معیارهای پاداش
پاداش مناسب بایستی دارای یکسری از ویژگیهای ذیل باشد:
– کافی و مناسب باشد؛
– منصفانه باشد. پرداخت پاداش به هر فرد بایستی به طور منصفانه و باتوجه به تلاشها و مهارتهای افراد صورت گیرد؛
– متنوع باشد. تکرار یک پاداش از خاصیت انگیزشی آن می کاهد؛
– پاداش حتمی و قطعی باشد؛
– پاداش نباید حد افراط و تفریط داشته باشد. بلکه با توجه به سطح عملکرد فرد و توان پرداختی سازمان تعیین گردد؛
– برانگیزاننده باشد، بر نیروی کار برای کار اثربخش و کارآمد و بهبود عملکرد تاثیر بگذارد؛
– موردقبول نیروی کار باشد. نیروی کار بایستی سیستم پاداش را درک کرده و آن را یک سیستم عقلایی بداند.
به طورکلی دو معیار مهم در مدیریت پاداش وجود دارد یکی فوریت و دیگری توازن.
فوریت بدین معناست که پاداش بایستی تاحدامکان بلافاصله پس از عملکرد مطلوب ارائه شود زیرا هر چقدر بین این دو فاصله باشد از خاصیت انگیزشی پاداش کاسته می شود و منظور از توازن، نوعی برابری و عدالت بین عملکرد فرد و نوع و میزان پاداش است. درصورت عدم توازن بین این دو از خاصیت انگیزشی پاداش کاسته می شود. (فوت و هوک،۷۶:۱۹۹۹)
۲-۱۴٫مبانى اعطاى پاداش
پاداش در واقع، وسیلهاى است که با بهره گرفتن از آن، سازمان از کارکنان خود به علت شایستگى آنان سپاسگزارى مىکند و با این قدرشناسى و اداى احترام، آنان را به ادامه کار خود تشویق مىکند؛ ولى مشکل بزرگ در طراحى نظام پاداش، این است که تعاریف مختلفى از مفهوم شایستگى شده است. همچنین در اینکه شایستگى چیست، از چه اجزا و شرایط و عناصرى تشکیل شده است و چگونه مىتوان با تعیین شاخصهاى مقدارى، آن را از حالت کیفى به حالت کمى (قابل اندازهگیرى) تبدیل کرد، اختلاف نظر وجود دارد و از جمله مباحثى است که افکار محققان بسیارى را به خود مشغول داشته است. اکنون با در نظر داشتن این مشکلات، معیارهایى که معمولاً بر اساس و مبناى آنها به کارکنان پاداش داده مىشود، مورد بحث و بررسى قرار مىگیرند.
- عضویت در سازمان
معمولاً در هر سازمانى، صرفاً به علت عضویت فرد در سازمان، امتیازهایى براى او در نظرگرفته و اعطا مىشود. افزایش پرداخت به علت تورم و بالا رفتن هزینه زندگى، سهیم کردن کارکنان در سود، بیمه و دیگر مزایا و افزایش حقوق، براى حفظ نیروها، ارشدیت و سنوات خدمت یا دارا بودن درجه دانشگاهى و تحصیلات عالى، نمونههایى از اعطاى پاداش بر مبناى عضویت هستند.
اعطاى پاداش به علت عضویت در سازمان، از دو نظر اهمیت دارد:
اولاً این امر در جذب و استخدام نیروهاى توانا و شایسته، بسیار مؤثر است. ثانیاً کم و کیف نظام پاداش، در باقى ماند اعضا در سازمان نیز مؤثر است.
- حضور در سازمان
از آنجا که میان غیبت و رضایت از شغل، رابطه معکوس وجود دارد، نظام پاداش باید بهگونهاى طراحى شود که در کاهش غیبت کارکنان مؤثر باشد؛ یعنى تدابیرى پیشبینى گرددکه نظام پاداش اولاً عامل مهمى در جلب رضایت اعضاى سازمان باشد و ثانیاً در ایننظام، کارکنانى که به طور منظم در سازمان حضور دارند، تشویق و کارکنان نامنظم، تنبیهشوند(راشمور،۶۵:۲۰۰۰).
- عملکرد
دریافت پاداش از سازمان به علت کار و فعالیت، از منطقىترین اصولى است که در هر سازمانى رعایت مىشود و در هر جامعهاى نیز پذیرفته شده است. شاید مهمترین نقشى که یک نظام پاداش مىتواند در سازمان ایفا کند، تأثیر بالقوهاى است که انتظار دریافت پاداش، در عملکرد کارکنان مىگذارد. اگر کارکنان سازمان عقیده داشته باشند که عملکرد بهتر، منجر به پاداش مىشود، امید به دریافت پاداش، نقش مثبتى در عملکرد بهتر و مؤثرتر آنان خواهد داشت.
در اینکه باید رابطهاى بین عملکرد و پاداش وجود داشته باشد، شکى نیست؛ ولى ایجاد چنین رابطهاى معمولاً کار دشوارى است؛ زیرا:
– باید یک نظام ارزیابى عملکرد بسیار دقیق، در سازمان وجود داشته باشد تا به وسیله آن بتوان به درستى معلوم کرد که چه نوع عملکردى سزاوار دریافت پاداش است.
– مسؤولان سازمان باید بتوانند به درستى تعیین کنند که چه پاداشى براى چه کسى مهم و ارزنده است.
– باید براى کارکنان چگونگى ارتباط میان عملکرد بهتر و دریافت پاداش، کاملاً معلوم و معین باشد.
– کارکنان باید به سرپرست خود اعتماد داشته باشند. وجود چنین اعتمادى لازم است؛ زیرا پاداش هنگامى به عنوان راهکارى براى ایجاد انگیزه مؤثر خواهد بود که کارکنان مطمئن شوند
عملکرد خوب آنان بىپاداش نخواهد ماند و سرپرست مىتواند پاداشى که قول آن را داده است، اعطا کند.
- ارشدیت
- تخصص
- دشوارى کار
- قضاوت و تصمیم گیرى
هرچه انجام کار نیاز بیشترى به تصمیمگیرى و ابتکار عمل شاغل داشته باشد، به همان نسبت، باید پرداختهاى سازمان به او بیشتر باشد. (راشمور،۶۷:۲۰۰۰)
[۱] . RUSHMOOR