تأثیر ورزش در کاهش افسردگی
به عقیده ی محققین ،ورزش باعث شادی و نشاط و بالا بردن اعتماد به نفس می گردد زیرا افراد افسرده یا اعتماد به نفس ندارند یا میزان آن در آنان بسیار پایین است . ورزش احساس رضایت باطنی شخص را بالا برده و فرد حس می کند که به موقعیت هایی دست یافته است(عزیز آبادی فراهانی ،۱۳۷۳ ). ورزش در درمان بسیاری از بیماری ها از جمله افسردگی تأثیر به سزایی دارد.به گزارش پایگاه اینترنتی مرکز پزشکی دانشگاه تگزاس ،بررسی روان پزشکان نشان می دهد روزانه ۳۰ تا ۳۵ دقیقه ورزش می تواند آثار و عوارض افسردگی تا نصف کاهش دهد و این کار برابر با تأثیر روش های درمانی متداول و مصرف برخی داروهای افسردگی می باشد.
روانپزشکان قصد دارند با بهره گرفتن از نتایج این تحقیق شیوه ای مختلط از روش های روان درمانی و ورزش را برای درمان افسردگی ابداع کنند .(سایت تبیان،۱۳۸۸) فواید ورزش در بهبود افسردگی به طور فهرست وار ارائه می شود :
۱-احساس کاهش قابل ملاحظه ی غم واندوه
۲-افزایش اعتماد به نفس
۳-ایجاد احساس موفقیت
۴-افزایش خلاقیت های فردی (رضوانی ، ۱۳۸۷).
در یکی از جالبترین تحقیقات کلینیکی مشخص شده است که ورزش نه تنها در معالجه افسردگی بسیار موثر است بلکه نقش به سزایی در جلوگیری از بازگشت این بیماری دارد و با توقف انجام حرکات ورزشی خطر بروز علایم افسردگی افزایش چشم گیری خواهد داشت . به گفته یکی از روانشناسان مهم نیست که افراد افسرده به چه میزان ورزش می کنند بلکه مهم این است که به طور مرتب روزانه وقتی را برای این امر اختصاص دهند.(سایت پارس نایس ،۱۳۸۸ ).
تأثیر ورزش در کاهش اضطراب
استرس هنگامی رخ می دهد که فرد احساس کند بین قابلیت های فردی خود و آن چه در یک موقعیت خاص لازم است توازن وجود ندارد ،در عین حال پیامد عمل نیز مبهم باشد ( س .رابرتس و همکاران ، ۱۳۸۲ ،ص ۱۱۶).
در زمانی که احساس نگرانی و اضطراب پیش می آید انسان باید به کار و فعالیتی مشغول شود چون معمولاً ذهن انسان در یک لحظه نمی تواند به چند موضوع متفاوت فکر کند .دراین میان هر قدر کار و فعالیت حالت سرگرم کنندگی بیشتری داشته باشد موثر تر خواهد بود . این عمل باعث خواهد شد راحتتر با افکار اضطراب زا مبارزه کند . در واقع خواهد توانست ذهن خود را از درگیر شدن با افکار منفی منحرف کند.در این خصوص ورزش کردن باعث خواهد شد فرد در مواجه با شرایط اضطراب زا خونسردی و آرامش بیشتری داشته باشد . تحقیقات کارشناسان نشان می دهد که ورزش تأثیرات فیزیولوژیکی بر بدن دارد که این تأثیرات فیزیو لوژیک فراهم کننده آرامش در افراد هستند ( پناهی، ۱۳۸۸ ). در دنیای امروزه دانستن راه و روش زندگی و پیشرفت عملاً بدون استرس امکان پذیر نیست و در بین جوامع بشر به صورت قانون در آمده است . نظام پیچیده ی کنونی ما چنان است که دستگاه عصبی ما در طی روز دائماً از سوی تکانه های استرس زای کوچک و بزرگ بسیار زیاد ی بمباران می شود و دستگاه های عصبی- عضلانی ما دائماً در حالت تنش به سر می برند . در نتیجه استرس یکی از عمومی ترین مشکلاتی است که افراد با آن روبرو هستند . و از آنجایی که امروزه مسأله سالم زیستن و رابطه ی آن با فعالیت های بدنی اهمیتی اساسی یافته است ، تمرین و ورزش یکی از ساده ترین ابزار هایی است که استرس را کنترل می کند . ما می دانیم که ورزش مداوم بدنی در صورتی که به درستی انجام شود و با بیماری شخص در تضاد نباشد در نگهداری سلامت جسم و روان و بهزیستی فرد و پیشگیری از بسیاری از بیماری ها ، یکی از مهم ترین عوامل به شمار می رود . و این واقعیتی است که فعالیت بدنی ، استرس عاطفی را به طور موثر می نشاند و بسیاری از پیامدهای نا خوشایند آن را خنثی می کند اگر چه ورزش مشکلات کاری را حل نمی کند و یا وقتی در ترافیک قرار گرفته ایم کار پلیس راهنمایی و رانندگی را انجام نمی دهد و راه را برای ما باز نمی کند مطمئناً به دلیل فعل و انفعالاتی که در بدن صورت می گیرد به ما کمک می کند که از عهده فشار روحی بر آییم و از تبدیل آن به یک مسأله مزمن جلوگیری کنیم ( سایت وگاب ، ۱۳۸۸ ) .
نقش ورزش در پر کردن اوقات فراغت
فراغت شامل فعالیت هایی جدا از اجبار های شغلی ، خانوادگی و اجتماعی است که در آن فرد فقط به میل خود عمل می کند . در نتیجه فراغت ، کار یا بی کاری نیست ، بلکه یک تجربه با ارزش زندگی است و به قول ارسطو ،فراغت جدیترین مشغله انسان است (جمشیدی، ۱۳۷۹ ).
ناش۱۹۹۹؛ به نقل از کوشافر (۱۳۸۱، ص ۸۹ )، اوقات فراغت را آن بخش از زندگی تعریف می کند که « شخص کار موظفی و تکالیف دینی و اجتماعی خود را انجام داده و در خواب نیست ». بنا براین شامل ساعتی است که با تفریحات و ورزش سپری می کند . در فراغت اندکی که امروزه میسر و ممکن است اجرای برنامه های مناسب تفریحی ورزشی برای تلطیف زندگی ، کاستن از فشارهای زندگی ماشینی ، ارضای غرایز و تمایلات ذاتی ، تأمین سلامت جسمانی و روانی ضرورت دارد . این امر مورد توجه برنامه ریزان تعلیم و تربیت بوده و از هفت بند اهداف تعلیم و تربیت در بند ششم : استفاده صحیح از اوقات فراغت جایگاه پیدا کرده و آموزش های لازم نظری و عملی در مدارس صورت می پذیرد.
یکی از روش هایی که می تواند اوقات فراغت افراد جامعه را زیر پوشش قرار دهد و بسیاری از ضعف ها و کمبود های جسمانی و روانی را رفع و درمان کند ، ورزش و تفریحات سالم است . تربیت بدنی و ورزش گذشته از جبران ضعف ها و حفظ تندرستی ، افراد را برای زندگی ، تلاش و اهداف مشترک آماده می سازد . استفاده از بازی در اوقات فراغت فرصتی برای پیشرفت فرد فرا هم می نماید ( جمشیدی ، ۱۳۷۹ ) . فراغت همیشگی انسان را گرفتار بی حو صلگی و دلتنگی می سازد .انسان بی کار فرصت پیدا می کند که خاطرات گذشته را تجدید کند و در غم و اندوه گرفتار شود یا به آینده فکر کند و دچار دلهره و اضطراب شود . تربیت بدنی در رفع این عوارض سهیم است و عامل موثری برای مبارزه با بیحوصلگی و پر کردن اوقات فراغت فرد می باشد (عزیز آبادی فراهانی ، ۱۳۷۳ ، ص ۲۵ و ۲۶ ). ورزش بعنوان یکی از روش های گذران اوقات فراغت در جذب ارزش های فرهنگی موثر است . در ورزش های گروهی بازیکن تلاش می کند تا برای جذب بهتر در گروه ، رضایت سایر بازیکنان را به دست آورد و از این طریق ملاک ها ی سازگاری در جمع را در خود ایجاد نماید . از دیدگاه جامعه شناسی ، گذران اوقات فراغت با ورزش از غیر پویا شدن و به انحراف رفتن توانایی های افراد جامعه به ویژه جوانان جلوگیری می کند و در مقابل ، قابلیت تولید و بهره وری آنها در قالب های مختلف اجتماعی و اقتصادی را هر چه بیشتر تقویت می نماید ( عبدلی، ۱۳۸۶ ، ص ۱۸۰ ) .
به طور کلی ورزش در تمام دوران زندگی انسان ها حائز اهمیت است ولی چون مبنای تربیت جسمی و روحی در سنین جوانی گذاشته می شود باید اهمیت بیشتری در این دوران برای ورزش قائل بود. ورزش علاوه بر آن که موجب می شود جوانان سرگرمی مناسبی برای گذران اوقات فراغت خود داشته باشند در تأمین سلامت جسمی و روحی آنان تأثیر بسزایی دارد . بسیاری از آثار نامطلوب محیط اجتماعی ، اقتصادی وضع خانوادگی، وراثت و نظایر آن با بهره گرفتن از ورزش می تواند کاهش یابد یا حتی به طور کلی از میان برود .تربیت بدنی و ورزش اگر به طور اصولی و بر اساس یک برنامه منظم و صحیح استفاده شود در تحقق بسیاری از نیاز های مهم دوران جوانی، شناخت زندگی سالم اجتماعی و اصلاح یا جلو گیری از رفتار های انحرافی نقش موثری می تواند داشته باشد (پناهی ، ۱۳۸۸ ) .