از کشورها و همچنین در سطح بین المللی انجام شده است. تدوین این قواعد تجاری که توسط اعمال تجاری ناشی از قراردادها تقویت و تکمیل می شود،رویه های تجاری بین المللی را به وجود میآورد.[۱۲]
قوانین ملی حاکم بر معاملات بازرگانی بین المللی به طور غیر قابل اجتنابی حاوی تفاوتها و اختلافاتی هستند که اغلب برای تجارت و صادرات محدودیت ایجاد مینمایند. به همین دلیل تا کنون گامهایی برای ایجاد یک نظام حقوقی تجاری بین المللی متحدالشکل برداشته شده است. موسسه بین المللی متحدالشکل کردن حقوق خصوصی و همچنین کمیسیون سازمان بین المللی برای حقوق تجارت بین المللی که به آنسیترال معروف است، مهمترین سازمانهایی هستند که در این راه فعالیت کرده اند.
و از جمله این کنوانسیونها میتوان به کنوانسیون ۱۹۷۸لاهه در خصوص قانون قابل اعمال بر قراردادهای نمایندگی اشاره نمود؛ کنفرانس لاهه در خصوص حقوق بینالملل خصوصی در تاریخ ۱۴مارس ۱۹۷۸کنوانسیون مربوط به قانون قابل اعمال بر قراردادهای نمایندگی را پذیرفت که ماده ۵ این کنوانسیون اصل حاکمیت اراده یا آزادی انتخاب طرفین را مقرر میدارد، در این ماده بیان می کند که قانون داخلی کشور منتخب طرفین بر روابط نمایندگی بین اصیل و نماینده حاکم خواهد بود[۱۳]. مورد دیگر را می توان کنوانسیون ۱۹۵۵ لاهه در مورد قانون قابل اعمال بر بیع بین المللی کالا (کنوانسیون ۱۹۵۵ لاهه) دانست.[۱۴]
به موجب مقررات کنوانسیون روم همانند حقوق سنتی انگلستان حقوق مناسب برای قرارداد اساسا به وسیله ارجاع به هر توافق صریح که به وسیله طرفین قرارداد منعقد شده است، تعیین می شود. ماده ۳(۱)این مقررات مشخص می کند که یک قرارداد به موجب قانونی که به وسیله طرفین انتخاب می شود نافذ است و اینکه آن انتخاب ممکن است صریحا به وسیله شروط قرارداد انجام پذیرفته باشد. تا زمانیکه هیچ الزامی مبنی بر کتبی بودن و یا دیگر تشریفات برای بیان انتخاب قانون موجود نباشد، یک توافق شفاهی انجام شده بر انتخاب قانون حاکم در مذاکرات قراردادی که منتج به انعقاد ماهوی قرارداد کتبی میگردد، نیز کافی خواهد بود.[۱۵]
[۱] – Gilles, Cuniberti, 2014, The International Market for Contracts The Most Attractive Contract Laws, Law Working Paper Series, Paper Number 2014-02, P.3.
[۲] – مجتهدی، محمدرضا، ۱۳۸۳،تاثیر واژگان بازرگانی بین المللی بر حقوق قابل اعمال در بیع بینالمللی و ماهیت حقوقی آنها،مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی،۶۶،ص۹۴٫
[۳] – کریمی، عباس، مظفری، مصطفی، ۱۳۹۰، تاثیر قراردادهای نمونه(استاندارد)در جهت دستیابی به وحدت حقوقی در معاملات بین المللی، دو فصل نامه بررسی های حقوقی (مجله تخصصی حقوق اقتصادی)،۲،ص۲۷٫
[۴] – فرهنگ، منوچهر، ۱۳۶۸، ترجمه ای از جنبه های حقوقی تجارت خارجی به گردآوری اتاق بازرگانی بین المللی و مرکز تجارت بین المللی، (آنکتاد-گات)،چاپ اول،تهران،انتشارات کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بین المللی،ص۱۵
[۵] – Nicole, Kornet,2013, The Interpretation and Fairness of Standardized Terms: Certainty and Predictability under the CESL and the CISG Compared, MAASTRICHT EUROPEAN PRIVATE LAW INSTITUTE,WORKING PAPER No. 2013/8, p.3.
[۶] – Gilles, Cuniberti,2014, The International Market for Contracts The Most Attractive Contract Laws, Law Working Paper Series, Paper Number 2014-02, P.3.
[۷] Humanism
[۸] – Phil, McConnaughy,2000 , THE SCOPE OF AUTONOMY IN INTERNATIONAL CONTRACTS AND ITS RELATION TO ECONOMIC REGULATION AND DEVELOPMENT, Law and Economics Working Papers Series,NO.00-10.
[۹] – رحمت،محمدرضا،۱۳۸۹،راهنمای تنظیم قرارداد ها به زبان انگلیسی،چاپ اول،تهران،نشر میزان،ص۱۶۵٫
[۱۰] – Christopher, lundier, 1993, the law of international trade, 15th ed, HLT pub, London.
[۱۱]- داراب پور، مهراب، ۱۳۸۹، تفسیر قراردادهای تجاری بین المللی و شروط مبهم آن، ضمیمه مجله تحقیقات حقوقی- یادنامه شادروان دکتر امیر حسین فخاری ،۵۲،
[۱۲] – حیدری، احمد، ۱۳۸۶، بررسی تطبیقی ضوابط قراردادها در اصول قراردادهای تجاری بین المللی و موازین حقوقی ایران، پایان نامه کارشناسی ارشد،دانشگاه بین المللی امام خمینی،فصل اول.
[۱۳]- Article 5: the internal law of the country chosen by the principal and the agent shall govern the agency relationship between them.
[۱۴]- The hague convention on the law applicable to international sales of goods,15june,1988
[۱۵] – Indira, Carr,2010, INTERNATIONAL TRADE LAW, Fourth Edition, United Kingdom, London, Routledge-Cavendish publication,p567.