هر گاه کودکی درموقعیتی نامطمئن و نا امن قرارگیرد و احساس خطر یا حقارت کند به گفتاردروغ متوسل میشود. دروغگو به گفته هایش ایمان ندارد و به طور قاطع و صریح حرف نمی زند، به تدریج اعتماد خود به دیگران را از دست میدهد و نسبت به اطرافیان بدبین میشود. دروغگو فراموشکار است و پس از مدتی بدنام و بی اعتبار میشود. دروغگویی باعث تغییرات جسمینظیر افزایش ضربان قلب، تغییر حالت چشم، رنگ پریدگی، برافروختگی، بیقراری، و ناآرامی و خشک شدن دهان و گاهی لکنت و پراکنده گویی میشود. [۱]
علل دروغگویی
الف ) عوامل اجتماعی :
۱ـ جلب توجه و تحسین :
گاهی در میان جمعی از میهمانان معمولاٌ کودک فراموش میشود – همه سرگرم کار و تلاش صحبت یا بازی هستند. به خود و بحثهای خویش سرگرم میشوند، بدون اینکه حساب کنند دل کوچکی هم در کنارشان میتپد. و انتظار شرکت در بحث و مذاکره را دارد. کودک برای اینکه جلب نظر کند و به گونهای خود را وارد صحنه نماید به دروغ متوسل میشود. آنهم دروغی بزرگ و اغراق آمیز. یکباره خبر تلخی را میدهد، سخنی میگوید که همه با نظر اعجاب بدو بنگرند و حرف و کار خود را رها کنند.
۲ـ بدآموزی :
کودک دروغ بلد نیست آن را از کسی آموخته است و پیداست بیش از هر کس از والدین و معاشران کودک هستند که به او دروغ آموخته اند آنها زمینه آن را در کودک فراهم کرده و به آن وا داشته اند. فی المثل طفل را در میان جمع به رودربایستی قرار داده و از او خواسته اند اقرار کند برادر کوچکش را دوست دارد. در حالیکه او از برادرش که سهم محبت او را از والدین دزدیده متنفر است. زمانی پدر و مادر در حضور جمعی ازمسألهای سخن میگوید که طفل بعیان میداند که دروغ است. بدیهی است که هر گونه اظهار نظر بر خلاف حقیقت نوعی بدآموزی و درس بدی برای او خواهد بود. او میفهمد که درمواردی هم میتوان خلاف حقیقت را گفت. [۲]
۳ـ احساس کمبودها :
کودک برای جبران احساس کمبودی که دارد متوسل به دروغگویی میشود. [۳]
کودکانی که نسبت به دوستان و اطرافیان خود احساس کمبود میکنند، ممکن است برای جبران کمبودها در زمینههای گوناگون نظیر شغل والدین و محل سکونت وضع تغذیه و سفر. …، دروغگویی متوسل شوند و درون آشفته و نگران خود را بدان وسیله به طور موقت تسکین دهند [۴]
۴ـ احساس حقارت :
بر تمامیکسانیکه در محیط زندگی کودک بوده و با او در تماس هستند توصیه میشود که به شخصیت کودک احترام بگذارند و زیرا کودکانی که موردتوجه نیستند، یا به آنها احترام گذاشته نمیشود، یا مورد تمسخر و استهزاء قرار میگیرند یا آنها را مورد سرزنش و ملامت قرار میدهند، احساس حقارت کرد. و برای رهائی از این حالت به دروغگویی خواهند پرداخت تا خود را بهتر از آنچه هستند نشان دهند. [۵]
۵ـ لاف زنی و گزافه گویی :
انگیزههای دیگری نیز هستند که میتوانند فرزند شما را وادار به دروغ گفتن کنند مثلاٌ لاف پردلی و شجاعتهایی که نکرده خواهد زد. گاهی حتی لاف از بزهکاریهایی که مرتکب نشده خواهد زد تا به نوعی تظاهر به خشونت طبع و قساوت قلب کرده باشد. بدیهی است که هیچ یک از این گزافهها و لافها را نباید تشویق کرد و خوب است بچه بفهمد که لاف زدنها در شما بی اثر است. و چنین بچهای به حق یا ناحق خود را نسبت به محیط مفروض احساس پستی و زیردستی میکند. مثلاٌ چیزی را خودش اختراع میکند تا او هم برای خو شنوندگانی داشته باشدو موردتقدیر و تقرب واقع شود [۶]
۶ـ تأثیر نفوذهای بد :
فرزند شما در دبستان یا دبیرستان در کلاسی است که بعضی از رفیقانش روش خشونت آمیز دارند، پول فروانی هم در جیبشان هست، لاف از دزدی می زنند و پلیس را مسخره میکنند و گاهی هم به راستی دست به دزدی می زنند. حال فرزند شما که خوب تربیت شده به زودی متمایل به تقلید از آنها نخواهد شد و شاید جرأت نکند در باره اندرزهای بدی که به او میدهند مستقیماٌ با شما حرف بزند. آن وقت مثلاٌ اینکه بخواهد شما را بیازماید چند کار بدی که مرتکب نشده برایتان نقل میکند مثلاٍ به شما میگوید بدون پرداخت پول سوار اتوبوس شده و یا پاسبان را مسخره کرده است. باید گفت وضع خیلی حساس است، زیرا گاهی برای شما مشکل است که صحت اظهارات فرزندتان را بازرسی کنید و نمیدانید که آیا عملاٌ و مانند یک دیگر رفتار میکند یا فقط داستانهایی را نقل میکند برای اینکه از جریان وضع درمحیط مدرسه و چگونگی رفتار واقعی فرزندتان آگاه شوید باید رسیدگی و تحقیق کنید. وقتی بررسی از وضع اطلاع پیدا کردید، میتوانید برایش شرح دهید که رفقائی که او تحت تأثیرشان قرار گرفته در حقیقت نمایش بازی میکنند دور از آنند که می خواهند که خود را نشان دهند.
و برای همین می خواهند دیگران را به خود جلب کنند. بعلاوه شما باید سعی کنید وضعی برایش فراهم آورید که بتواند ثابت کند که بچه دست و پا چلفتی نیست و نیز میتوانید او را تشویق کنید تا جوانی شرافتمند، صدیق و کارآمد شود. بنابراین مؤثرترین راه اصلاح او این است که کمکش کنید تا رشد کند و ارزش واقعی کسب کند که مایه غرور و سربلندیش گردد. [۷]
[۱] – شفیع آبادی، عبدالله، راهنمایی و مشاوره کودک، ص ۹۸٫
[۲] – دکتر قائمی، علی، تربیت و بازسازی کودکان ص ۱۹۹ و ۲۰۰٫
[۳] – ریاحی غلامحسین – رمز و رازدنیای کودک ص ۹۹٫
[۴] – شفیع آبادی، عبدالله – راهنمایی و مشاوره کودک ص ۹۹٫
[۵] – ریاحی، غلامحسین، رمز و راز دنیای کودک ص ۱۸۵٫
[۶] – حبیبی، فتح الله، مشکلات تعلیم و تربیت ص ۱۶۵٫
[۷] – حبیبی – فتح الله – مشکلات تعلیم و تربیت ص ۱۶۶ و ۱۶۷٫