تئوری منابع اجتماعی
نان لین با طرح این تئوری مشخصاً این مسئله را مطرح کرد که پیوندهای موجود در شبکه بدون وجود منابع داخل آن کارآمد نمیباشد و دستیابی به منابع اجتماعی و استفاده از آن (منابع نهفته در شبکههای اجتماعی) میتواند به موفقیتهای اجتماعی اقتصادی بهتر منجر شود. بر همین اساس لین سرمایه اجتماعی را به مثابه منابع نهفته در ساختار اجتماعی تعریف میکند که با کنشهای هدفمند قابل دسترسی یا گردآوری است.
«سرمایه اجتماعی عبارتست از سرمایهگذاری و استفاده از منابع نهفته در دل روابط اجتماعی برای نیل به منافع مورد انتظار» (لین، ۲۰۰۰، به نقل از شارعپور، ۱۳۸۹؛ ۵).
بدین ترتیب از نظر وی سرمایه اجتماعی از سه جزء تشکیل شده است:
– منابع نهفته در ساختار اجتماعی
– قابلیت دسترسی افراد به این گونه منابع اجتماعی
– استفاده یا گردآوری این گونه منابع اجتماعی در کنشهای هدفمند(لین،۱۹۹۹،به نقل از توسلی، ۱۳۸۴؛ ۱۰).
از این نظر منابع موجود در درون شبکه میتوانند بعنوان یک سرمایه محسوب گردد، بعنوان مثال چنانچه اعضای شبکه دارای منابع زیادی از جمله ثروت، قدرت، تحصیلات عالیه و … باشند اما این منابع تنها در این صورت سرمایه محسوب میگردد که فرد به آن منابع نیاز داشته باشد و در راه رسیدن به هدف به وی یاری رسانند.از نظر وی سرمایه اجتماعی به صورت دو نوع کنش ابزاری و اظهاری برگشت پیدا میکند. کنش ابزاری در جستجوی کسب منافعی است که کنشگر پیش از این مالک آن نبوده است. این شکل کنش دارای سه نوع برگشت اقتصادی (ثروت)، برگشت سیاسی (قدرت) و برگشت اجتماعی (شهرت) است و کنش اظهاری درصدد حفظ و تثبیت منابعی است که کنشگر پیش از این از آن برخوردار بوده و میخواهد از هدر رفتن آن منابع جلوگیری کند این کنش دارای سه نوع برگشت است که شامل سلامت جمعی، سلامت روانی و رضایت از زندگی است. عواملی که میتوانند که موجب برگشتهای ابزاری و اظهاری شوند متفاوت هستند باز بودن شبکهها و روابط اجتماعی، احتمال دسترسی به پلهای ارتباطی و بکارگیری آنها دستیابی به منابع از دست رفته در چرخه اجتماعی را افزایش میدهد و فرصت برگشتهای ابزاری را بیشتر میکند. از طرف دیگر هر چه شبکه روابط اجتماعی را افزایش میدهد و فرصت برگشتهای ابزاری را بیشتر میکند. از طرف دیگر هر چه شبکه روابط اجتماعی انسانی از روابط صمیمانه و دوجانبه پربار باشد احتمال بهرهمندی از افرادی که دارای منافع و منابع مشترک هستند و احتمال حفظ منابع موجود و برگشتهای اظهاری افزایش مییابد.(نان لین، ۲۰۰۱،به نقل از جواهری، ۱۳۹۰؛۷)
لین در مقایسه سرمایه اجتماعی با دیگر اقسام سرمایه، سرمایه اقتصادی و انسانی را شکلهای شخصی سرمایه میداند، حال آنکه برای سرمایه اجتماعی عنوان دارایی ارتباطی را بکار میبرد. سرمایهگذاری در این شکل سرمایه، نه بر روی فرد بلکه بر روی روابط صورت میگیرد یعنی افراد برای دستیابی به سود در تعاملات و شبکهسازی شرکت میکنند.
۲-۱-۷-۸-تئوری پیوندهای ضعیف
مطابق این تئوری هر چه شدت و استحکام روابط میان اعضای یک شبکه بیشتر باشد ارزش سرمایه اجتماعی کمتر و بالعکس هر چه شدت و استحکام این روابط ضعیفتر باشد نشان دهنده سرمایه اجتماعی بیشتر است.
واضع این تئوری گرانو وتر است و معتقد است که میتوان سرمایه اجتماعی را از نظر تکرار، شدت و شمولیت انواع مختلف روابط مانند دوستیها، همکاریها مورد سنجش قرار داد. شدت استحکام روابط یک گروه اجتماعی در داخل گروه موجب تضعیف روابط اعضای آن گروه با بیرون میشود. وی معتقد است که روابط منسجم میان اعضای یک گروه منجر به روابط ضعیف با اعضای گروههای خارجی شده و سرمایه اجتماعی کاهش مییابد و در مقابل، پیوندهای ضعیف درونگروهی موجب ایجاد روابط با افراد و گروههای خارجی شده و به ایجاد سرمایه اجتماعی می انجامد (الوانی، ۱۳۸۵؛ ۸).
براساس نظر گرانووتر قدرت یک پیوند ترکیبی خطی از زمان صرف شده در تعامل، شدت عاطفی، صمیمیت (اعتماد دوجانبه) و خدمات دوجانبهای است که در یک پیوند وجود دارد. بنابراین پیوندهای ضعیف میتوانند از نظر کسب منابع اجتماعی (مانند اطلاعات) مهم باشند و نبایستی آنها را کماهمیت دانست چرا که این پیوندها منبع اطلاعات، انجام دادن کار، گذراندن اوقات فراغت، ارتباط، درگیری اجتماعی و لذت هستند (کاستلنر، ۲۰۰۱، به نقل از محسنی، ۱۳۸۵؛ ۸۲).
۲-۱-۷-۹-وولکاک و نارایان
وولکاک و نارایان با بهره گرفتن از دیدگاه همافزایی برای بررسی جامعتر سرمایه اجتماعی، آن را در سه بعد مورد ارزیابی قرار میدهند، این ابعاد عبارتند:
۱- سرمایه اجتماعی محدود یا درونگروهی
۲- سرمایه اجتماعی اتصالی یا برونگروهی
۳- سرمایه اجتماعی ارتباطی
سرمایه اجتماعی محدود به پیوندهای اجتماعی اشاره دارد که بر تشابه و صمیمت استوار هستند. در این بعد از سرمایه اجتماعی بر منابع شخصی محدود مثل پیوندهای خانوادگی، همسایگی و پیوندهای دوستی نزدیک تأکید میگردد. این نوع از سرمایه اجتماعی دو کارکرد اساسی میتواند داشته باشد، یکی این که مانند چسب اجتماعی همبستگی اجتماعی را تقویت میکند، دیگر این که بده بستانهای خاص درونگروهی را تقویت میکند.
سرمایه اجتماعی برونگروهی به آن نوع ارتباطی اشاره دارد که در بین افراد به جای اتکاء به نزدیکیهای شخصی و هویت مشترک، بر علایق مشترک متکی است. نمودهای عمده این بعد از سرمایه اجتماعی را میتوان در شبکههای اجتماعی و عضویت در انجمنها و گروههای غیرمحلی مشاهده نمود. تقویت اتصال با منابع خارجی و تسهیل انتشار اطلاعات دو کارکرد اصلی سرمایه اجتماعی اتصالی هستند.
سرمایه اجتماعی ارتباطی بطور خاص به پیوندهای اجتماعات و افراد با قدرت رسمی اشاره دارد و بطور عام به ارتباطات بین افراد و گروههایی اشاره دارد که در ساختار قدرت موقعیتهای متفاوتی را اشغال میکنند. این نوع پیوندها در ارتباط با اعتماد به حکمرانی و نظامهای کارشناسی هستند. برخلاف دو نوع قبلی این نوع سرمایه صرفاً بر ارتباطات عمودی اشاره دارد. کارکرد اصلی این سرمایه را باید در دسترسی افراد و گروهها به بخشهای مختلف دولتی و غیردولتی، تجاری و بازرگانی دید (غفاری، ۱۳۸۸؛ ۸۴-۸۲).
۲-۱-۷-۱۰-کریستین گروتیت
وی از دیگر افرادی است که به بحث سرمایه اجتماعی توجه داشته است وی هنجارهای موجود در جامعه را که در تنظیم رفتارهای بین شخصی بکار میرود بعدی از سرمایه اجتماعی تلقی می کندومجموعه روابط متقابل رسمی،قوانین سیاسی،مقررات قضایی،حاکمیت قانون ،آزادیهای سیاسی ،شهروندی ،وجود اطلاعات شفاف و مکانیسم های دست یابی به اطلاعات مربوط به انتظارات و تعهدات در رفتار را سرمایه اجتماعی تلقی می کند. گروتیت (۲۰۰۷)برای مطالعه سرمایه اجتماعی در سطح کلان در یک کشور ،معرف هایی مانند تعداد و نوع انجمن ها و نهادهای محلی ،میزان عضویت افراد در انجمن ها ی محلی،میزان مشارکت افراد در تصمیم گیریهای جمعی ،میزان انسجام و همگنی بودن انجمن ها و انسجام درونی آنها ،میزان فعالیت افراد در انجمن های داوطلبانه ،درک مشترک از همدیگر در اجتماع محلی،میزان اعتماد در واحدهای تجاری،میزان اعتماد داوطلبانه به روابط شبکه های حمایت کننده ازافراد،میزان هزینه خانواده برای دادن هدایا و میزان بخشش از ارث ارئه کرده است(نصیری،۵۸:۱۳۸۸).
۲-۱-۷-۱۱-پاملا پاکستون
پاکستون در تلاشی بلند پروازانه برای ترکیب بعد هنجاری و ساختاری شبکه های اجتماعی ،سرمایه اجتماعی را متشکل از دو جزء مختلف که هر کدام می توانند مستقل از دیگری عمل کنند تعریف کرده است.مولفه های تعریف وی عبارتند از:
الف)میزان پیوستگی های انجمنی(زندگی انجمنی)در بین افراد یا ساختار شبکه ای عینی
ب)پیوند های عینی بین افراد مشابه
او برای نشان دادن استقلال این دو مولفه جدولی ساده ارائه کرده است که تاثیرات این دو مولفه مختلف رااز هم جدا میکند به اعتقادوی سرمایه اجتماعی زمانی وجود داردکه هر دو متغیر در سطح بالایی باشند.اگر پیوستگی های انجمنی بالا باشد ولی پیوندهای ذهنی ضعیف باشد کنش گران ممکن است به راه های دیگری (خیلی گران تر)برای تامین همکاری ،از جمله عقد قراردادرسمی متوسل شوند.اگر پیوندهای ذهنی زیاد بوده ولی پیوستگی های انجمنی در سطح پایین باشد،حسن نیت وجودنخواهد داشت به احتمال زیاد برای غلبه بر موانع همکاری موثرنیازمند واسطه هایی خواهیم بود.
پاکستون هم چنین بین تاثیرات سرمایه اجتماعی در سطح فردی و تاثیرات آن در سطح اجتماعی تمایز قائل شده است .قطعا وی تنها فردی نیست که این تمایز را قائل می شود اما بیان میکند که این مفهوم را می توانیم به جای این که در یک سطح در نظر بگیریم انرا چند سطحی در نظر بگیریم .بنابراین نکته مهم آن است که لازم نیست سرمایه اجتماعی درون یک گروه واحدرابطه مثبتی باسرمایه اجتماعی در سطح اجتماع داشته باشددرواقع سرمایه اجتماعی قوی درون گروهی ممکن است اثر منفی بر وجود پیوندهای مستحکم در سطح اجتماع گسترده داشته باشد.برای نمونه پیوندهای صمیمی ایجاد شده در داخل دو سنت مذهبی اصلی در ایرلند شمالی که عموما باعث همکاری خیلی موثر کاتولیک با طرفدارن کاتولیک و طرفداران پروتستانها با طرفداران پروتستان شده است،موجب ممانعت از ایجاد سرمایه اجتماعی بین دو گروه شده است (جان فیلد،۱۱۰:۱۳۸۶).
۲-۱-۷-۱۲-کاکس
سرمایه اجتماعی را بعنوان “نوعی اتصال اجتماعی تارو پود بافتار اجتماعی در نظر می گیرد که در برگیرنده تعاملات بیشماری است که زندگی شخصی و عمومی را شکل می بخشد دراین تعریف سرمایه اجتماعی به مثابه عقله ها،تعلقات و گره هایی است که بافتار اجتماعی را استحکام می بخشد (شریفیان ثانی،۸۵:۱۳۸۴).
این تعریف مارا به اولین تعلقات و پیوند های موجود انسان با اطرافیان و محیط پیرامون رهنمون می سازد.کاکس با تکیه بر عامل اعتماد بعنوان شاخص سرمایه اجتماعی این نکته را خاطر نشان می سازد که در صورت وجود اعتماد میان افرادواجتماعات روابط اعضای خانواده ،دوستان،همسایگان،همکاران و اجتماعات موثرتر خواهد بود. در صورت فقدان اعتمادیا عدم پیروی از قوانین، رفتارهای ضد اجتماعی ،جرم ،خودکشی و سایر مسایل اجتماعی راهمراه خواهد داشت (همان:۸۹).
آنچه کاکس آنرا اتصال اجتماعی (social glue) تعبیر می کند چیزی است که “ما را به هم پیوند می دهد و برحسب هویت های جمعی که در آن پرورش یافته و شرکت داشته ایم تعریف می کند”به تعبیری می توان گفت هویت های جمعی به مثابه طرح و نگاری است که بر بافتار اجتماعی نقش می بندد.رسیدن به یک هویت جمعی از عناصر اصلی و ملزومات تشکیل سرمایه اجتماعی محسوب می شود. تعلقات اولیه نسبت به والدین و اطرافیان بارشدواجتماعی شدن بیشتر فرد، فرایند شکل گیری هویت جمعی راممکن می سازد. فرایندهمانند سازی با دیگران بواسطه نوعی ارجاع به اجتماع زمانی صورت میگیرد که تعلق مطمئن ،احساس امنیت،اعتماد و همدلی در فرد شکل گرفته باشد تا بتواندآن را به سایر افراد اجتماع تعمیم دهد.(همان:۹۰).
[۱]- Social Resource Theory
[۲]- Nan Lin
[۳]- Week Ties Theory
[۴]- Granovetter
[۵]- Linear Combination
[۶]- Intimacy
[۷]- Mutual Confiding
[۸]- Civic Engagement
[۹]- Woolcock & Narayan
[۱۰]- Synergy
[۱۱]- Bonding Social Capital
[۱۲]- Bridging
[۱۳]- Linking Social Capital
[۱۴]- Christian grootate
[۱۵]- pamela Paxton
[۱۶]- cox