گفتار چهارم: سقط جنین غیر درمانی
این نوع سقط جنین بیان کننده ی دیگر مواردی است که از دیگر مصادیق مجاز سقط جنین در دنیا است و با توجه به اینکه مقنن ما آنها را از موارد مجاز سقط جنین عنوان نکرده است آنها را تحت عنوان سقط جنین غیر درمانی ذکر کرده ایم؛ که نقطه ی مقابل سقط جنین درمانی است؛ که تحت عنوان چند بند به ذکر آنها می پردازیم.
بند اول: سقط جنین به دلیل مشکلات اقتصادی
آنگاه که انفجار جمعیت یعنی رشد ناموزون و مشکل آفرین جمعیت به گونه ای باشد که امکانات جامعه توان پذیرای آن را نداشته باشد در این صورت مساله سقط جنین موضوعیت پیدا می کند و اگر انفجار جمعیت منجر به معضل اقتصادی نگردد این گونه نخواهد بود. در این باره دو نظریه میان اهل نظر به چشم می خورد که عبارت اند از ۱- جواز سقط جنین: مشکل اقتصادی معضل جامعه همانند معضل فردی است و ضایعات عظیمی را در پی دارد. بر این اساس در صورت موت یا حصول بیماری خطرناک برای مادر می توان جهت پیشگیری درباره ی قتل جنین در برخی از موارد نظر داد. در این زمینه در باب پیشگیری، معضلات اقتصادی می توان قتل جنین را در موراد ویژه تجویز کرد چون جامعه و امت مثل فرد هست و در این رابطه یکسان هستند. ۲- هرگز نمی توان حل معضلات و مشکلات اقتصادی را در مساله قتل نفوس، خاص کرد زیرا راه های دیگری نیز در این رابطه وجود دارد از جمله الف).راه های فرهنگی جهت عدم گسترش نسل ب). استفاده از وسایل طبی جهت پیشگیری از انعقاد نطفه ح).تلاش برای کشف امکانات جدید جامعه به منظور حل مشکلات اقتصادی.[۱]در قرآن می خوانیم(و لا تقتلوا اولادکم خشیه الاملاک).[۲]فرزندان خود را به خاطر مشکلات مالی زندگی از پای در نیاورید. و (لا تقتلو انفسکم) [۳]خودتان را نکشید.این آیه تعمیم دارد که خودکشی نکنید و دیگران را به قتل نرسانید اعم از آنکه دیگران در رحم مادر و بیرون آن باشند پس سقط جنین را نیز شامل می گردد.[۴] این گونه به نظر می رسد که گروه اول که معتقد به جواز سقط جنین در رابطه با مشکلات اقتصادی هستند آن را ارتباط می دهند به موت یا حصول بیماری خطرناک برای مادر، یعنی سقط جنین درمانی و تنها در این صورت می توان جنین را سقط نمود؛ پس به نظر این گروه تنها به دلیل مشکلات اقتصادی یا غیر درمانی نمی توان جواز سقط جنین را صادر کرد. استفتایی از امام خمینی در این زمینه به این شکل است(آیا دلایلی مثل مشکلات اقتصادی و اجتماعی و تعداداولاد، مجوزی برای قتل اولاد یا سقط جنین می باشد؟ آنچه ذکر شده مجوز سقط جنین نیست[۵]. نظر آیت الله مکارم شیرازی: از نظر ایشان اگر چه جنین قبل از دمیده شدن روح، یک انسان کامل قلمداد نمی شود اما در صورتی سقط آن جایز خواهد بود که ضرورتی محقق شده باشد و به فرض تحقق ضرورت کنترل موالید به دلیل اینکه راه های جلوگیری از باروری متعدد و منحصر به سقط جنین نیست نمی تواند مجوز سقط جنین باشد اما بعد از دمیده شدن روح به طریق اولی مشکلات جمعیتی در هر حد و کیفیتی که باشد نمی تواند مجوز سقط باشد زیرا مشکلات مزبور تا حدی نیست که قتل عمد را مشروع نماید.[۶] پس وضع اقتصادی و بهداشتی خانواده های کثیر الاولاد نمی تواند دلیلی برای سقط جنین باشد. اگر واقعا برای خانواده های کم درآمد مشکل است بتوانند بچه های زیادی را به خوبی تربیت کرده و از نظر بهداشت، درمان وتحصیل مخارج آنان را تامین نمایند ولی این مشکل را می توان از راه های عاقلانه حل نمود و منصفانه نیست که گره این مشکل را با دست زدن به جنایت گشود.
بند دوم: سقط جنین به دلیل مشکلات اجتماعی
سقط جنین به دلیل مشکلات اجتماعی علل متعددی دارد یکی از علل بسیار مهم آن لجام گسیختگیهای جوامع پیشرفته است؛ در این گونه جوامع کودکان دوازده و سیزده ساله، تقریبا بدون هیچ گونه مانع و ردایی با جنس مخالف روابط نامشروع دارند، و بسیاری از آنان به لحاظ همین آزادی بی حد و حصر و استغنای حاصل از آن سر به طغیان در برابر خویش و جامعه برداشته، همجنسگرا و برخی متمایل به هر دو جنس می شوند. طبیعی است که حاملگی حاصل از آغاز بلوغ، به هیچ وجه با مصالح اجتماعی و مصلحت اندیشیهای خانوادگی هم عنان نیست و زن مجبور است تا زمان ازدواج سقط جنین کند.[۷] پاره ای از عوامل اجتماعی که خانواده ها را وادار به سقط می کنند عبارت اند از: شاغل بودن زن، محیط نامساعد خانوادگی، محیط نامساعد اجتماعی و عدم رضایت از جنسیت جنین. عده ای از مردم عقیده دارند که با تعداد اولاد کم، فرصت زیادتری برای انجام وظایف اجتمای خواهند داشت و اطفال ایشان شانس بیشتری به دست می آورند که از پرورش و تربیت صحیح برخوردار شوند. از نظر سلامتی هم این گونه مادران تامین بیشتری خواهند داشت اولی است اگر اولاد کم باشد مادر می تواند خودش شیر دهد و پرستاری نماید و محبت پدر و مادر نسبت به آنها بیشتر می گردد و درباره ی امر آموزش بهتر می تواند وظیفه ی خود را انجام دهد.[۸]
سقط به دلایل اجتماعی به مواردی اطلاق می شود که زن به دلیل وضع زندگی اجتماعی و اقتصادی و غیره،تمایل به ادامه ی حاملگی نداشته باشد. از نظر قانونگذار ایران و اکثریت فقهای امامیه مشکلات اجتماعی می تواند مجوزی برای پیشگیری از حاملگی باشد اما به هیچ عنوان نمی تواند مجوز سقط جنین باشد.[۹]
بند سوم: سقط جنین ناشی از زنا
بسیاری از حقوقدانان در مباحث مربوط به سقط جنین از موضوع سقط جنین نامشروع ذکری نمی کنند و تعداد اندکی از فقها به این موضوع اشاره نموده اند بالا بودن رقم سیاه آمار جنایی در خصوص سقط جنین مربوط به مواردی که زن ومرد با توافق قبلی برای انجام این عمل به پزشک یا قابله یا افراد عادی مراجعه ومبالغی کلان برای نیل به چنین هدفی جهت انجام عملیات سقط و تجویز داروهای مناسب این امر پرداخت می کنند. هنگامی که حاملگی در اثر آمیزش بین زن ومردی که نسبت به یکدیگر اجنبی هستند ایجاد می گردد. در این صورت حصول توافق بین زن ومرد به انگیزه ی پنهان کردن رابطه ی خود و مصون ماندن از عواقب اجتماعی که در اثر زایمان زن گریبانگیر آنان خواهد شد وبه قصد فرار از مسئولیت نگهداری از طفل نامشروع به دنبال سقط این چنین می روند؛ بدیهی است دراین حالت موارد اطلاع مراجع انتظامی و قضایی از موضوع بسیار نادر خواهد بود؛ اگر چه چنین حالاتی در بسیاری از جوامع و نظامهای حقوقی هست که موارد تجویز سقط محسوب می گردد. لیکن در جوامع ما با توجه به فرهنگ و الگوهای حاکم بر آن که ریشه در دین مبین اسلام دارد سقط جنین حتی در این موارد عواقب ناگواری را به همراه داشته و فاقد مشروعیت است. علی رغم پپش بینی محرومیت هایی برای متولدین از زنا از قبیل ممنوعیت تصدی به امر قضاوت ومحرومیت از ارث و فقدان نسب ، در مقررات شرعی چنین افرادی محقون الدم بوده و تولد و حیات برای آنها پیش بینی شده ودر مورد جنایت به آنها در حالات مختلف دیه مقرر گشته است. در تایید این مطلب اداره ی حقوقی قوه قضاییه در پاسخ به این سوال که آیا سقط جنین ناشی از زنا مانند سقط جنین ناشی از حلال دارای کیفر مجازات است؟ به شرح نظریه ی شماره ۲۱۷۱/۷ مورخ۷/۶/۱۳۶۶ چنین اظهار کرده است چون در جمهوری اسلامی ایران افراد متساوی الحقوق هستند و افراد متولد از زنا از حق حیات برخوردار می باشند بنابراین جنین ناشی از زنا مانند جنین ناشی از حلال، حق حیات و تولد دارد و سقط او در حد جنین ناشی از حلال دارای کیفر مجازات می باشد.[۱۰]در نتیجه عملکرد افرادی که مبادرت به اسقاط جنین نامشروع می کنند نیزدارای قبح شرعی و قانونی است و مسولیت کیفری مربوط به خود را به دنبال خواهد داشت. برخی استدلال می کنند که چگونه ممکن است عده ای از زنان و دختران بی شوهر، اغفال شده و باردار شوند در این صورت آبروی خانواده ها به باد می رود، پس باید جنین این قبیل مادران را کورتاژ کرد. درست است که باید حیثیت و شرف انسانی هر چند اغفال شده مصون بماند؛ آیا به قیمت قتل نفس و کشتن بچه معصوم آنها به دست پزشک یعنی فرشته ی نگهبان سلامت جامعه.[۱۱]در اسلام سقط جنین اگر چه نطفه آن از زنا هم منعقد شده باشد حرام است و زنی که زنا کرده است و زنی که در اثر وطی به شبهه آبستن شده، یعنی آمیزش و جماعت با حرام بدون عقد شرعی، مثل کسی که در شب یا تاریکی به واسطه ی غلبه ی خواب یا بیهوشی با زن اجنبی با علم به آنکه زن اوست بیامیزد و سپس معلوم شود که آن زن، زن او نبوده و حرام بوده است حق سقط و سقط جنین خود را ندارد چون نطفه در رحم قرار گرفت به هیچ وجه نمی توان آن را خارج کرد اخراج آن به هر کیفیتی که باشد سقط محسوب می شود. و مستلزم اداء بیست دینار است.[۱۲]از دیدگاه فقه امامیه سقط جنین ناشی از زنا ممنوع است و مرتکب آن مستلزم پرداخت دیه می باشد آیت الله خویی در مورد سقط جنین نامشروع صریحا تعیین تکلیف نموده و میزان دیه را این گونه بیان می کند. در اسقاط جنین به وجود آمده از زنا، در صورتی که خلقتش تمام شده باشد قبل از این که روح در آن دمیده شده باشد یک دهم دیه ی ولد الزنا است ودر مورد دیه ی او در مراتب سابق قبل از این مرتبه، به همان نسبت محاسبه می گردد.اما بعد از ولوج روح در صورتی که مذکر باشد دیه ی او هشتصد درهم است ودر صورتی که مونث باشد دیه ی او چهارصد درهم است.[۱۳] در مورد سقط جنین ناشی از زنا باید به نکات زیر توجه نمود. با توجه به این که زنا از موارد حدود شرعی می باشد و شریعت مقدس برای اثبات این جرم سخت گیری نموده است و دلایلی که برای اثبات این جرم بیان فرموده است از دلایلی می باشد که به راحتی نمی توان آن را اثبات کرد وهدف شریعت مقدس نیز در موارد حدود بالاخص(زنا)مبتنی براین است که این جرم پنهان بماند ولی قانونگذار در مورد جنینی که ناشی از این جرم به وجود آمده است، خلاف مقصد شریعت که اصل را بر پنهان نمودن این جرم گذاشته است عمل کرده است و آن را جرم انگاری نموده، لذا باید به این نکته توجه نمود که هدف شریعت مقدس از این که برای اثبات این جرم دلایلی را آورده است که نتوان به راحتی آن را اثبات نمود چه می باشد وبا رعایت هدف شریعت، به جرم انگاری این جرم و آثار ناشی از این جرم یعنی جنین به وجود آمده بپردازیم. بنابراین بهتر می باشد به کسانی که در نتیجه ی اغفال و فریب مرتکب این جرم می شوند اجازه دهیم جنینی که در نتیجه ی این فریب و اغفال به وجود آمده سقط شو د و این موضوع جرم انگاری نگردد. در این مساله بیان کرده ایم که چنین جنینی نه تنها مادر خود را به سختی می اندازد بلکه خود او نیز دارای حقوقی که جنین ناشی از رابطه ی حلال دارد را دارا نمی باشد.
بند چهارم: سقط جنین ناشی از تجاوز
«دختر چهارده ساله ای با عمه ی پیر خود در یکی از شهرستانهای کوچک در یک مرکز شهر به تهران آمدند. دختر بهت زده و مغموم و زن پیر و گریان، و پیرزن صورت خود را با چادر سیاه پنهان کرده است بغض در گلو دارد و به راحتی نمی تواند صحبت کند دخترک با سری آشکار سر به زیر دارد و کوشش می کند خود را با ناخون هایش مشغول کند عمه پیرش می گوید این دختر معصوم از ناپدری خود که شبی به حالت مستی به او تجاوز کرده است حامله شده است، شهر ما بسیار کوچک و مردمش سخت متعصب اند خانواده ی ما که عمری به صفت شرافت مشهور بوده اند اگر این مطلب بر ملا شود خون به راه می افتد و آبروی چندین خانمان به باد می رود این دختر بیچاره به طور قطع به دست برادرانش کشته خواهد شد و به شدت غصه دق خواهد کرد ثواب است دکتر بیا مردانگی کن و مایوس روانه مان نکن.[۱۴]
گاهی زن به دلیل تجاوز به عنف حامله می شود.سوال اساسی ما این است که آیا از لحاظ قانونی، پزشکی که به او مراجعه شده است حق دارد جنین را سقط کند؟ زنای به عنف مصادیقی است از خشونت جنسی و زنای به عنف در هر جایی ممکن است روی دهد در جوامع، به ویژه جوامعی که ساختار پدر سالارانه دارند.نخستین وسیله ی کنترل است که از آن علیه زنان استفاده می شود و زنان طعمه ی هر سوء استفاده کننده ای قرار می گیرند.[۱۵]گاهی در بازداشتگاه ها تجاوز جنسی، وسیله ی گرفتن اعتراف و اقرار می شود، همچنین در هنگام درگیریهای مسلحانه داخلی و بین المللی و نیز در اردوگاه های پناهندگان این رفتار بسیار رایج است. کلیسای کاتولیک بر این عقیده است که جنین یک انسان بیگناه است و سقط آن هیچ گاه درست نمی باشد حتی اگر حاملگی حاصل تجاوز باشد نمی توان گناه را به گردن جنین انداخت و او را کشت.در مورد حاملگی در اثر تجاوز جنسی که قطعا فشار روحی سختی بر ای مادر به شمار می رود. چه از نظر اصول اعتقادی و چه از نظر اصول اخلاقی صرف نمی توان از موجودی که زندگی و تکاملش از لحظه ی انعقاد نطفه آغاز شده است به این علت سلب حیات نمود و به عبارت دیگر حق حیات را از او سلب کرد که وجود تکامل وجودی وی، موجب ناراحتی و فشار روحی مادر می شود پیش بینی تیرگی آینده طفل مزبور نیز نمی تواند مجوز سقط قرار گیرد. حق حیات جنین در اختیار جنین است و هیچکس نه از نظر اعتقادی و نه از نظر اخلاقی اجازه ی سلب آن را ندارد کما این که انسان آزاد و مختار نیز حق پایان دادن به حیات خود را ندارد و از نظر اعتقادی موظف به سعی کامل در جهت تکامل روحی می باشد.[۱۶] عده ای بر این عقیده اند که اشخاص متولد نشده ای که موجودیت آنها محصول تجاوز است هیچ حقی جهت استفاده از بدن مادرانشان ندارند. بنابراین سقط کردن آنها محروم کردن آنها از حقشان نیست و کشتن جنین ظالمانه محسوب نمی شود.[۱۷]در موردی که زن به وسیله ی تجاوز باردار شده است زن باید به کسی که هنوز متولد نشده اجازه بدهد که از بدنش در مدتی که به آن احتیاج دارد استفاده کند اما نمی توان گفت که اجباری به انجام این کار دارد ما نباید بگوییم که او متکبر، بی عاطفه و سنگدل است اما اگر از آن خودداری کرد این چنین نیست.[۱۸] زنی که با زنای به عنف و به اجبار و اکراه باردار شده است ملزم به تحمل دوران بارداری است در حالی که هیچ علاقه ای ندارد از فرزندی که ناشی از تجاوز است نگهداری نماید. زنای به عنف پیشامد تلخی است که بر روی زندگی زنان تاثیر می گذارد. درصدی از زنان پس از این حادثه به عوارض گوناگون مانند افسردگی،ترس،اعتیاد و اضطراب های بیهوده دچار می شوند که درصدی نیز خودکشی می کنند گروهی دیگر که هنوز امید به زندگی خود را از دست نداده اند در خفا برای سقط این جنین نا خواسته تلاش می کنند و گاه حتی خود را با مرگ رو به رو می کنند.
مبحث سوم: بررسی نظریه های مختلف در مورد سقط جنین و دلایل این نظریات
در پی علل و عوامل موثر در سقط جنین، تئوری ها و نظریاتی در موافقت و یا مخالفت با این پدیده در جوامع مختلف به وجود آمده است. از آنجا که برخی از آنها در ممنوعیت سقط جنین در بعضی جوامع موثر بوده و از مبانی تئوریک آن به شمار می رود، به شرح و بررسی آن ها می پردازیم.
گفتار اول : تئوری آزادی مطلق
طرفداران این تئوری که معتقد به لغو کلیه ی محدودیت ها نسبت به سقط جنین و آزادی بی قید و شرط آن هستند، برای توجیه و اثبات نظریه ی خود به دلایلی استناد می کنند که اهم آن ها به قرار زیر است:
بند اول:حفظ حیات و سلامت مادر
سقط جنین به خاطر حفظ زندگی وسلامت جسمی و روانی مادر که در سراسر گیتی گاه مطلق و گاه مشروط پذیرفته شده است بر این استدلال متکی است که حفظ جان مادر که انسانی بالفعل کامل است بر حفظ جنین که موجودی با حیات بالقوه ی انسانی وتا زمان تولد بدون فردیت و شخصیت است، ترجیح دارد لذا کاملا منطقی و عقلایی است که در صورت به خطر افتادن حیات و حتی سلامت مادر با اقدم به قطع بارداری از مادر حمایت شود.[۱۹] موافقان در مواردی که سلامت جسمی و روانی مادر در معرض تهدید باشد، برای رعایت حقوق بشر و حقوق زن، اجازه ی سقط جنین می دهند البته بدیهی است که این عنوان،مبهم ودایره ی آن بسیار وسیع است؛ زیرا حفظ سلامتی مادر و به عبارت دیگر، جلوگیری از ضرر به سلامتی وی از نظر شدت و ضعف دارای مصادیق متعددی است؛ که از ابتلای مادر به بیماری های خطرناک و صعب العلاجی که تاخیر در درمان آنها در دوران حاملگی موجب کوتاه شدن طول عمر مادر می شود؛ شروع شده وتا بیماری هایی که به ظاهر خطرناک نبوده و خطری برای سلامتی وی ندارد را شامل می شود(مثل:بیماری دندان و لثه). موافقان سقط جنین بدون مشخص کردن محدوده سلامت جسمی و روانی مادر، معتقدند زمانی سلامت زنان افزایش می یابد که به آنان فرصت داده شود و یا نسبت به مساله تولید مثل، حق انتخاب داشته و نسبت به جلوگیری از بارداری یا ادامه ی آن و یا سقط جنین حق انتخاب داشته باشند.[۲۰]
بند دوم: کاهش مرگ و میر مادر
به عقیده ی طرفداران مطلق سقط جنین، ممنوعیت سقط نه تنها هیچ گاه تاثیر قطعی در بازداشتن افراد از اقدام به آن نداشته بلکه موجب افزایش سقط جنین های غیر قانونی و پنهانی در شرایط غیر بهداشتی می شود.بدیهی است که این امر قطعا موازین ایمنی حاصل از سقط های ایمنی را دارا نبوده، در نتیجه آمار مرگ و میر زنان به طور چشمگیری افزایش می یابد.[۲۱] لذا با توجه به عوارض شایع سقط جنین غیر قانونی از جمله خونریزی شدید، عفونت، سوراخ شدن دهانه رحم که از نظر پزشکی یکی از علل عمده ی مرگ مادر محسوب می شود.[۲۲] و با عنایت به این که هدف اصلی جوامع باید جلوگیری از این گونه تراژدی ها باشد، تنها راه حل این معضل را قانونی کردن سقط جنین و به عبارت دیگر بی خطر ساختن آن می دانند. به ویژه آن که به موجب آمار سازمان بهداشت جهانی سالانه متجاوز از دویست هزار زن در دنیا به لحاظ اقدام به سقط های غیر قانونی جان خود را از دست می دهند و تقریبا در هر سال۳۱-۲۶میلیون سقط قانونی و حدود۲۲-۱۰ میلیون سقط غیر قانونی در جهان انجام می شود.[۲۳]
بند سوم: افزایش جمعیت
افزایش جمعیت که امروزه به نام انفجار جمعیت از آن نام برده می شود، از دلایلی است که پیروان نظریه ی آزدی سقط جنین در توجیه عقاید خویش به آن استناد می کنند. به عقیده ی آنان معضلات و عوارض فراوان اجتماعی و اقتصادی ناشی از توسعه ی بی رویه ی جمعیت، برای دولت ها چاره ای جز کنترل موالید که قاطع ترین روش آن سقط جنین است، باقی نمی گذارد.[۲۴] حتی برخی زمزمه ی لزوم تجدید نظر و باز بینی در سوگند نامه ی بقراط را سر داده، مدعی شده اند اگر بقراط نیز در زمان خود انفجار جمیت و عوارض آن از جمله فسادو اعتیاد و آوارگی و بی سامانی مردمان را مشاهده می کرد شاید نه تنها تهدید موالید، بلکه سقط جنین را برای نجات بشریت ضروری و لازم می دانست.[۲۵]علاوه بر آن دگرگونی ها و تحولات جهان امروزی در مقایسه با زمان های گذشته، اندیشه های نو و متاسب با مقتضیات را می طلبد.[۲۶]
بند چهارم: حق انتخاب زن
از جمله دلایلی که پیروان آزادی سقط جنین برای اثبات عقیده ی خود به آن تمسک کرده اند، حق انتخاب زن است.به عقیده ی ایشان امروزه به دنبال تحول و دگرگونی جوامع بشری، حقوقی برای زن شناخته شده که از آن جمله می توان از حق اختصاصی وی برای نگهداری یا سقط جنین از آن رو که بخشی از بدن او بوده و جدا از پیکر او نیست، اشاره کرد.[۲۷] لذا هیچ کس حتی جامعه حق تحمیل بارداری به زن را ندارد. طرفداران آزادی سقط جنین در این رابطه تا بدانجا پیش رفته اند که رد تصمیم گیری زن در این خصوص را رد انسانیت و بشریت او دانسته اند.[۲۸]
جودیت تامسون از پیروان تئوری فوق در توجیه اخلاقی این حق مثالی می زند، وی می گوید: فرض کنید برای عمل جراحی در بیمارستان بستری شده اید وقتی بیدار شدید می بینید شما را به یک ویولونیست متصل کرده اند و خون از طریق لوله هایی به کبد شما وارد و خارج می شود و از کلیه های شما برخلاف میلتان برای زنده نگه داشتن فرد مزبور استفاده شده است. وی در ادامه می گوید: درست است که ویولونیست حق حیات را دارد اما حال این حق را ندارد که شما را ملزم نماید تا اجازه ی استفاده از کلیه های خود را به او بدهید. تامسون آنگاه استدلال می کند که به همین ترتیب اگر چه جنین حق حیات دارد اما جامعه نمی تواند زن باردار را مجبور کند تا برخلاف میلش به جنین متصل بماند و به مدت نه ماه بدنش را به عنوان محفظه ی پرورش جنین به کار برد.[۲۹]
از دید تامسون واضح ترین مثال، تجاوز است که در نتیجه علی رغم تمایل زن به بارداری، ممکن است لقاح صورت پذیرد در این صورت جنین فرد متجاوز، حقی به استفاده از بدن زن ندارد. به عبارت دیگر همانطور که پاره ای دیگر از مدافعین سقط جنین استدلال کرده اند حق مادر در ترجیح عشق ورزیدن به فرزندی ناشی از بارداری مشروع، نسبت به فرزندی که از رابطه ی ناخواسته و تجاوز کارانه به وجود می آید،مجوزی برای انتخاب سقط جنین به شمار می آید.[۳۰]
در نقد استلال آنها این گونه پاسخ می گوییم که، این که جنین را جزیی از بدن مادر قلمداد کرده، و او را برای از بین بردن این جزء ذیحق می دانند قابل قبول نیست؛ زیرا اصل ادعا محل تردید است؛ چون قیاس جنین با اجزای بدن یک انسان، قیاس مع الفارق است؛ به این دلیل که دست و پا وسایر اجزای بدن، حقیقتا جزء بدن است ولی جنین جزیی از اعضای بدن مادر نیست، بلکه خود انسانی کامل یا نارس با شرافت کامل و یا حرمتی کاملا یا تقریبا همانند مادر است که چند صباحی میهمان مادر بوده ودر رحم وی به سر می برد، به همین اعتبار است که در زبان عربی و لسان قرآن به جنین، حمل و به مادر، حامل اطلاق می شود. اگر به فرض هم جنین جزیی از بدن مادر محسوب شود باز این مساله مجوز سقط جنین نیست؛ زیرا انسان مالک تمامیت جسمانی خود یعنی نفس خود نیست؛ بنابراین حق خودکشی ندارد. پس به طریق اولی انسان مالک نفس دیگری، اگر چه فرزندش باشد، نبوده و حق کشتن دیگری« سقط جنین» را هم نخواهد داشت.[۳۱]
گفتار دوم: تئوری ممنوعیت مطلق
قدمت این تئوری به دوران باستان بر می گردد.در یونان و روم قدیم، سقط جنین اصولا عملی مذموم و گناهی بزرگ محسوب می شد و مجازات سنگینی برای مرتکب آن در برداشت. منع اخلاقی از بین بردن جنین و لزوم حمایت از آن در سوگند نامه های پزشکی آن زمان از جمله(بقراط) و (عساف) به خوبی نمایان است.
در هر حال طرفداران فوق، مطلقا مخالف سقط جنین بوده و تحت هیچ شرایطی آن را مجاز نمی دانند. این گروه که عمدتا از پیروان مکتب اصالت وظیفه هستند، معتقدند یک تکلیف و وظیفه ی مطلق نسبت به جنین وجود دارد و آن تحریم قطعی و بدون استثناء سقط جنین است.[۳۲] پیروان نظریه ی ممنوعیت مطلق سقط جنین در زمینه ی اثبات دیدگاه خویش دلایلی را ارائه کرده اند که اهم آن به این شرح است.
بند اول: قداست حیات
برخی مخالفان سقط جنین مفهوم فوق را پایه ی استدلال نظریه ی خود قرار داده اند. این گروه که بیشتر از محافل مذهبی و بعضا پزشکی هستند معتقدند: حیات یک موهبت الهی است و کسی حق ندارد آن را سلب نماید. بر این اساس حیات دارای قداستی است که لزوم حفاظت مطلق از آن را توجیه می کند.[۳۳] به دیگر سخن، حیات فی نفسه محترم است و از این رو مجاز به از بین بردن آن نیستیم. در نتیجه، صرف نظر از درجه حیات، نوع درد، کمی یا زیادی احتمال مرگ و امثال آن، باید از حیات انسانی حمایت کرد. و لازم نیست زندگی یک انسان کیفیت خاصی داشته باشد تا برای آن اهمیت قایل شد. طرفداران این دیدگاه دو نتیجه از این سخن یا ادعا می گیرند: اول آنکه ارزش حیات برتر از تمامی ارزش ها است و هیچ ارزشی نمی تواند آن را کنار بزند و دوم آنکه حیات همه ی انسان ها ارزشمند است و هیچ حیات انسانی بر حیات انسانی دیگر، از جمله حیات مادر بر زندگی جنین برتری ندارد؛ بدین معنا که نباید حتی سازگارترین، امید وارترین، متکامل ترین موجودات را بر گیاهی ترین، بدبخترین یا ناقصترین آنها ترجیح داد.[۳۴]
بند دوم: حق حیات داشتن جنین به عنوان یک انسان
یکی از دلایلی که طرفداران ممنوعیت سقط به آن استناد می کنند، پذیرش انسان به عنوان یک نفس یا فرد است که مانند سایر افراد از حقوقی که اهم آن حق حیات و زنده به دنیا آمدن است باید برخوردار باشد. به عقیده ی آنها جنین از زمان لقاح شخصیتی انسانی و موجودی زنده و فعال محسوب شده، از این جهت شایسته ی حفظ و نگهداری است.[۳۵]
بند سوم: برابر بودن حق زندگی
بنابر استدلال فوق، هر انسان زنده ای از نظر داشتن حق زندگی با انسان دیگر برابر است و جنین نیز به عنوان یک انسان از این اصل مستثنی نیست. لذا هیچ کس حتی والدین حق از بین بردن و به قتل رساندن این انسان بی گناه و مظلوم را ندارند.[۳۶]
[۱].سید محمد شفیعی مازندرانی، تحقیقی پیرامون کورتاژ در نگرش اسلامی، مجموعه مقالات و گفتارهای دومین سمینار دیدگاه های اسلام در پزشکی، گرد آورنده: سید ححسین فتاحی معصوم،ناشر دانشگاه علوم پزشکی مشهد، چاپ اول،۱۳۸۱، ص۴۳۸
[۲] .سوره اسراء، آیه ی۳۱
[۳] .سوره ی نساء، آیه ی۲۹
[۴].سید محمد شفیعی مازندرانی، پیشین، ص۴۳۹
[۵] عبدالکریم بی آزار شیرازی، رساله نوین فقهی پزشکی،جلد اول،دفتر نشر فرهنگ اسلامی،ص۱۸۲
[۶].مرتضی طبیبی جبلی، بررسی نقد و نظریه ی جواز سقط جنین از منظر فقهای امامیه،مجله نامه مفید، شماره۳۷، ص۳۷، ۱۳۸۲
[۷].وزارت بهداشت در مان و آموزش پزشکی، پیشین، ص۲۴۵
[۸].امیر احمد هاشمی فرد، مسایل و اختلالات جنسی در زن و مرد، انتشارات شرکت سهامی چهر، چاپ هفتم، پاییز ۱۳۸۱ ،ص۲۳۷و۲۳۸
[۹] شکوه قربانی، باروری انسان، ناشر شرکت سهامی چهر، تهران چاپ اول،۱۳۴۴ ،ص۷۹
[۱۰].غلامرضا شهری و سروش ستوده جهرمی، نظرات اداره ی حقوقی قوه قضاییه در زمینه ی مسایل کیفری از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۱، جلد اول ، انتشارات روزنامه رسمی کشور، چاپ اول، بهار۱۳۷۳،ص۷۰
[۱۱].منصور اشرفی، اخلاق پزشکی، ناشر دانشگاه آزاد اسلامی تبریز، ۱۳۶۷، ص۱۴۱
[۱۲].سید محمد حسین حسینی تهرانی، رساله ی نکاحیه، کاهش جمعیت ضربه ای سهمگین بر پیکر مسلمین،ناشر موسسه ترجمه نشر دوره علوم و معارف اسلامی، مشهد۱۳۸۷، ص۳۷و۳۸
[۱۳].ابو القاسم خویی، پیشین، ص۵۰۹
۱٫محدثه عارف، بررسی تطبیقی سقط جنین در نظام بین المللی حقوق بشر و حقوق ایران، پایان نامه کارشناسی ارشد ، ،دانشگاه علامه طباطبایی،دانشکده حقوق،۱۳۸۹ ،ص۳۸
[۱۵].محمد علی اردبیلی، سقط جنین در بارداری ناشی از زنای به عنف، مجله تحقیقات حقوقی،شماره۳۶، سال۱۳۸۳، ص۱۳۸
[۱۶].رونالد مالسن، مداخله و تعمد در اخلاق پزشکی، جلد اول، ترجمه ی فرامرز چمنی و اصغر ابوترابی، ناشر مرکز مطالعات و تحقیقات اخلاق پزشکی، چاپ اول، بهار۱۳۷۴، ص۱۴۰
[۱۷].وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، پیشین، ص۲۴۹
[۱۸].پیشین، ص۱۸۲
[۱۹].ای پنس گریگوری، موارد کلاسیک در اخلاق پزشکی، مترجم پژمان حبیبی، جلد اول، چاپ اول، مرکز مطالعات و تحقیقات اخلاق پزشکی، ص۱۵۶
[۲۰].مرتضی طبیبی جبلی،بررسی و نقد نظریه جواز سقط جنین،مجله نامه مفید، شماره۳۷، مردادو شهریور۱۳۸۲،ص۱۳
[۲۱].فاطمه سوهانیان،حمای کیفری از جنین در حقوق ایران، جلد اول، چاپ اول، انتشارات آذرخش،۱۳۸۹،ص۲۳
[۲۲]. مک دونالد کینگاهم، بارداری و زایمان ویلیامز۱۹۹۷،جلد دوم،ترجمه رامین اشتیاق و همکاران،چاپ دوم،نشر اشتیاق۱۳۷۶،ص۱۱۹
[۲۳].جاناتان بوک، بیماری های زنان، ترجمه ی ژیلا امیر خانی،چاپ اول،موسسه فرهنگی انتشاراتی حیان،۱۳۷۶
[۲۴].سید مصطفی محقق داماد،تحقیقی در مورد سقط جنین،عوارض مسایل و موضوعات پیرامون آن، مجموعه مقالات اخلاق پزشکی،چاپ اول،مرکز مطالعات و تحقیقات اخلاق پزشکی،۱۳۷۳،ص۱۵۳
[۲۵].احمد ماه وان، مقاله اخلاق پزشکی در ادوار تاریخی،اولین کنگره ی اخلاق پزشکی،جلد سوم، چاپ اول،۱۳۷۲،ص۱و۲
[۲۶].احمد ماه وان، همان،ص۵
[۲۷].حسینقلی حسینی نژاد، حمایت از حقوق حمل در حقوق آمریکا و ایران، مجله ی کانون وکلا، ش۸و۹،سال۱۳۷۳-۱۳۷۴،ص۱۸۷
[۲۸].پیشین،ص۴۷
[۲۹]. فاطمه سوهانیان،حمایت کیفری از جنین در حقوق ایران،پیشین،ص۲۴
[۳۰]. فاطمه سوهانیان، حمایت کیفری از جنین در حقوق ایران، پیشین،ص۲۳
[۳۱].مرتضی طبیبی جبلی، بررسی و نقد نظریه ی جواز سقط جنین از منظر فقهای امامیه، نامه مفید، شماره۳۷ ، مردادو شهریو۱۳۸۲، ص۹٫
[۳۲].منصور اشرفی،اخلاق پزشکی،تبریز نشر دانشگاه آزاد اسلامی،۱۳۶۷، ص۱۴۵
[۳۳].منصور اشرفی، اخلاق پزشکی، پیشین، ص ۱۴۸
[۳۴]. محمد راسخ،جدال حیات: بررسی اجمالی نظریه های سقط جنین، مجله تحقیقات حقوقی شماره۳۸، ص۸و۹
[۳۵]. فاطمه سوهانیان، حمایت کیفری از جنین در حقوق ایران، پیشین ص۲۶
[۳۶].پیشین، ص۲۷