پیشینه تحقیق
ریسک و نقدشوندگی سهام یکی از موضوعاتی است که در چند دهه گذشته همواره مورد توجه خاص محققان حسابداری بوده است، به نحوی که تا کنون تحقیقات متعددی برای آزمون توانایی ریسک نقدشوندگی جهت پیش بینی بازده غیرعادی سهام شرکتها انجام و مدل های متفاوتی نیز برای پیش بینی بازده غیرعادی سهام ارائه شده است. با این حال در مورد اینکه کدام یک از مدل ها برای پیش بینی بازده غیرعادی سهام مفیدتر است نظرات متفاوتی وجود دارد، در ادامه به چکیده برخی از مهمترین تحقیقات خارجی و داخلی اشاره می شود :
2-19-1 تحقیقات خارجی
فاما و فرنچ (1993)، معتقدند که اندازه شرکت به عنوان شاخص نقدشوندگی اثر منفی و معناداری بر بازده شرکت ها دارد. آنها اعلام نمودند که شرکت هایی که نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار آنها بالا (پایین) است، به طورکلی خیلی ضعیف (قوی) هستند . بنابراین، سرمایه گذاران نیازمند صرف بازده برای جبران ریسک اضافی متحمل شده از طریق نگهداری سهام شرکت هایی با نسبت ارزش دفتری سهام به ارزش بازار افتادگی کاهش یابد، سهام موردنظر دارای ریسک بیشتری خواهد بود، زیرا تغییرات بازده افزایش می یابد.
داتار نایک و رادکلیف ( 1998) ، نسبت گردش را که آمیهود و مندلسون در 1986 پیشنهاد نموده اند، به عنوان شاخصی برای نقدشوندگی استفاده کرده اند. آن ها دریافتند، نقدشوندگی نقش معنا داری توضیح تغییرات مقطعی بازده سهام دارد. آن ها از عوامل کنترلی مانند اندازه شرکت، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار و بازده بازار استفاده کرده اند
یانگ و جِنگ وِنگ ( 2001 )، به مطالعه رابطه بین مدیریت نقدشوندگی با نتایج عملکرد و بین مدیریت نقدشوندگی با ارزش شرکت بر روی شرکت های ژاپنی و تایوانی پرداخته اند، به طور کلی مدیریت نقدشوندگی شدید باعث افزایش نتایج عملکرد و ارزش شرکت بالایی در کشورها میشود علیرغم تفاوت های موجود در خصوصیات ساختاری شرکتها و یا اینکه در سیستم مالی آنها باشد . علاوه بر آن نتایج آماری نشان داد مدیریت نقدشوندگی برای مجموع شرکتهای ژاپنی و تایوانی که بر اساس نوع صنعت تقسیم بندی شده اند ، کمترین مقدار نقدشوندگی در صنعت غذایی و بیشترین مقدار نقدشوندگی در صنعت خدمات است.
چوردیا (2001)، معتقد است که یکی از فرضیه های منطقی این است که ریسک به تغییرات نقدشوندگی مربوط است و سطح نقدشوندگی بر بازده دارایی مؤثر است . در این پژوهش رابطه بین بازده مورد انتظار سهام و نوسانات فعالی ت های معاملاتی به عنوان شاخصی برای نقدشوندگی مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین رابطه بین بازده سهام و نوسانات حجم معاملات و با کنترل عواملی از قبیل اندازه و نسبت دفتری به بازار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان می دهد که یک رابطه منفی بین بازده سهام و نوسانات حجم معاملات وجود دارد.
کالوک چان و همکارانش(2002) ،در پژوهشی با عنوان « سهام شناور و نقدشوندگی بازار » که در بورس هنگ کنگ انجام دادند، به بررسی رابطه سهام شناور و نقدشوندگی بازار پس از دخالت دولت در بازار سهام هنگ کنگ پرداختند و به این نتیجه ،رسیدند که دخالت دولت در بازار سهام هنگ کنگ باعث کاهش سهام شناور و در نتیجه، کاهش حجم معاملات سهام خرد و افزایش نقدشوندگی راکد در بازار می شود.
آمیهود(2002)، اعلام نمود که عدم نقدشوندگی مورد انتظار بازار دارای رابطه مثبت با مازاد بازده پیش بینی شده سهام است. او در پژوهش خود ادعا نموده است که بخشی از مازاد بازده مورد انتظار را می توان به وسیله ی صرف عدم نقدشوندگی بیان نمود. معیار عدم نقدشوندگی دراین پژوهش نسبت قدر مطلق بازده سهام به حجم معاملات بر حسب دلار است. همچنین او ادعا نموده است که عدم نقدشوندگی تأثیر بیشتری بر صرف سهام شرکت های کوچک دارد.