عوامل موثر بر پرخاشگری
به طور کلی تجربه های نامطبوع به برانگیختگی هیجانی منجر می شوند. ناکامی به معنای جستجوی هدفهایی که راه رسیدن به آنها مسدود شده، یکی از این گونه تجربه هاست. اما تجارب دیگری نیز وجود دارند. که موجب بروز پرخاشگری می شوند برای مثال برانگیختگی هیجانی گاه بر اثر ناراحتی های جسمانی تشدید می گردند. در یک بررسی، افرادی که در اطاق خنک کار کردند پرخاشگری بروز ندادند ولی پس از اینکه هر دو گروه سر مشقی از پرخاشگری را دیدند گروه اول بیش از گروه دوم پرخاشگری نشان دادند (بارون ولاتن[۱] ۱۹۷۲، ۹۰؛ هیلگارد ۱۹۸۳، ۷۸). حتی تحریکی ناشی از محرکها نامطبوع نباشد در صورت وجود پرخاش انگیز می تواند پرخاشگری را افزایش دهد. با وجود بررسیهایی که تا کنون در مورد علل پرخاشگری صورت گرفته است عوامل بسیاری را می توان پیدایش پرخاشگری دانست که به طور خلاصه می توان از عوامل زیر نام برد.
۲-۳-۷ خانواده به منزله مرکز آموزش پرخاشگری
اگر چه والدین ممکن است آگاهانه اقدام به آموزش پرخاشگری به کودکانشان برای «دفاع از خود» بکنند ولی اکثر خانواده ها منکر آموزش پرخاشگری به کودکا نشان هستند. گاهی والدین رفتار پرخاشگرانه کودک را تایید می کنند ویا حداقل اجازه ادامه آن را به فرزند خود می دهند (الیور[۲] ۱۹۹۳، ۸۱).
بررسیهای انجام گرفته بیانگر اینست که والدینی که از تنبیه بدنی غیرمعمول استفاده میکنند احتمالاً کودکان پرخاشگری و خشنی خواهند داشت (ارون وهیو سمال ۱۹۴۸، ۸۸؛ پاترسون ۱۹۸۲ به نقل از اتکینسون ۱۹۸۳، ۳۹).
پاترسون[۳] ۱۹۸۲ بر اساس مشاهداتی از خانواده های کودکان پرخاشگر و غیرپرخاشگر بیان کرد که کودک به گونه ای مناسب رفتار می کرد نیز غالباً اورا تنبیه می کردند (اتکینسون ۱۹۸۳ ترجمه براهنی و همکاران ۱۳۷۳، ۱۹). هنگامی که کودک به خاطر رفتار پرخاشگرانه تنبیه می شود ممکن است رفتار وی در حضور تنبیه کننده کاهش یابد ولی رفتار ها واحساسات خود را جابه جا می کند وحتی تنبیه نتیجه عکس میدهد. افرادی که از تنبیه بدنی برای کنترل پرخاشگری کودک خود استفاده می کنند در واقع ممکن است الگویی آشکار از رفتار پرخاشگرانه به او ارائه دهند (گریج و کرمیس[۴] ۱۹۹۵، ۶۰)، پاترسون (به نقل از پتیت ۱۹۹۷، ۱۵) معتقد است که کودکان تربیت می شوند تا پرخاشگرشوند ووالدین تربیت شده اند تا آنها را به این کار تشویق کنند.والدین تنها اعضای خانواده نیستند که به رشد پرخاشگری کمک می کنند.کودکان در تعامل با خواهر ها وبرادران خود یاد می گیرند که پرخاشگرانه رفتار کنند.
خواهران وبرادران کوچکتر با ناله کردن ،اذیت کردن یا کتک زدن خود به رفتارهای پرخاشگرانه دامن می زنند وکودکان بزرگتر به نوبه خود یاد می گیرند این رفتار های آزاردهنده را به گونه ای پرخاشگرانه تلافی کنند (هتر ینگتون و پارک ترجمه طهوریان و همکاران ۱۳۷۳، ۴۶).
۲-۳-۸ تقلید پرخاشگری
برخی بررسیها نشان می دهند که پاسخهای پر خاشگرانه ممکن است از طریق تقلید آموخته شوند. کودکان کودکستانی که انواع رفتار های پرخاشگرانه یک فرد بزرگسال را در برابر یک عروسک بادی بزرگ دیده بودند، بعداً بسیاری از اعمال، از جمله الگوهای نامتداول رفتار پر خاشگرانه او را تقلید کردند. با گسترش آزمایش، دو روایت فیلمبرداری شده از پرخاشگری نیز درآن گنجانده شد (یکی از فیلمها رفتار پرخاشگرانه یک فرد بزرگسال را نسبت به عروسک نشان می داد؛ در فیلم دیگر یک شخصیت کارتونی همان رفتار را جلو گر می ساخت). نتایج این بخش از آزما یش نیز بسیار در خور توجه بود. میزان پرخاشگری در برابر عروسک در کودکانی که هر یک از دو فیلم را دیده بودند به اندازه کودکانی بود که رفتار واقعی فرد بزرگسال را نسبت به عروسک تماشا کرده بودند. بدین ترتیب مشخص می شود که مشاهده سر مشقهای پرخاشگری زنده یا فیلمبرداری شده احتمال بروز پرخاشگری را افزایش می دهد (کاپلان و سادوک ۱۳۸۸، ۴۵).
۲-۳-۹ تقویت پرخاشگری
در پژوهشی که بر روی کودکان انجام گرفت مشخص شد. کودکانی که پاسخهای پرخاشگرانه را با تماشای سرمشقهای پرخاشگری آموخته بودنددر مواردی این پاسخها را بیشتر بروز می دادند که با چنین اعمالی در آنان تقویت می شدویا مشاهده می کردند که سر مشقهای پر خاشگری تقویت می گردند. پاسخهای پرخاشگرایانه ممکن است از راه مشاهده آموخته شوند و در پرتو پی آمدهایی که دارند تقویت گردند.
پژهشگران تعدادی کودک کودکستانی را به مدت ده هفته زیر نظر گرفتند وموارد پرخاشگری در روابط شخصی و نیز رویداد هایی را که بلا فاصله به دنبال پرخاشگری صورت می گرفت یادداشت کردند. این رویدادها عبارت بودند از: تقویت مثبت (فرد مورد پر خاش گریه می کرد یا کز می کرد)، تنبیه (فرد مورد پرخاش حمله می کرد)، و واکنشهای خنثی (فرد مورد پرخاش، پرخاشگری را نادیده می گرفت). تقویت مثبت رایج ترین واکنش در برابر اعمال پرخاشگرانه کودکانی بود که به طور کلی رفتارهای پرخاشگرانه زیادی نشان می دادند. کودکان غیر فعالی که بارها قربانی پرخاشگری می شدند ولی گهگاه پرخاش متقابل آنان با موفقیت همراه بود به تدریج رفتار دفاعی خود را کاهش دادند و شروع به حمله کردند. روشن است که پی آمدهای پرخاشگری نقش عمده ای در شکل گیری رفتار ایفا می کنند (پرسون، لیتمن و بریکر[۵] ۱۹۶۷ به نقل از اتکینسون ۱۹۸۳، ۱۱۳).
[۱] . Baron&Lawren
[۲] . Oliver
[۳] . Patterson
[۴] . Graig&Kermis
[۵] . Patterso.Littman&Bricker