سرمایه اجتماعی
امروزه نقش سرمایه اجتماعی از سرمایه فیزیکی و انسانی در سازمان و جوامع بسیار مهمتر است و شبکههای روابط جمعی و گروهی به رابطه میان انسانها، سازمانها و انسانها و سازمانها با سازمانها انسجام میبخشند. در صورت عدم وجود سرمایه اجتماعی سایر سرمایه ها اثربخشی خود را از دست میدهند و پیمودن راههای توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی، ناهموار و دشوار میگردد (الوانی و شیروانی، ۱۳۸۰: ۱۶).
قبل از سال ۱۹۱۶ هانیفان از دانشگاه ویرجینیای غربی در مقالهای از مفهوم سرمایه اجتماعی استفاده کرده بود؛ اما برای نخستین بار جین جاکوبز در اثر کلاسیک خود تحت عنوان «مرگ و زندگی در شهرهای بزرگ آمریکایی» (۱۹۱۶) برای تاکید بر ارزش جمعی پیوندهای دوستانه غیر رسمی در کلان شهرهای جدید از مفهوم سرمایه اجتماعی استفاده کرد. در دهه ۱۹۷۰ گلن لوری، اقتصاددان، برای مشخص نمودن دلایل عدم دسترسی آمریکاییهای آفریقایی تبار به پیوندهای اجتماعی وسیع، به منزله یکی از موذیانهترین میراثهای بردهداری و تبعیض نژادی، از این اصطلاح بهره برد .(wallis & killerby,2004:249)
سرمایه اجتماعی یک مفهوم جمعی است که مبنای آن در رفتارها، نگرش ها و استعدادهای فردی قرار دارد (Brehn & Rahn, 1997: 1000).
به طور کلی سرمایه اجتماعی به صورتهای گوناگونی مورد استفاده قرار گرفته است که در مجموع میتوان آن ها را در سه دسته ذیل خلاصه نمود:
- سرمایه اجتماعی از دیدگاه بوردیو
بوردیو[۴] سه نوع سرمایه شناسایی نمود که شامل سرمایه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میگردد. از دیدگاه بوردیو، سرمایه اجتماعی به ارتباطات و مشارکت اعضای یک سازمان توجه دارد و میتواند به منزله ابزاری برای دستیابی به سرمایههای اقتصادی مورد استفاده قرار گیرد. از این منظر، سرمایه اقتصادی، شکل غالب سرمایه گذاری است و انواع دیگر سرمایه که سرمایه اجتماعی و فرهنگی را در بر میگیرد به منزله ابزاری برای حصول به سرمایه اقتصادی مفهوم پیدا میکند. بنابراین می توان چنین نتیجهگیری کرد که دیدگاه بوردیو در زمینه سرمایه اجتماعی یک دیدگاه ابزاری صرف است؛ به عبارتی اگر سرمایه اجتماعی نتواند موجب رشد سرمایه اقتصادی شود کاربردی نخواهد داشت.
- سرمایه اجتماعی از دیدگاه کلمن
کلمن[۵] برخلاف بوردیو از واژههای متفاوتی برای تعریف سرمایه اجتماعی استفاده کرده است؛ وی مفهوم سرمایه اجتماعی را از ابعادگوناگون بررسی نموده است. کلمن برای تعریف سرمایه اجتماعی به نقش و کارکرد آن توجه کرده است و تعریفی کارکردی، نه ماهوی، از سرمایه اجتماعی ارائه داده است (الوانی و سید نقوی، ۱۳۸۱: ۵-۴).
کلمن معتقد است که سرمایه اجتماعی با کارکردش تعریف میشود؛ سرمایه اجتماعی شیئی واحد نیست بلکه انواع چیزهای گوناگونی است که دو ویژگی مشترک دارند:
الف) همه آنها جنبهای از یک ساخت اجتماعی را شامل میشوند؛
ب) کنشهای معین افرادی را که درون ساختار هستند، تسهیل میکنند.
از نظر کلمن، سرمایه اجتماعی مثل شکلهای دیگر سرمایه مولد است و دست یابی به هدفهای معینی را امکان پذیر میسازد که در صورت عدم وجود سرمایه اجتماعی دست یافتنی نخواهند بود.
به طور کلی سرمایه اجتماعی مانند سرمایه فیزیکی و انسانی قابل جایگزین کردن نیست؛ هر چند در برخی از فعالیتها میتوان آن را جایگزین نمود. شکل معینی از سرمایه اجتماعی که در تسهیل کنشهای خاصی ارزشمند است، ممکن است برای کنشهای دیگر بیفایده یا حتی زیان بار باشد (Coleman, 1990: 305).
برخلاف بوردیو که سرمایه اقتصادی را به مثابه هدف غایی در نظر میگرفت، کلمن سرمایه انسانی را به منزله هدف غایی در نظر میگیرد و سرمایه اجتماعی را چون ابزاری برای دستیابی به سرمایه انسانی مد نظر قرار میدهد (الوانی و سید نقوی، ۱۳۸۱: ۵-۴) .
- سرمایه اجتماعی از دیدگاه پوتنام
پوتنام[۶] سرمایه اجتماعی را مجموعه مفاهیمی نظیر اعتماد، هنجارها و شبکهها میداند که موجب ایجاد ارتباطات و مشارکت بهینه اعضای یک اجتماع شده در نهایت منافع متقابل آنان را تأمین خواهد کرد.
از نظر وی، اعتماد و ارتباط متقابل اعضا در شبکه، منابعی را شکل میدهند که کنشهای اعضای جامعه را تسهیل میکند. پوتنام سرمایه اجتماعی را وسیلهای برای رسیدن به <a href="https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=118385″ title=”توسعه سیاسی“>توسعه سیاسی و اجتماعی در سیستمهای سیاسی گوناگون میدانست. تأکید عمده وی بر مفهوم اعتماد بود، به نظر وی با جلب اعتماد میان مردم و دولتمردان و نخبگان سیاسی، توسعه سیاسی ایجاد میشود.
تفاوت کار پوتنام با بوردیو و کلمن در مقیاسی است که برای تبیین مفهوم سرمایه اجتماعی از آن استفاده کرده است. پوتنام برخلاف بوردیو و کلمن، سرمایه اجتماعی را در مقیاس کلان و در رژیم سیاسی حاکم بر جامعه مورد مطالعه قرار داده است به همین خاطر با مشکلات و پیچیدگیهای خاص سیاسی و ملاحظات سیاسی رو به رو شده است (الوانی و سید نقوی، ۱۳۸۱: ۶).
در کنار سه دیدگاهی که مورد بررسی مختصر قرار گرفت، بانک جهانی نیز سرمایه اجتماعی را پدیدهای میداند که حاصل اثرگذاری نهادهای اجتماعی، روابط انسانی و هنجارها بر کمیت و کیفیت تعاملات اجتماعی است.
تجارب این سازمان نشان داده است که سرمایه اجتماعی، تاثیر قابل توجهی بر اقتصاد و توسعه کشورهای مختلف دارد (علوی، ۱۳۸۰: ۳۴).
سرمایه اجتماعی برخلاف سایر سرمایهها به صورت فیزیکی وجود ندارد بلکه حاصل تعاملات و هنجارهای گروهی و اجتماعی است که افزایش آن در پایین آمدن سطح هزینههای عملیاتی سازمانها موثر است (شیروانی، ۱۳۸۳: ۴۷).
سرمایه اجتماعی توسط محققان به طور گسترده به منزله یک دارایی که در روابط افراد، اجتماعات، شبکهها یا جوامع موجود است، شرح داده میشود. علی رغم این شباهتها در طرقی که محققان، سرمایه اجتماعی را شرح میدهند، تفاوتهای اساسی و عمیقی نیز در دیدگاههای گوناگون وجود دارد که سه مورد از آن ها به طور خاص شامل سطح تحلیل، کاربردهای هنجاری و برتری مزایا میشوند که مفهوم سازیهای گوناگون از سرمایه اجتماعی را مشخص مینمایند.
- تمایزات بر مبنای سطح تحلیل
محققان برای تشریح سرمایه اجتماعی از سطوح تحلیل متفاوتی استفاده میکنند. به طور نمونه فوکویاما سرمایه اجتماعی را یک ویژگی ملتها یا نواحی جغرافیایی، پوتنام آن را ویژگی اجتماعات، برت ویژگی شبکههای فردی و بیکر ویژگی سازمانها در تعاملاتشان با دیگر سازمانها و بلیویو و دیگران سرمایه اجتماعی را به منزله ویژگی عاملان فردی میدانند.
بنابراین در حالی که بعضی از محققان، سرمایه اجتماعی را یک جنبه ملت، جامعه یا ناحیه جغرافیایی میدانند در بعضی دیگر از مطالعات، سرمایه اجتماعی، یک دارایی فردی است که در طول دوره کار راهه کارکنان افزوده شده و مصرف میگردد. مثلاً برت، سرمایه اجتماعی را به طور آشکار بر اساس ویژگیهای موقعیتی عاملان فردی و تواناییهای آن ها در انتقال اطلاعات به صورت منحصر به فرد تعریف می کند که با توجه به موقعیت نسبی یا جایگاهشان در گروه، باعث ایجاد مزایایی برای آنها میگردد. بنابراین سرمایه اجتماعی، سطوح مختلف تحلیل را در بر میگیرد و با بهره گرفتن از دیدگاههای خرد و کلان شرح داده میشود.
- تمایزات بر مبنای کاربردهای هنجاری
تفاوت دیگر بین محققان در استفاده از جنبههای هنجاری سرمایه اجتماعی است که به طور ضمنی در تئوریهای گوناگون بیان میگردد. نگرشهای متفاوت به سرمایه اجتماعی به صورتهای متنوعی بر شدت، فراوانی یا کارایی در تعاملات اجتماعی تأکید می کند. با توجه به این جنبه، محققان بر اساس توصیههای هنجاری ضمنیشان برای ایجاد سرمایه اجتماعی متفاوت هستند.
- تمایزات بر اساس مزایای اصلی در مقابل مزایای ثانویه
سومین تمایز در رویکردهای متفاوت به سرمایه اجتماعی به مزایای سرمایه اجتماعی و اینکه چگونه این مزایا در میان یک واحد اجتماعی توزیع میشوند، میپردازد. هر چند در همه مدلها، افراد میتوانند از وجود سرمایه اجتماعی، منتفع گردند، تفاوتهایی در میزان مستقیم بودن این مزایا وجود دارد. کلمن (۱۹۹۰) و فوکویاما (۱۹۹۵) بر جنبه «منفعت عمومی» سرمایه اجتماعی تأکید مینمایند و فرض میکنند که هنگامی که یک جامعه یا گروه از نظر میزان سرمایه اجتماعی در سطح بالایی هستند، مزایایی شامل حال افراد نیز میشود.
اما تئوریسینهای شبکهای مانند برت (۱۹۹۴) و محققانی از قبیل بلیویو و همکارانش (۱۹۹۰) و لین و همکارانش (۱۹۸۱) بر راههایی که افراد به طور مستقیم از سرمایه اجتماعی خودشان سود میبرند، تأکید مینمایند. از دیدگاه این محققان، سرمایه اجتماعی به منزله یک دارایی است که افراد می توانند برای بهبود موقعیت خود از آن استفاده نمایند. بنابراین در این دیدگاه، سرمایه اجتماعی یک منفعت عمومی نیست که به طور گسترده در میان واحد یا شبکه اجتماعی توزیع شده باشد بلکه یک «منفعت شخصی» است؛ بدین معنا که با توجه به استراتژیهای موقعیتی و موقعیت فردی، متفاوت است(Leana &Van Buren, 1999: 538-9).
رز (۱۹۹۹) تحلیلهای سرمایه اجتماعی را به سه نگرش گوناگون تقسیم می کند:
۱- تئوریهای موقعیتی : در این تئوریها سرمایه اجتماعی به صورت ابزاری و موقعیتی تعریف میشود و از شخصی به شخص دیگر و موقعیتی به موقعیت دیگر متفاوت است.
۲- نگرش روانشناسی اجتماعی: در این نگرش، سرمایه اجتماعی مجموعه عقاید و هنجارهای فرهنگی است. طر فداران این نگرش بیان میکنند که سازمانهای داوطلبانه به منزله پیامد اعتماد، ظهور مینمایند و بر عکس آن را صحیح نمیدانند. سرمایه اجتماعی در این نگرش در اصل با اعتماد مساوی است. سرمایه اجتماعی از شخصی به شخص دیگر متفاوت است اما به طور موقعیتی با ثبات است.
۳- تئوری فرهنگی: فرهنگ، منبع اعتماد و همکاری است. سرمایه اجتماعی در میان افرادی که متعلق به یک فرهنگ هستند، همگن است و همچنین از موقعیتی به موقعیت دیگر با ثبات است. این امر بیانگر این است که مشخص نمودن سرمایه اجتماعی برای یک کشور خاص بسیار ساده است (Hjllund& svendsen, 2002:5-6).
فلورا (۱۹۹۹) معتقد است که سرمایه اجتماعی را میتوان حاصل پدیدههای زیر در یک سیستم اجتماعی دانست:
- اعتماد متقابل؛
- تعامل اجتماعی متقابل؛
- گروههای اجتماعی؛
- احساس هویت جمعی و گروهی ؛
- احساس وجود تصویری مشترک از آینده؛
- کار گروهی.
یکی از مفاهیم مفید در تبیین سرمایه اجتماعی، مفهوم «شبکه اعتماد» است که بیانگر این مطلب است که افراد بر اساس اعتماد متقابل به یکدیگر از اطلاعات، هنجارها و ارزشهای یکسانی در تبادلات فی ما بین خود استفاده میکنند. از این رو اعتماد فی ما بین، نقش زیادی در تسهیل فرایندها و کاهش هزینههای مربوط به این گونه تبادلات دارد. شبکه اعتماد میتواند بین افراد یک گروه و یا بین گروهها و سازمانهای متفاوت به وجود آید.
مفهوم مفید بعدی «شعاع اعتماد» است که به معنای میزان گستردگی دایره همکاری و اعتماد متقابل اعضای یک گروه است. به طور کلی تمامی گروههای اجتماعی دارای میزان خاصی از شعاع اعتمادند و هر چه این شعاع اعتماد بیشتر باشد گروه مورد نظر، سرمایه اجتماعی بیشتری خواهد داشت چنانچه یک گروه اجتماعی، <a href="http://shafaorthoj.com/journalsys/ioh/browse.php?a_id=394&slc_lang=fa&sid=1&printcase=1&hbnr=1&hmb=1″ title=”برون گرایی“>برون گرایی مثبتی نسبت به اعضای گروههای دیگر داشته باشد، شعاع اعتماد این گروه از حد داخلی آن فراتر میرود (علوی، ۱۳۸۰: ۳۴).
از سرمایه اجتماعی، تعاریف گوناگونی به عمل آمده است که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
– سرمایه اجتماعی شبکه شخصی یک فرد و پیوستگی های نهادی بر گزیده او را در بر میگیرد (Belliveau, O Reilly &Wade , 1996:1572).
– سرمایه اجتماعی عبارت است از تواناییهای افراد برای کار کردن با یکدیگر، به منظور دستیابی به اهداف مشترک در گروهها و سازمانها .(Fukuyama, 1995: 10)
– سرمایه اجتماعی در برگیرنده ویژگیهای سازمان اجتماعی از قبیل شبکهها، هنجارها و اعتماد اجتماعی است؛ که هماهنگی و همکاری برای مزایای دو جانبه را تسهیل می کند(Putnam , 1995:67).
- سرمایه اجتماعی در حوزه سازمان و مدیریت
در حوزه سازمان و مدیریت، توجه صاحبنظران به نیازها و مسائل اجتماعی، از زمان های گذشته، زمینه مساعدی برای گسترش زمینه سرمایه اجتماعی ایجاد کرده است.
ویلانووا و جوسا (۲۰۰۳)، سرمایه اجتماعی را به منزله پدیدهای مدیریتی تلقی نموده و برای آن ویژگیهای گوناگونی تعیین کردهاند که شامل: اعتماد (هنجارها)، ارزشها و رفتارهای مشترک، ارتباطات، همکاری، تعهد متقابل، شناخت متقابل و شبکهها میشود. این دو محقق معتقدند که سرمایه اجتماعی به منزله پدیدهای مدیریتی و با ویژگیهای مذکور، موجب دستیابی به منافع متقابلی میشود که ارزش داراییهای نامحسوس (سرمایه مفهومی) را افزایش میدهد(Vilanova & Josa , 2003:30) .
نقش سرمایه اجتماعی، به منزله یک فاکتور قدرتمند، برای تشریح موفقیت نسبی عاملان، در محدودههای زیر به اثبات رسیده است:
- برت (۱۹۹۲)، گابای و زوکرمن (۱۹۹۸)؛ پادونلی و بارون (۱۹۹۷) معتقدند که سرمایه اجتماعی برای موفقیت کارکنان در کار راهه آنها، بلیویو، اریلی و وید، معتقدند که در محدوده جبران خدمت اجرایی، مؤثر است؛
- سرمایه اجتماعی به کارکنان کمک میکند تا شغلهایی را یافته و یک منبع غنی از نیروهای تازه برای سازمان ایجاد می کند؛
- سرمایه اجتماعی، مبادله منابع در میان واحدها را تسهیل نموده و باعث ایجاد نوآوری میگردد. همچنین ناهاپیت و قوشال معتقدند که سرمایه اجتماعی در ایجاد سرمایه مفهومی کمک کرده و روزندال، اعتقاد دارد که برای اثر بخشی تیمهای میان وظیفهای، مؤثر و مفید است.
- سرمایه اجتماعی، نرخ ترک خدمت و میزان تجزیه و از هم پاشیدگی سازمانی را کاهش داده؛ کارآفرینی را تسهیل نموده؛ به تشکیل شرکتهای جدید کمک میکند.
- سرمایه اجتماعی، روابط با عرضه کنندگان و شبکههای تولید ناحیهای را تقویت نموده؛ یک عامل مؤثر در تسهیل یادگیری سازمانی به شمار میآید (Adler & Kwon,2002:17).
علاوه بر مواردی که در فوق بیان گشت محققانی از قبیل لازگاو پاتیسون (۲۰۰۱) و لین (۲۰۰۱) معتقدند که سرمایه اجتماعی، مشکلات هماهنگی را حل نموده، هزینههای انتقال را کاهش داده و جریان اطلاعات بین افراد را تسهیل می کند؛ به همین دلیل برای سازمان و اجتماع بسیار ارزشمند است.
در کارهای اخیر، محققانی از قبیل آدلر و وان (۲۰۰۲)، بیان میدارند که سرمایه اجتماعی به طور معنیداری به ایجاد مزیت برای سازمانها کمک می کند؛ ناهاپیت و قوشال، سرمایه اجتماعی را برای توسعه و توزیع دانش در سازمانها، لازم میدانند.
به طور کلی ،محققان نشان دادهاند که سرمایه اجتماعی یک منبع با ارزش است زیرا افراد هنگامیکه یکدیگر را شناخته و درک نموده و به هم اعتماد داشته و با یکدیگر هویت مییابند به صورت کاراتر و مؤثرتری با هم کار میکنند (Bolino , Turnley & Bloodgood , 2002:205)
ناهاپیت و قوشال، بیان میدارند که سازمانهایی که دارای سطوح بالایی از سرمایه اجتماعیاند، احتمال دارد تا نسبت به رقبایشان، با سطوح نسبتاً پائینتر سرمایه اجتماعی، موفقتر باشند(Nahapiet & Ghoshal 1998:250) .
همچنین لینا و وان بورن (۱۹۹۹)، پیشنهاد مینمایند که بین سرمایه اجتماعی و تعهد کارکنان، انعطاف پذیری سازمان، اداره مناسب اعمال جمعی و ایجاد سطوح بالایی از سرمایه مفهومی، رابطه مثبت و معنی داری برقرار است و بنابراین سرمایه اجتماعی میتواند عملکرد سازمانی را ارتقا دهد (Bolino et al , 2002:507).
لینا و وان بورن همچنین سازهای را ایجاد نموده و آن را «سرمایه اجتماعی سازمانی» نامیده اند و در تعریف این سازه، آن را به منزله منبعی دانستهاند که منعکس کننده ویژگیهای روابط اجتماعی درون سازمان است. از نظر این دو محقق، سرمایه اجتماعی سازمانی از طریق میزان گرایش اعضا به اهداف جمعی و همچنین اعتماد مشترک میان آنها، که با تسهیل اعمال جمعی ایجاد ارزش می کند، مشخص میشود.
سرمایه اجتماعی سازمانی، یک دارایی است که هم برای سازمان (از طریق ایجاد ارزش برای سهامداران) و هم برای اعضای سازمان (از طریق ارتقای مهارتهای کارکنان) مفید و سودمند است.
(Leana & Van Buren, 1999: 538)
- <a href="https://www.sid.ir/fa/Journal/ViewPaper.aspx?id=216819″ title=”ابعاد سرمایه“>ابعاد سرمایه اجتماعی سازمانی
ابعاد سرمایه اجتماعی سازمانی از دیدگاه لینا و وان بورن به شرح زیر است:
۱- وابستگی: اولین جزء سرمایه اجتماعی سازمانی، وابستگی است که به منزله تمایل و توانایی افراد در سازمان، برای اینکه هدفهای فردی را تابع هدفها و اعمال جمعی نمایند، تعریف میشود. تمایل افراد برای مشارکت در اعمال جمعی بستگی به این امر دارد که آنها تا چه حد معتقدند که کوششهای فردی که به کل به طور مستقیم، سود میرساند، باعث بهرهمندی افراد به طور غیر مستقیم نیز میگردد.
۲- اعتماد: دومین بعد سرمایه اجتماعی سازمانی اعتماد است؛ که از نظر محققان سازمانی هم به عنوان مقدمهای برای عمل جمعی موفقیت آمیز است و هم میتواند به منزله نتیجه اعمال جمعی موفق قلمداد گردد. این بعد برای اینکه افراد بتوانند در کنار یکدیگر، بر روی پروژههای مشترک کار کنند لازم است
Buren; 1999: 542) (Leana & Van .
<a href="http://ipom.journals.pnu.ac.ir/article_1454_94d8b410e34d63bc5748173b3b0401b0.pdf” title=”اعتماد عمومی“>اعتماد عمومی یکی از سرمایههای اجتماعی است که وحدت را در سیستمهای اجتماعی، ایجاد و حفظ نموده و ارزشهای دموکراتیک را پرورش میدهد. اعتماد، شهروندان را به نهادها و سازمانهایی که نمایندگان آنها هستند، پیوند میدهد و بدین طریق مشروعیت و اثر بخشی دولت دموکراتیک افزایش مییابد. بنابراین اعتماد یکی از ارزشمندترین سرمایههای اجتماعی است که مخدوش شدن آن، هزینه بسیار سنگینی بر نظام سیاسی تحمیل خواهد کرد (الوانی و دانایی فرد، ۱۳۸۰: ۵و۷) .
ذوکر سه شیوه ایجاد اعتماد را مشخص نموده است:
- اعتماد مبتنی بر خصیصههای فردی که با ویژگیهای شخصی نظیر پیشینه خانوادگی، نژاد و جنسیت، پیوند میخورد؛
- اعتماد مبتنی بر فرایند که از طریق مبادلههای مکرر شکل میگیرد
- و اعتماد نهادی که از طریق فرایندهایی نهادی نظیر گواهی نامههای حرفهای و مقررات دولت ایجاد می شود.
بر اساس این سنخشناسی، به موازاتی که جامعه به طور روز افزونی پیچیدهتر میگردد، اعتماد نهادی به تدریج جایگزین اعتماد مبتنی بر خصیصههای فردی و اعتماد مبتنی بر فرایند میشود (Zucker,1986:53).
از نظر لینا و وان بورن، اعتماد خود به صورتهای زیر در محیطهای سازمانی، متجلی میگردد:
۱- اعتماد شکننده و بی دوام در مقابل اعتماد بهبود پذیر: منظور از اعتماد شکننده، اعتمادی است که بر مبنای ادراکات افراد از احتمال پاداشهای فوری شکل میگیرد. بدین معنی که اگر فردی اعتقاد داشته باشد که شخص یا سازمانی حداقل برای یک معامله قابل پیش بینی است اگر پاداشهای بالقوه کافی باشند، حاضر به بستن قرار داد میگردد. این نوع از اعتماد را، اعتماد ابزاری نیز نامیدهاند. مبادلاتی که بر مبنای این نوع از اعتماد شکل میگیرد، اغلب توسط ابزارهای قراردادی رسمی، تحت کنترل قرار میگیرد. علاوه بر اعتماد شکننده، رینگ و وان دون (۱۹۹۲)، مفهومی را تحت عنوان اعتماد بهبود پذیر، معرفی نمودهاند، که بر مبنای ارتباطات بیشتر و قویتر بین سازمان و اعضایش شکل میگیرد. در این نوع از اعتماد، هنجارها و ارزشها، افراد جامعه یا سازمان را در کنار یکدیگر نگه میدارد. این نوع از اعتماد در مبادلات اتفاقی که هزینه و منافعشان، موازنه شده نیست، بقا پیدا میکند.
۲- اعتماد دو جانبه در مقابل اعتماد عمومیت یافته: اعتماد دو جانبه میان بخشهایی شکل میگیرد که شناخت مستقیم از یکدیگر دارند، در حالیکه اعتماد عمومیت یافته کمتر بر شناخت مستقیم متکی بوده و بیشتر بر پایه اعتبار و پیوستگی افراد، شکل میگیرد.
در بحث سرمایه اجتماعی، پوتنام (۱۹۹۳)، نوعی از اعتماد غیر مستقیم یا غیر شخصی را تعریف میکند که بر شناخت مستقیم افراد یا بخشها از یکدیگر متکی نیست، بلکه بر پایه هنجارها و رفتارهایی قرار میگیرد که برای همگان در واحد اجتماعی، عمومیت یافته است. در این حالت یک فرد ممکن است مورد اعتماد قرار بگیرد، بدون اینکه بخش دیگر شناخت شخصی از او یا تعاملی با او داشته باشد
(Leana & Van Buren , 1999:542-43).
ناهاپیت و قوشال سه بعد زیر را برای سرمایه اجتماعی در نظر میگیرند:
۱- بعد ساختاری سرمایه اجتماعی: این بعد الگوی کلی روابطی را که در سازمانها یافت میشود، در نظر دارد. بدین معنا که این بعد، حدی را که افراد در سازمان به یکدیگر متصل میگردند، در بر میگیرد (Bolino et al , 2002: 506) .
بعد ساختاری سرمایه اجتماعی شامل پیوندهای موجود در شبکه، شکل و ترکیب شبکه و تناسب سازمانی میشود (Nahapiet & Ghoshal , 1998: 25).
۲- بعد ارتباطی سرمایه اجتماعی: این بعد ماهیت روابط در یک سازمان را در بر میگیرد. به عبارت دیگر، در حالیکه بعد ساختاری بر این امر متمرکز میگردد که آیا کارکنان در یک سازمان، اصلاً به هم متصل هستند یا خیر، بعد ارتباطی بر ماهیت و کیفیت این ارتباطات متمرکر میگردد (به طور مثال آیا این روابط به وسیله اعتماد، صمیمیت، عشق و مانند آن مشخص میشود یا خیر؟) (Bolino et al, 2002:506). این بعد شامل اعتماد، هنجارها، تعهدات، هویت میشود(Nahapiet & Ghoshal ,1998:251).
۳- بعد شناختی سرمایه اجتماعی: این بعد در برگیرنده میزان اشتراک کارکنان درون یک شبکه اجتماعی در یک دیدگاه، یا درک مشترک میان آنان است؛ و مانند بعد ارتباطاتی به ماهیت ارتباطات میان افراد در یک سازمان، میپردازد (Bolino et al ,2002:506). و شامل موارد زیر میگردد: زبان و کدهای مشترک و روایتهای مشترک(Nahapiet & Ghoshal,1998:251) .
علاوه بر ناهاپیت و قوشال، محققان دیگری نیز، چارچوبهای جایگزینی را برای معرفی ابعاد سرمایه اجتماعی ارائه دادهاند. برای مثال، بوردیو (۱۹۸۶) ابعاد سرمایه اجتماعی را به صورت زیر، پیشنهاد نموده است:
۱- اندازه گروه یا شبکه؛
۲- حجم سرمایهای که هر کدام از اعضای شبکه دارای آن هستند.
همچنین کلمن (۱۹۹۰)، سه بعد زیر را برای سرمایه اجتماعی در نظر میگیرد:
۱- تعهدات، انتظارات و اعتماد متقابل؛
۲- کانالهای ارتباطی؛
۳- هنجارها و ضمانتهای اجرایی مؤثر (Bolino et al, 2002:506).
دستهبندی دیگری از ابعاد سرمایه اجتماعی توسط گروه «کندی» در دانشگاه هاروارد انجام شده است. این گروه مطالعاتی، ابعاد زیر را مورد شناسایی قرار دادهاند.
اعتماد
- اعتماد اجتماعی: محور اصلی سرمایه اجتماعی، پاسخ به این سؤال است که آیا شما به سایر افراد اعتماد دارید؟
- اعتماد میان نژادهای مختلف: این بعدبه این امر می پردازد که تا چه حد به افرادی از نژادهای دیگر اعتماد دارید .
مشارکت سیاسی
- مشارکت سیاسی عادی: این نوع مشارکت را میتوان از تعداد افراد رأی دهنده، میزان مطالعه و حجم خرید روزنامه، اطلاعات شهروندان از مسائل سیاسی و مانند آنها، مورد اندازهگیری قرار داد.
- مشارکت سیاسی نقادانه: مطالعات نشان میدهد که ممکن است جامعهای از لحاظ مشارکت سیاسی عادی در حد پائینی باشد، اما در عین حال این جامعه از لحاظ مشارکت سیاسی نقادانه در سطح بالایی باشد و افراد در فعالیتهایی مانند راهپیماییها، تجمعها و غیره حضور فعالی داشته باشند.
- مشارکت و رهبری مدنی
-
- رهبری مدنی: رهبری مدنی به میزان مشارکت افراد در گروهها، باشگاهها، انجمنها و امور شهر یا مدرسه و نظایر آنها میپردازند؛ و این سؤال را که فرد تا چه اندازه در این گروهها و انجمنها، نقش رهبری را ایفا میکند، مد نظر قرار میدهد.
- مشارکت مدنی: منظور آن است که افراد جامعه تا چه اندازه در انواع گروههای گوناگون، از قبیل گروههای مذهبی، گروههای حرفهای، موسسات خیریه و امثالهم، فعالیت میکنند.
- پیوندهای اجتماعی غیر رسمی: برخی از جوامع و اجتماعات، سعی در توسعه روابط غیر رسمی داشته، و عضویتها و مشارکتهای غیر رسمی را بیشتر ترجیح میدهند. در واقع این بعد به سنجش جنبههای غیر رسمی سرمایه اجتماعی میپردازد.
- بخشش و روحیه داوطلبی: این بعد به بررسی میزان عضویت و همکاری اعضا با نهادهای داوطلبانه و خیریه میپردازد.
- مشارکت مذهبی: مذهب و دین نقش خیلی مهمی در سرمایه اجتماعی ایفا میکند؛ افراد بر حسب دین و مذهبی که دارند ممکن است منشأ مشارکت گردند، مانند حضور و فعالیت در امور مساجد، تکایا، کلیساها و اماکن مذهبی .
- عدالت در مشارکت مدنی: در برخی جوامع، تمایل به سوی افراد متمکن، تحصیلات عالیه و نژاد خاصی است و بالعکس در برخی جوامع دیگر افراد فقیر و دارای پایگاه اجتماعی پایینتر در اولویت قرار دادند. از آنجایی که این عوامل در سلامتی جامعه مهم هستند، لذا اندازه گیری میزان تساوی افراد مختلف، در مشارکتهای اجتماعی، حائز اهمیت است. میتوان این بعد را با عواملی از قبیل نژاد، در آمد، تحصیلات مورد بررسی قرار داد.
- تنوع معاشرت ها و دوستیها: اشاره به معاشرت و رفاقت فرد، با طبقات مختلف اجتماعی، نژادها و اقوام و مذاهب و ادیان متفاوت دارد. به عبارتی هر چه فرد با افراد طبقات و گروههای متعلق به نژادها و مذاهب گوناگون در ارتباط بوده و با آنها حالت دوستی ایجاد کرده باشد، موجب فزونی سرمایه اجتماعی شده است (الوانی و سید نقوی، ۱۳۸: ۱۴-۱۱).
در نهایت میتوان به طبقهبندی لاکلی از ابعاد سرمایه اجتماعی اشاره کرد که سعی در خلاصه کردن طرحهای مختلف ابعاد سرمایه اجتماعی از مبانی نظری موضوع، دارد.
لاکلی سرمایه اجتماعی را به دو بعد کیفیت و شبکههای ساختاری تقسیم نموده است که بعد کیفیت، روابط متقابل و اعتماد را در بر گرفته و اعتماد نیز خود به دو نوع نهادی و اجتماعی تقسیم میشود. سازههایی که برای اندازهگیری این بعد، در نظر گرفته شده عبارتند از: اعتماد اجتماعی، مشارکت سیاسی، رهبری مدنی، بخشش و روحیه داوطلبی، مشارکت مذهبی، شبکههای اجتماعی غیر رسمی، تنوع در دوستیها و عدالت در مشارکت مدنی.
شبکههای ساختاری به انواع رسمی، غیر رسمی، فضایی و رابطهای تقسیم گردیده و سازههای زیر برای اندازهگیری این ابعاد، در نظر گرفته شده است.
اندازه شبکه، تراکم، ناهمگنی، فشارهای شبکهای، نزدیکی، بینابینی .
شکل زیر نشان دهنده این طرح میباشد:
نمودار ۲-۱: ابعاد سرمایه اجتماعی از دیدگاه لاک لی
- سازه های اندازه گیری
اعتماد اجتماعی، اندازه شبکه، مشارکت سیاسی، تراکم، رهبری مدنی، ناهمگنی، بخشش و روحیه داوطلبی، فشارهای شبکهای، مشارکت مذهبی، نزدیکی، شبکههای اجتماعی غیر رسمی، بینابینی، عدالت در مشارکت مدنی(Lock lee, 2005:123)
همانطور که مشاهده میگردد، سازههای نامبرده شده برای اندازهگیری بعد کیفیت، با ابعاد شناسایی شده توسط گروه «کندی» در دانشگاه هاروارد یکسان است.
[۱] – L.F.Hanifan
[۲] – Jane Jacobs
[۳] – Glenn Loury
[۴] – Bourdieu
[۵] – coleman
[۶] – Putnam
[۷] – Fukuyama
[۸] – Burt
[۹] – Baker
[۱۰] – Belliveau
[۱۱] – public good
[۱۲] – lin et al
[۱۳] – private good
[۱۴] – Rose
[۱۵] – situational theories
[۱۶] – social psychological approach
[۱۷] – culture theory
[۱۸] – Network of Trust
[۱۹] – Redius of Trust
[۲۰]- Burt
[۲۱]- Gabbay & Zuckreman
[۲۲]- Podonly & Baron
[۲۳]- Belliveau, o Reilly & wade
[۲۴]- Nahapiet & Ghoshal
[۲۵]- Rosenthal
[۲۶]- Lazega & pattison
[۲۷]- Lin
[۲۸]- Adler & Kwon
[۲۹]- Leana & van Buren
[۳۰]- Associability
[۳۱]- Zucker
[۳۲]- Fragile versus resilient trust
[۳۳]- Ring
[۳۴]- Vandeven
[۳۵]- Dyadic versus generalized trust
[۳۶]- Trust
[۳۷]- Norms
[۳۸]- Obligations
[۳۹]- Identification
[۴۰]- Informal social ties
[۴۱]- Giving & volunteering
[۴۲]- Faith-based Engagement
[۴۳]- Laurence LocK Lee
[۴۴] – Network size
[۴۵] – Density
[۴۶] – network constrains
[۴۷] – network constrains
[۴۸] – closeness
[۴۹] – Betweenness