روش های غیر قرضی (سرمایه گذاری)
در روش های غیر قرضی برگشت اصل و سود از سوی سیستم بانکی و یا دولت تضمین نمیشود و ریسک برگشتسرمایه و منابع به عهده سرمایه گذار است. روش های غیر قرضی همان روش های سرمایه گذاری هستند. در روش سرمایه گذاری تامینکننده منابع مالی (سرمایه گذار) با قبول ریسک ناشی از به کارگیری منابع مالی در فعالیت یا طرح مورد نظر، برگشت اصل و سود منابع سرمایه گذاری شده را از عملکرد اقتصادی طرح انتظار دارد. تامین مالی از هر منبعی و از هر روشی موجب بدهکار شدن شرکت به اعضای خارج از آن می شود . البته لازم است به این نکته توجه شود که بدهکار بودن تا نسبت مناسبی از سرمایه شرکت معمولاً یک مزیتبرای آن شرکت محسوب می شود . هر چه میزان نرخ بازده مورد نظر بدهکاران خارج از شرکتکمتر باشد بدهی شرکت کمتر خواهد بود . برای اینکه این نرخ بازده در حد معقول و نه خیلی زیاد باشد، صاحبسرمایه باید نسبتبه برآورده شدن حداقل سود مورد نظر خود مطمئن باشد. این سطح اطمینان به عنوان ریسک شناخته می شود . هرچه ریسک شرکت کمتر باشد، نرخ بازده مورد انتظار وام دهنده یا سرمایه گذار کمتر می شود . در بهترین شرایط این نرخ ۲ تا ۳ درصد بیشتر از اوراق قرضه دولت در آن مقطع زمانی است. البته صندوقهای حمایتی و سرمایه گذاری ریسک پذیر با نرخهای پایینتر نیز اقدام به اعطای وام می کنند. برای مثال صندوقهای سرمایه گذاری ریسک پذیر با اعطای سرمایه های زمانبندی شده به فرد کارآفرین از او حمایت می کنند و در صورت شکست طرح تقاضای ضرر و زیان یا هزینه های انجام گرفته تا آن مقطع را نمی کنند . خوشبختانه در کشور ما این صندوقها در مراحل اولیه فعالیت خود هستند . لیست صندوقهای حمایتی و منابع مختلف تامین مالی در بانک اطلاعاتی موجود است و حوزه کار آنها نیز معرفی شده است (فرجی، ۱۳۸۷، ص۸۵)
۲-۱-۱-۶ منابع داخلی تأمین مالی
۱- سود انباشته : در مراحل پسین تامین مالی نظیر مرحله جوانی، رشد یا بلوغ . شرکتها می توانند از منابع داخلی سود انباشته برای تامین مالی استفاده کنند.که یکی از کم هزینه ترین منابع تامین مالی است.
۲- عاملیت حسابهای دریافتی و کارتهای اعتباری :یک کسب و کار کوچک میتواند حساب های دریافتی خود را یکجا به یک عامل بفروشد.
۳- اجاره به جای تملیک یا اجاره ( لیزینگ ) (مالکولم و همکاران[۱]، ۲۰۰۶، ص۳۸)
۲-۱-۱-۷ منابع خصوصی تأمین مالی
۱- منابع شخصی
۲- دوستان و بستگان
۲-۱-۱-۸ منابع تأمین مالی از طریق سرمایه و سهام
بسیاری از صاحبنظران توصیه می کنند که برای شرکت ها یا دستکم شرکت های با پتانسیل رشد بالا، سرمایه های ریسکی متعهد و صبور که بازدهی آن پساز موفقیت شرکت پرداخت می شود، مناسبترین انتخاب خواهد بود. در تامین مالی از طریق سرمایه، سرمایه گذار مالک شرکت می شودو ضمن اینکه ریسک تقسیم می شود، عایدات آن هم تقسیم می شود.این نوع تامین مالی شامل موارد زیر است :
فرشتگان کسب و کار : یعنی آن دسته از سرمایه گذارانی که سرمایه اولیه شرکت های پرریسک که در مرحله آغازین خود قرار دارند را فراهم می سازد.
شرکا : می توان برای گسترشسرمایه به انتخاب شریک پرداخت. دو نوع اصلی از شرکا وجود دارند
۱- شرکای کلی یا عمومی که شخصاً مسئول کل بدهی کسب و کار می شوند
۲- شرکای محدود که مسئولیت محدود آن ها داراییشان را از ادعای اعتباردهندگان و بستانکاران شرکت محفوظ نگه می دارد.
۳- شرکت های سهامی بزرگ : هدف از این سرمایه گذاری ها بیشتر پیگیری اهداف راهبردی شرکت است نه منافع مالی آن .
شرکت های سرمایه گذاری مخاطره پذیر: شرکت های خصوصی و سودطلبی هستند که سرمایه خود را در فعالیتهای پرریسک و نوپا قرار می دهند. بازدهی ناشی از سود سرمایه آن با ریسک مازاد و غیر نقدینه بودن (توان نقدینه شدن پایین ) سرمایه گذاری همراه است که نمیتواند در طول مدت تعهد به کسب و کار آزادانه مورد مبادله قرار گیرد.
۲-۱-۲ نقش و جایگاه مالی در تأمین مالی بانک ها
یکی از تحولاتی که از ابتدای شکل گیری علم اقتصاد مورد توجه اقتصاددانان بوده مسئله تأمین مالی است. تأمین مالی از جمله اهداف اصلی در سیاستگذاری و تصمیم گیری اقتصادی است شاید به همین جهت به یکی از مهمترین موضوعاتی بدل شده که ذهن اقتصاددانان را به این معطوف داشته و باید توسعه را جریان چند بعدی دانست که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، نهادهای ملی، طرز تلقی مردم، کاهش نابرابری، ریشه کن کردن فقر مطلق و نیز تسریع رشد اقتصادی است. (ابراهیمی، ۱۳۸۳، ص۴۱)
در دنیای پیچیده و پرتلاطم کنونی، بسیاری از کشوها، بویژه کشورهای درحال توسعه، برای قرار گرفتن در مسیر توسعه و افزایش رشد اقتصادی، سرمایه گذاری در بخشهای مختلف اقتصادی را در الویت قرار داده اند. در حالی که تشکیل سرمایه بعنوان یکی از متغیرهای حیاتی رشد اقتصادی محسوب می شود. این کشورها از نظر مالی فقیرند اما دارای فرهنگ، شرایط اقتصادی، اجتماعی و ساخت سیاسی متفاوتی هستند و با مسائلی مواجهند از جمله بازارهای محدود، کمبود مهارتها، قدرت ضعیف چانهزنی، امید کم به خوداتکایی مهم اقتصادی، مخصوصاً کمیابی منابع مالی. اینگونه از کشورها در یک رشته از هدفهای مشترک سهیم اند. این هدفها شامل: کاهش فقر و نابرابری و بیکاری، تأمین حداقل سطح آموش و بهداشت، مسکن و غذا برای افراد متبوع کشور و نیز گسترش امکانات اقتصادی، اجتماعی و ایجاد همبستگی ملی می شود.
کشورهای در حال توسعه برای رسیدن به اهداف فوق و قرار گرفتن در مسیر توسعه و رشد اقتصادی تا حدودی نیازمند تشکیل سرمایه هستند. تشکیل و تمرکز سرمایه از منابع داخلی می تواند موجب خودکفایی در تولید کالالهای مصرفی، و سرمایه ای شده و تشکیل سرمایه عامل مهم و بنیادی در تحقق توسعه است. نیروهای مولد جامعه را از طریق تولید کالاهای سرمایه ای افزایش می دهند تا از این ظریق بتوانند به توید کالاهای مصرفی و ضروری مبادرت ورزند. از طرف دیگر عدم تشکیل سرمایه کافی می تواند منجر به کاهش بهبه وری گردد که آن نیز منجر به کاهش سطح درآمدها و شد اقتصادی که انعکاسی از قدرت تولید پایین است، خواهد شد. کاهش سرمایه گذاری به معنای پایین بودن بهره وری و ضعف قدرت خرید مردم و در نتیجه پایین بودن مستمر درآمدهاست. (تحویلداری، ۱۳۸۶، ص۶۰)
بنابراین برای افزیش سطح بهره وری باید پس اندازهای داخلی، و … برای ایجاد سرمایه گذاری جدید در کالاهای سرمایه ای مادی تجهیز شود و نیز از طریق سرمایه گذاری در سرمایه گذاری اقدام شود. تجربه موجود در پیشرفت اقتصادی جهان نشان می دهد که همراه با رشد اقتصادی سیر فزاینده انباشت سرمایه نیز وجود داشته است. از آنجا که سرمایه گذاری شرطی حیاتی برای به جریان انداختن وجوه در دسترس و کسب سود و منفعت بیشتر برای صاحب سرمایه و ایجاد اشتغال، رفاه و … برای جامعه است. متولد سرمایه و چگونگی تجهیز منابع برای رسیدن به این سرمایه بعنوان یکی از مهمترین مباحث اقتصادی مطرح می شود. (حسینی، ۱۳۸۸، ص۸۰)
۲-۱-۲-۱ سرمایه و سرمایهگذاری
سرمایه[۲] یعنی وجوه قابل سرمایهگذاری و حاصله از پسانداز که به صورت ماشینآلات، ساختمان، ابزار مهارتها و یا وجوه نقد به جریان کار انداخته میشود. مفهوم تشکیل سرمایه این است که جامعه کلید فعالیتهای مولد[۳] خود را به خدمت نیازمندیها و مصارف فوری نمیگذارد بلکه قسمتی از آن را صرف تولید کالاهای سرمایهای مانند ماشینآلات، کارگاه ها، تجهیزات و تمامی اشکال سرمایه میکند که قادر است تأثیر نیازهای مولد جامعه را به میزان زیادی افزایش دهد. (آندریو[۴]، ۲۰۰۷، ص۳۲) . بدین ترتیب میتوان سرمایه را به پنج گروه طبقهبندی کرد :
۱ـ از طریق سرمایهگذاری خارجی (وامهای خارجی[۵])
۲- از محل وجوه حاصل از فروش منابع طبیعی کشور
۳- از طریق پسانداز اجباری نظیر مالیاتها
۴- از طریق پسانداز اختیاری توسط بانکها و بورس اوراق بهادار
۵- از طریق شرکتهای بیمه، که در مورد گروه چهارم و پنجم میتوان گفت که بهترین طریق منبع عرضه سرمایهاند. بدین ترتیب سرمایهگذاری را میتوان تشکیل سرمایه یا به عبارتی نتیجهای از تحصیل، تشکیل یا ایجاد منابع برای استفاده در فرایند تولید تعریف نمود. در واقع هدف از سرمایهگذاری انتقال قدرت خرید فعلی به قدرت خرید بیشتر در آینده است. (همان منبع، ص۴۵)
۲-۱-۲-۲ نقش سرمایه در رشد و توسعه
تولید، تابعی از عوامل گوناگون است که سرمایه یکی از آنها بشمار میرود البته هر چند عواملی مثل نیروی کار، منابع طبیعی، تکنولوژی و مدیریت نیز دارای نقشهای خاص خود میباشند. ولی همیشه اهمیت تأمین مالی به گونهای بوده که عوامل دیگر را تحت تاثیر خود قرار داده است. این مهم به ویژه در کشورهای در حال توسعه از درجه اهمیت بالاتری برخوردار است. شکلگیری و تشکیل سرمایه با هزینه اقتصادی ولی با نرخ بازگشت توأم خواهد بود سرمایهگذاری وقتی امکانپذیر است که تخصیص منابع منجر به افزایش ذخایر سرمایهای، چه مادی، چه انسانی شود. (چن[۷]، ۲۰۰۸، ص۲۹) تشکیل سرمایه جریانی است مستمر. همراه با اثرپذیری و اثر گذاری متقابل یعنی تشکیل سرمایه و به کارگیری آن درآمد را افزایش میبخشد و افزایش درآمد به نوبه خود تشکیل سرمایه را بیشتر تسهیل میکند. تراکم سرمایه در صورتی بدست میآید که مقداری از درآمدهای امروز پسانداز و تبدیل به سرمایه شود تا از آن طریق بتوان درآمد و تولید بیشتری در آینده بدست آورد. در مراحل اولیه رشد و توسعه به دلیل فقر شدید امر تشکیل پسانداز و یا سرمایه لازم و ضروری است. زیرا از یک طرف منابع مالی به مقدار کافی در دسترس نیست و از سوی دیگر تجهیز این وجوه محدود به سمت بخش تولیدی، صنعتی به دلیل فقدان بازارهای مالی برای تسهیل این امر به راحتی انجامپذیر نیست به طوریکه در اکثر کشورهای پیشرفته صنعتی توسعه بخش مالی به دنبال آن بازار سرمایه موجباتی را فراهم ساخته تا بخشی قابل توجهی از منابع مالی مورد نیاز بنگاه های تولیدی و اقتصادی از طریق سازکار اوراق بهادار تأمین شود. (ناید[۸]، ۲۰۰۷، ص۶۳)
در اقتصاد ایران هم بهعنوان یک کشور درحال توسعه تشکیل سرمایه مهمترین عامل تأمین منابع مالی است. میتوان گفت یکی از منابع مهم سرمایه همان سپردههای افراد نزد بانکهاست که به عنوان نماینده پسانداز جامعه محسوب میشود. همانطور که بیان شد در کشورهای درحال توسعه تمرکز سرمایه شکل نگرفت در حالیکه در کشورهای توسعه یافته انباشت سرمایه شکل میگیرد در نتیجه منجر به سرمایهگذاری در زمینههای مختلف خواهد شد. بنابراین باعث افزایش تولید و افزایش درآمد میشود. این افزایش درآمد مقداری پسانداز و تبدیل به سرمایهگذاری مجدد خواهد شد که بهصورت یک چرخه ادامه پیدا میکند و سبب رشد و شکوفایی اقتصادی میگردد. (موسویان، ۱۳۸۸، ص۱۲۲)
در واقع سرمایهگذاری و تشکیل سرمایه نیاز اولیه هر فعالیت اقتصادی است و بدون وجود حداقل سرمایه یک بنگاه اقتصادی رسمیت نمییابد اما آنچه که سرمایهگذاری را به عنوان یک متغیر اصلی برای تولید و رشد اقتصادی مطرح کرده تنها نیاز ابتدایی به سرمایه برای شروع و ادامه فعالیت نیست بلکه نقشی است که کارایی سرمایه ایفا می کند. به دنبال سطح بالای کارایی سرمایه[۹]، افزایش بهرهوری[۱۰] در نتیجه درآمد واقعی بالا را خواهیم داشت. این درآمد واقعی بالا، افزایش تقاضای کل در طرف تقاضای اقتصاد و افزایش پسانداز در طرف عرضه را به دست میدهد که هر دوی اینها افزایش مجدد سرمایهگذاری را در اقتصاد به دنبال خواهد داشت.( محمدی، ۱۳۸۵، ص۲۱۵)
۲-۱-۲-۳ اهمیت پسانداز در تشکیل سرمایه
در اقتصادهای پیشرفته با درک اهمیت پسانداز به منزله نقطه آغاز و زیربنای توسعه اقتصادی به این عامل مهم اقتصادی توجه و عنایت زیادی شده است. بسیاری از تحلیلگران اقتصادی، انقلاب صنعتی[۱۱] و پیشرفت سریع اقتصادی در کشورهای توسعهیافته را نتیجه افزایش سریع حجم پسانداز میدانند. پسانداز را آنچه که از درآمد حاضر مصرف نمیشود میدانند در واقع از محل درآمد افراد حاصل میشود. (نوروش، ۱۳۸۹، ص۳۲)
در کشورهای در حال توسعه پسانداز حایلی بین یک جریان درآمد نامطمئن و غیرقابل پیشبینی و یک سطح مصرف نزدیک به حداقل معیشت ثابت بویژه در کشورهای با اقتصاد کشاورزی و یا متکی بر مواد اولیه میباشد. پسانداز کمتر بمعنی مصرف بیشتر امروز و سرمایهگذاری کمتر و در نتیجه مصرف کمتر آینده است. پسانداز بخش خانوار یا پسانداز فردی دارای اهمیت ویژهای هم برای کشورهای در حال توسعه و هم برای کشورهای توسعهیافته میباشد. پسانداز این بخش معمولاً حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد پسانداز داخلی را به خود اختصاص میدهد. (کاتلر[۱۲]، و همکاران به نقل از علی پارسائیان، ۱۳۸۹، ص۱۱۵)
بدون توجه به روند تاریخی مباحث سرمایهگذاری[۱۳] و با تکیه بر اقتصاد دوبخشی کینز، تعادل در اقتصاد زمانی بوجود میآید که مقدار سرمایهگذاری با پسانداز برابر باشد. پس در هر جامعهای پسانداز بیشتر منجر به سرمایهگذاری بیشتر میشود. پسانداز در هر جامعه از کسر میزان مصرف از درآمد بدست میآید بنابراین هر چقدر درآمد بیشتر باشد پسانداز بیشتر شده در نهایت به سرمایهگذاری بیشتر می انجامد. (ابراهیمی زادگان، ۱۳۸۸، ص۶۷)
بخش خانوار تنها بخشی است که پسانداز آن از سرمایهگذاری آن فراتر میرود. لذا رشد سرمایهگذاری بخش دولت و شرکتها که غالباً سرمایهگذاری آنها از پساندازشان بیشتر است به جذب پسانداز بخش خانوار بستگی دارد. (توکل ۱۳۹۰، ص۳۸)
شواهد تجربی نشان میدهد که کشورهایی که پسانداز بالاتری داشتهاند افزایش رشد اقتصادی بیشتری را نیز تجربه نمودهاند. بین کشورهای توسعهیافته طی دهه های گذشته آلمان و فرانسه با نرخ پساندازی دو برابر ایالات متحده، رشد بهرهوری دو برابر آمریکا را تجربه کردهاند. از طرف دیگر ژاپن با نرخ پساندازی بیش از سه برابر آمریکا رشدی سه برابر آن کشور را در بهرهوری خود تجربه نموده است. (یونگ و جانگ[۱۴]، ۲۰۰۶، ص۴۲)
در واقع پسانداز که از محل درآمد افراد حاصل میشود پایه و اساس سرمایهگذاریهای تولیدی است و بدون سرمایهگذاری اصولاً کالا و خدماتی تولید و عرضه نخواهد شد. رشد اقتصادی لازمهاش پسانداز است که باید تبدیل به سرمایهگذاری شده و به دنبال خود افزایش تولید در رشد اقتصادی بالاتر را به بار آورد. زیرا همیشه سرمایهگذاری دو نقش را ایفا میکند. از یک طرف بخشی از تقاضای جاری کشور محسوب میشود از طرف دیگر سرچشمه پیشرفت اقتصادی فردای هر کشور است. (ونوس، ۱۳۸۵، ص۶۵)
۲-۱-۲-۴ عوامل مؤثر بر پسانداز
عوامل زیر از جمله عواملی هستند که میتوانند بر روی پسانداز مؤثر باشند :
بار تکفل، تورم، نرخ واقعی بازده، رفتار شرکتها نسبت به سود انباشته و توزیع سود، کسری بودجه دولت. تأمین اجتماعی، بیمه، رفتار جامعه نسبت به ارثیه، ثبات اقتصادی، قوانین مالیاتی(مستقیم وغیرمستقیم)، قیمت انرژی، توزیع درآمد، سطح حداقل معاش، خصوصیات فرهنگی جامعه و …(عبدالباقی و همکاران، ۱۳۸۳، ص۱۲۰)
۲-۱-۲-۳-۱ توزیع درآمد
در جوامع توسعهنیافته که تحول و تحرک اقتصادی و اجتماعی محدود است توزیع نابرابر درآمد نمیتواند موجبات پسانداز را فراهم کند اگر در چنین جوامعی پسانداز تشکیل گردد بعید است که در راههای تولیدی به کار گرفته شود بلکه بصورت خرید فلزات قیمتی، املاک و زمین تجلی پیدا خواهد کرد. (ضیایی، ۱۳۸۷، ص۳۶)
توزیع درآمد نابرابر در کشورهای در حال توسعه سبب میشود خانوارها با درآمد پایین قدرت پسانداز نداشته و تنها در دهکهای بالای درآمدی انتظار پسانداز بیشتر وجود دارد. هر چه توزیع درآمد عادلانهتر شود امکان جمع آوری پسانداز بیشتر، افزایش خواهد یافت. کینز درآمد جاری را عامل اصلی تعیینکننده میزان پسانداز میداند و به رابطه مثبت و معنیدار بین درآمد جاری و مصرف تأکید میکند. اقتصاددانان بعد از وی از قبیل دوزنبری، مادیلیانی، فریدمن هر یک به نوعی در مطالعات تجربی خود تأثیر درآمد بر پسانداز را نشان دادند. (کروزت[۱۷]، ۲۰۰۵، ص۷۵)
از طرفی تکیه بر مالیات بر درآمد[۱۸] در مقابل مالیات غیرمستقیم میتواند پسانداز را کاهش دهد بنابراین با انتقال بار مالیاتی جامعه به خانوارهای فقیر پسانداز جامعه نخواهد توانست افزایش یابد. (فرجی، ۱۳۸۷، ص۶۱)
۲-۱-۲-۳-۲ رشد درآمد سرانه
در کشورهایی که رشد درآمد سرانه سریعتری دارند باید نرخ پسانداز کل افزایش داشته باشد. طبق مدل سیکل زندگی در شرایط رشد سریع درآمد سرانه، درآمد نیروهای مشاغل که در دوران فعالیت خود به سر میبرند و در این سنین پسانداز بیشتری دارند نسبت به درآمد افراد بازنشسته و سالخورده با شدت بیشتری افزایش مییابند و در واقع سهم نیروهای در دوران فعالیت از درآمد ملی بیشتر و با توجه به نرخ پسانداز زیاد آنها، باید پسانداز کل افزایش یابد. (مالکولم و همکاران[۱۹]، ۲۰۰۶، ص۵۲)
در مورد ساختار سنی جامعه هم همانطور که بیان شد انتظار میرود سنین پایین کمتر و سنین بالاتر جامعه بیشتر پسانداز کنند. گروه جوانتر تمایل به مصرف بسیار بالاتری دارند. (فاطمی نوش آبادی، ۱۳۸۷، ص۹۵)
۲-۱-۲-۳-۳ تورم
در مورد این عامل و تأثیر آن بر پسانداز نمیتوان پیشاپیش به قضاوت صریح و قاطعانه نشست. افزایش در نرخ تورم از چند جهت روی نرخ پسانداز اثر میگذارد. ( محمدی، ۱۳۸۵، ص۱۴۸)
از یک طرف نرخ تورم از طریق توزیع درآمد به نفع صاحبان سود قاعدتاً تأثیر مثبت روی پسانداز دارد. همچنین تورم باعث کاهش داراییهای ثابت مانند اوراق قرضه میگردد با کاهش ثروت واقعی پسانداز افزایش مییابد. تورم میتواند موجب افزایش عدم اطمینان در محیط اقتصادی نسبت به آینده گردیده و در نتیجه باعث میل به نقدینگی شده و عرضه حقیقی پول را کاهش میدهد در نتیجه سبب افزایش نرخ بهره میشود و لذا سرمایهگذاری بلند مدت را کاهش میدهد. (همان منبع، ص۱۵۳)
با افزایش تورم نرخ واقعی بازدهها منفی گردیده، تمایل به مصرف افزایش و میل به پسانداز کاهش یافته، گاهی ممکن است که نرخ بهره اسمی همراه باتورم افزایش نیابد در این صورت به زیان پساندازکنندگان است و اثر منفی روی پسانداز دارد.
[۱] Malcolm F.Mepberson and Tzvetana Rakovski
[۲] Capital
[۳] Productive activities
[۴] Andrew, Kenneth
[۵] Foreign loans
[۶] Growth & Development
[۷] -Chen,T.y.
[۸] Willem Naude
[۹] Efficiency of capital
[۱۰] Increasing Productivity
[۱۱] Industrial Revolution
[۱۲] Catler
[۱۳] Investment
[۱۴] Yong-Chin Liu, Jung-Hua Hung
[۱۵] Savings
[۱۶] Income distribution
[۱۷] Francois Crouzet
[۱۸] Income Tax
[۱۹] Malcolm F.Mepberson and Tzvetana Rakovski
[۲۰] Inflation