شاخص های هیجانی در مورد نقاشی کودکان
کوپیتس چنین فرض میکرد که نگرانیهای رورمره نیز در نقاشی بیان میشوند. که وی آن را در مقایسه با بازتاب خصوصیات پایدار شخصیتی یا «تصور بدنی» عموماً بازتابی از حالات جاری هیجانی تلقی میکرد. در آزمون کوپیتس، آزمون کننده ،یک ورق کاغذ سفید به اندازه A4،یک مداد، و یک پاک کن به کودک میدهد. آنگاه دستور داده می شوند از نو می خواهم تصویر یک آدم کامل را روی این ورق کاغذ بکشی، این آدم را تو میتوانی هر طور که دلت بخواهد نقاشی بکشی. باز داشت (کوپیتس[۱] ۱۹۶۸، ۱۴۴).
کوپیتس رعایت این نکته را ضروری می دانست که کودک ،نقاشی آدم را حتماً در حضور آزمون کننده بکشد و برگزاری آزمون انفرادی را برآزمون گروهی ترجیح می داد .خانم کوپیتس متذکر می شود ،بود یا نبود فلان جز خاص در نقاشی می تواند در یک سن دارای اهمیت بالینی باشد و در اختیار ما گذاشته است که گویا با استناد به آنها میتوان نقاشیهای انجام شده از پیکره انسان توسط کودکان دارای پریشانی هیجانی را از نقاشی های کودکان عادی باز شناخت (فرامرزی ۱۳۸۷، ۱۴۰).
۲-۴-۱۲ انتخاب موضوع نقاشی بین پسرها و دخترها
مطالعات انجام شده با بهره گرفتن از آزمون نقاشی آدم بارها و بارها نشان داده است که کودکان ترجیح می دهند پیکره های همچنین خودشان را نقاشی کنند. از گردآوری ۲۰۰۰ نقاشی انجام شده از جانوران توسط نوجوانان پی بردند که بیشتر پسرها به کشیدن تصویر مار، ماهی و اسب علاقمندند و بیشتر دختر نیز ترجیح می دهند گربه، خرگوش وسگ نقاشی کنند (فرامرزی ۱۳۸۲، ۲۱۴).
۲-۴-۱۳ اضافه نمودن شخصیت های دیگر
در نقاشی هایی که از افراد خانواده کشیده می شود ممکن است شخصیت دیگر ی اضافه شود که ممکن است یک مرد، یک زن، یک نوزاد وحتی یک حیوان باشد. به کمک این شخصیت اضافه شده، کودک تمایلات و خواسته هایی را که جرئت عملی کردن آنها را ندارند به صورت تخیلی و تصور عملی می سازد این شخصیت اضافه شده ممکن است حتی به صورت حیوان که جانشین انسان شده واعمال او را انجام می دهند نشان داده شود (صرافان ۱۳۸۷، ۲۲۳).
۲-۴-۱۴ کمبود محبت
گاهی ،کودک به داشتن رابطه عاطفی ارضاءکننده با پدر و مادرش موفق نمی شود ونمی تواند یک ارتباط حقیقی با آنها برقرار سازد.این کمبود به طریق مختلفی ظاهر می شود .یکی از طرق آن ،شامل نشان دادن اعضای خانواده در حال غذا خوردن است که بیانگر احتیاج به ارضای «من نقاشی» است. کمبود محبت هم ممکن است با سایه زدن افراطی در نقاشیها وبه کارگیری زیاد از حد رنگ تیره نشان داده شود. (صرافان، ۱۳۸۷)
۲-۴-۱۵ نقاشی در مقام بازی
خود کودکان نقاشی را نوعی بازی میپندارند مشتاقانه به آن میپردازند ودرست همان طور که در بازی افرادی با اسباب بازیها وچیزهای دیگر غرق می شوند در آن نیز عرق می شوند. یکی از نظریه های بازی میگوید انسانها ذاتاً برای فعال شدن در کارها ی گوناگون آمادگی دارند وبازی طریقه ای برای تخلیه انرژی اضافی است (شیلر[۲] ۱۸۷۵، ۱۴۴).
۲-۴-۱۶ حسادت
نظریه بازی در صورتی که در مورد نقاشی اعمال شود، معتقد است که کودکان در کارهای هنری خود به تمرین و تکمیل مهارتهایی میپردازند که وقتی به سنین بالا برسند برایشان مفید خواهد بود (فرامرزی ۱۳۸۲، ۲۱۵).
۲-۴-۱۷ بی ارزش کردن اشخاص
وقتی در نقاشی، یکی از اعضای خانواده وجود ندارد میتوان نتیجه گرفت که کودک آگاهانه ویا ناخودآگاه آرزوی نبودن آن شخص را دارد این پدیده بیشتر در مورد خواهران و برادران روی میدهد که بیشتر کودکان نسبت بدانها کینه و حسادت میورزد. شخص که برای کودک ارزش ندارد، همیشه در آخرین لحظه وبا کمترین جزئیات و کوچکتر از همه وخارج از گروه خانواده، در حالتی کاملاً ثابت کشیده می شود. طریق دیگر برای بیارزش کردن یک شخص تصویر او و سپس پاک کردن آن است. پاک کردن تصویر کشیده شده نشانگر کشمکش درونی کودک در مورد شخص مورد نظر است (صرافان ۱۳۸۷، ۱۷۶).
۲-۴-۱۸ کودک و میمون
کودک در نخستین مرحله خط نگار،رفتاری همانند انسان های اولیه دارد.بنا به پژوهش موریس[۳] در واقع شامپانزه ها وگوریلها نیز دوست دارند خط نگاری کنند، آنها هم مانند کودکان برای لذت، علائم و خطوطی را رسم می کنند و نیز میتوانند با خشم ها یشان حرکات مداد را به خوبی کنترل و تعقیب کنند.موریس متذکر می شود که میمون ها نیز مانند کودکان دو سال ونیمه، قابلیت آن را دارند که خطوط و اشکال مختلفی رسم کنند. آنها نیز مانند کودکان برای لذت بردن نقاشی می کنند وهیچ احتیاجی به پاداش و جایزه ندارند. در مواقعی که به شامپانزه به خاطر یک خط نگاری پاداش داده شده ،علاقه حیوان نسبت به نقاشی کم و توجه او بیشتر به پاداش جلب میشود. تکامل کودک ومیمون به یک شکل انجام میپذیرد. زیرا کودک و میمون بالغ دارای نظام عصبی کم وبیش مشابهی هستند که حرکات ودرک بصری آنها را همسان میسازد. کودک شروع به نشان دادن ارزشهای خاص با محتوای روانی خود می کند نقاشی میمون فاقد این ارزشهاست. زیرا حیوان از لحاظ امکان به حافظه سپردن واستخوان بندی ادراک های مشخص خود، دارای توانایی های بسیار محدود و در هر حال بسیار ناکافی است (صرافان ۱۳۸۷، ۱۷۳).
۲-۴-۱۹ فاصله بین اشخاص
اعضای یک خانواده هماهنگ، در نقاشی کودکان، همیشه با هم و دست در دست هم نشان داده میشود. نزدیک شدن دو یا چندین شخصیت نشانگر، انس و الفت واقعی آنها و یا تمایل کودک به آنهاست. کودک خودش را نزدیک شخصی نقاشی می کند که حس کند در کنارش راحت است و یا او را بیشتر از همه دوست دارد ولی اگر کودکی فکر کند خواهرش از او مورد توجه پدومادر است، در نقاشی خود خواهر را بین پدر و مادر و خود را دور از آنها در کنار کاغذ قرار میدهد (صرافان ۱۳۸۷، ۱۹۹).
۲-۴-۲۰ برجسته نمودن اشخاص
در بیشتر نقاشیهایی که کودکان از خانواده ترسیم می کنند، همیشه یک شخصیت اصلی وجود د ارد که کودک بیشترین بار احساسی خود را چه به صورت عشق و ستایش وچه به صورت ترس و دلهره، بر روی او مستقر می کند. این شخصیت اصلی و یا برجسته غالباً قبل از دیگران کشیده می شود. زیرا او اولین کسی است که کودک به او فکر می کند وتوجهاش به او جلب می شود. این شخصیت اصلی، همیشه از دیگر اشخاص در اندازهای بزرگتر کشیده می شود. زیرا او مهم تر از دیگران است گاهی کودک برای ارزش دادن و برجسته کردن کسی، تصویر اورا چند ین بار تکرار می کند (صرافان ۱۳۸۷، ۱۴۴).
۲-۴-۲۱ رنگ و تخیلات
رنگ به خودی خود در هنر وسیله پر قدرتی برای بیان و نشان دادن حالت هایی عمیق درونی است. کودکان به دلیل محدود بودن تکا مل شان کمتر از بزر گسالان قوه تمیز دارند وبر خلاف آنها ،موفق به تشخیص دقیق رنگ ها نیستند. در مورد کودکان، تخیلات وحالت های عاطفی تعیین کننده انتخاب رنگهاست و نه حقیقت بیرونی. هر قدر کودک کم سن و سالتر باشد رنگ هایی که به کار می گیرد زنده تر است، اما با افزایش سن وسال، و آموزش مدرسه وتکامل او در راه شناخت منطقی، رنگهای «سرد» و کمتر خشن را به کار میبرد به نظر و هنر فقدان رنگ در تمام یا قسمتی از موضوع نقاشی کودک نشانگر خلاء عاطفی و یا گاهی دلیل بر گرایش های اجتماعی اوست.کودکان سازگار در نقاشیهایشان به طور متوسط از پنج رنگ مختلف استفاده می کنند در حالی که کودکان گوشه گیر ویا آنها ی که ارتباط با دنیای خارج را دوست ندارند از یک یا دو رنگ بیشتر استفاده نمی کنند. کودک برای استفاده از رنگ ها فقط تحت تاثیر احساسات خود قرار دارد. به همین دلیل رنگ اشیاء اغلب هیچ ارتباطی با رنگ واقعی اشیاء ندارد کودک در حین بزرگ شدن به تدریج ارتباط میان اشیاء و رنگ حقیقی آنها را درک می کند ولی در بود امر، این موضوع فقط در مورد چیزهایی است که برایش ارزش عاطفه دارد. به نظر کاند ینسکی با رنگ سبز مطلق، آرامبخشترین رنگهاست. رنگ قرمز، رنگی گرم و منبسط است. رنگ نارنجی وبنفش که نتیجه آمیختن رنگهای قرمز با زرد و قرمز با آبی به دست میآیند با رنگهایی از رنگهایی از نظر تعادل سست و ناپایدار هستند. رنگ سفید که مجموع رنگهاست احساس سکوت را القا می کند سفید نماد جوانی است. رنگ سیاه نشانگر عدم و نیستی است (صرافان ۱۳۸۷، ۱۸۸).
۲-۴-۲۲ تعیین هویت
تعیین هویت،جزیی از مرحله رشد وپرورش کودک،وبرای تشکیل خصیصه وشخصیت کودک به کار میآید. کودک معمولاً یکی از والدین ویا برادر ویا شخص دیگر ی مثل معلم مدرسه را به عنوان نمونه مطلوب بر می گزیند و خود را به او تشبیه می کند و این روندی نا خودآگاه وخود کار است و به وسیله آن کودک با برجسته کردن شخصیتی و یا خود را در کنار او قرار دادن، برای خود تعیین هویت می کند و گاه کودک خود را شبیه کودکی کوچک تر از خود و یا حتی نوزادی در گهواره نشان میدهد که در آن صورت او در پی نوعی هویت باز گشت به گذاشته است.در وضعیت ها طبیعی، معمولاً کودک سعی می کند شخصیت خود را با هویت مرد یا زنی همجنس خود تعیین کند ومردانگی یا زنانگی خود را نشان دهد والی اگر کودک برای ابراز هویت بیشتر به طرف جنس مخالف کشیده شود، ممکن است مشکلاتی بر سر راه او باشد (صرافان ۱۳۸۷، ۱۷۶).
۲-۴-۲۳ تکامل چهره نگاری
در فاصله سه تا چها رسالگی، کودک سعی می کند تصویر شخص یا اشخاص را بکشد. این تصویر شامل عناصر مشخص ومعینی از قبیل یک دایره به جای سر و در اطراف آن چند خط به عنوان بازوهاست (صرافان ۱۳۸۷، ۱۹۹).
۲-۴-۲۴ ارتباط بین اندازه اشیاء و محل قرار گرفتن آنها
کودک هنگامی که تحت تاثیر چیزی قرار میگیرد و میخواهد آنرا نقاشی کند آنچه را برایش مهم جلوه می کند با اندازه وحجمی که نسبت به واقعیت بیرونی تفاوت دارد، نشان میدهد مثلاً اگر کودک پنج یا شش ساله بخواهد نشان دهد که سرش درد می کند یک سر بزرگ میکشد. کودک اصولاً نسبت اشیاءبه یکد یگر را حس نمی کند. زیرا دید او با دید بزر گسالان تفاوت دارد.وبزرگی وکوچکی اشیاءدر نقاشی هایش دارای معانی عاطفی هستند. کودک چیزی را که برایش مهم است بزرگ می کشد و بقیه کوچک و یا اصولاً نادیده میانگارد کودکان هر چه کوچک تر باشند، اندازه نقاشی های آنها بزرگتر است هیچ ارتباطی میان اندازه نقاشی کودک و هوش او وجود ندارد. کودکانی که از هوش سر شاری بر خوردارند دستگیره برای در میگذارند بدون در نظر گرفتن شرایط زندگی نمی توان از روی نقاشی یک کودک ضریب هوشی او را تعیین کرد (صرافان ۱۳۸۷، ۱۶۹).
۲-۴-۲۵ نقاشی و زندگی عاطفی کوک
نقاشی برای کودک فقط یک وسیله بیان برای تجزیه وتحلیل یا توضیح و تشریح موجودات و اشیاءنیست بلکه در عین حال وسیله است برای بیان زندگی عاطفی او هنگامی که کودک به دلخواه خود نقاشی می کند، در واقع حالت روحی واحساسات زمان حاضر ونیز احساسات وتحریکات ریشه دار وژرف تر خود را بیان می کند. بر روی کاغذ همانند عالم خواب و رویاء، تمایلات خود آگاه وناخود آگاه کودک ظاهر می شود. نقاشیهای کودکان اگر هم از نظر ظاهری بی اهمیت جلوه کنند، ولی محتوای آنها هرگز به طور کامل بی ارزش نیست. نقاشیهای کودکان سر شار از پیام هستند. حیوانات، گیاهان و اشیاءسرچشمه دائمی ومحرک تخیلات کودکان هستند.اگر در زندگی کودک تجربه کافی از لحاظ رساندن خوراک به تخیلات او وجود نداشته باشد،آن تخیلات هر گز پرورش نخواهند یافت از این روست که کودکان یتیمخانهها فاقد تخیل کافی هستند و دنیای آنها همیشه کدر وغمگین است واصولاً خلا قیّت شان ابتدایی تر از آن است که بر انگیز نده شوق آنها یا موجب رضایت خاطر شان بشود هر تجربهای که کودک کسب می کند، دید او وسیع تر ورشد مغزی او پرورده تر می شود (صرافان ۱۳۸۷، ۱۷۷).
۲-۴-۲۶ جهت نقاشی
ترسیم از چپ به راست، نشان دهنده یک حرکت طبیعی پیش رونده است، در حالیه رسم به چپ به منزله یک حرکت واپس رونده تلقی می شود (دادستان ۱۳۸۷، ۲۱۴).
۲-۴-۲۷ فضا
به طور کلی کودکانی که ترسیم و نقاشی آنها با تنا سب بر روی کاغذ رسم شده، به نظر یوشیم[۴] کودکانی که فضا را بهتر از دیگران حس می کنند دارای قابلیت درک بهتری هستند. کودکان خجالتی وکمرو در گوشه کاغذ و یا در قسمت محدودی از فضای کاغذ ویا روی کاغذ کوچکی نقاشی می کنندبه نظر فرس[۵] اینکه کودکان ترجیح می دهنددر بالای کاغذ نقاشی کنند فقط مربوط به سن کم آنها نیست ، بلکه در هر سنی مصداق دارد گو اینکه کم کم با زیاد شدن سن میزان این رجحان، کاهش می یابد. از نظر کاند نیسکی[۶] در بالا مبین تصورات آرامش دهنده واحساس آرامش و آزادی ودر پایین نشانه فشار وسنگینی است.کودکی که زیاد به طرف چپ کاغذ متمایل شود نشانگر غم واندوه وگوشه گیر بودن وبی اعتمادی نسبت به خود است.وبالا خره کودکانی که نقاشی ها یشان کاملاً در مرکز کاغذ قرار می گیرد به طور کلی زیاد بر خود واحساساتش توجه و تمرکز دارند (صرافان ۱۳۸۷، ۱۷).
۲-۴-۲۸ معانی رمزی حیوانات
سگ نشان دهنده نیاز به ملاطفت ونوازش است.وجود سگ در نقاشی بر حسب ملایمت یا شدّت خطوط مبیّن تقاضای مهر و محبت و با یک پرخاشگری نهفته ملحوظ می گردد.گربه نیز به منزله نماد گرایش کودک به ناز ونوازش است و به دلیل ملایمت و ظرافت دارای ارزش زنانه است. مرغ وجوجه هایش معرّف چار چوب خانوادگی کودک اند. کودکی که می خواهد مورد نوازش یا حمایت قرار گیرد، معمولاًبا جوجه ها همسانسازی می کند. لانه به معنای کانون یا هسته خانوادگی وجایی است که زندگی در آن لذّتبخش است کلاغ ها وپرندگان سیاه دیگر اضطراب، ترس، گنهکاری و یا تهدید قریب الوقوع را نشان می دهد. عقاب ها به منزله رمز قدرت و پرخاشگری است ماهی ها احساس راحتی و آرامش کودک را متجلی می سازند کوسهها در زمزه حیوانات خطرناک وپرخاشگرقرار دارند.مارها معمولاًدارای معنای احلیلی و معرّف کشانندههایی پنهانی یا خطرناک اضطرب هستند. وغالباً به هنگام وجود دلمشغول های جنسی کشیده میشوند. عنکبوت به منزله مادر قدرتمند است ترسیم جادوگر خطرناک و مقتدر نماد مادری خشن و ترسناک است (دادستان ۱۳۸۴، ۱۲۰).
۲-۴-۲۹ معانی رمزی آب
آب سر چشمه حیات است و در نقاشی معرّف قدرت زنانه، مادر رمزی یا مادر واقعی است. آب معرّف نیروی تخیّل است. ابرهای در هم فشرده ومتراکم، معرّف مادری مداخله گر هستندکه کودک حضور وی را در هر لحظه احساس می کند. وقتی آب به صورت باران در آید وجود زمینه غمگینی یا افسردگی است.وقتی قطره های باران در آید وجود زمینه غمگینی یا افسردگی است. وقتی قطره های باران همه صفحه کاغذ رادر بر گیرند با کودکان مضطرب سروکار داریم (دادستان ۱۳۸۴، ۱۲۱).
۲-۴-۳۰ معانی رمزی رنگین کمان
رنگین کمان به منزله پلی بین آسمان و زمین ،معرّف قدرت الهی وحمایت سحر آمیز است که می تواند در پناه آن به آرامش دست یافت رنگین کمان نشانه بازگشت به آغوش مادران و جستجو ی حمایت اوست (دادستان ۱۳۸۴، ۱۲۲).
۲-۴-۳۱ معانی رمزی کوه ها
کوه های خشک و نوک تیز، معرّف مشکلات کودک و موانعی هستند که در سر راه او وجود دارد. کوه های انحنادار یا تپه های سر سبز به منزله نماد PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) مادرانه و معرّف عشق، تغذیه و عطوفت اند (دادستان ۱۳۸۴، ۱۲۲).
۲-۴-۳۲ معانی رمزی هواپیما
معانی رمزی هواپیما و کشتی تا اندازه ای مشابه اند، اما هواپیما گرایش به قدرت و اعتلا را در حدّ بیشتر آشکار می کند و گاهی نیز اراده فرد به منظور غلبه بر موانع را برجسته می سازد. هواپیما جنگی یا بمب افکن قبل از هر چیزی مبیّن تعارض وپرخاشگری است. بمب ها غالباً نشان دهنده خشم والدین یا درگیریهای شدید ی هستند که کودک بر آنها ناظر بوده است (دادستان ۱۳۸۴، ۱۲۳).
۲-۴-۳۳ معانی رمزی راه
راه به منزله یک نماد ارتباطی و تبلور دیدگاه کودک در برابر زندگی است ترسیم یک راه عریضی و گلکاری شده شادی و نشاط را متجلّی میسازد. در حالیکه یک جاده پر فراز و نشیب، مشکلات کودک را آشکار میسازد ترسیم راهی که از سنگ های سیاهرنگ پوشیده شده اضطراب نقاشی را نشان میدهد. اما می تواند به معنای گذار کودک از یک دوره مشکل یا وهلهای از زندگی باشد که تلاش چشمگیری را میطلبد. ترسیم یک راه بن بست دارای معنای دو گانهای است. از یک سو، معرّف مشکلات لاینحل و بن بست زندگی از دیدگاه نقاش است و از سوی دیگر، به دلیل آنکه راه ترسیم شده غالباً به خانه متصل است (دادستان ۱۳۸۴، ۱۷۷).
۲-۴-۳۴ معانی رمزی خانه
ترسیم خانه همانند ترسیم درخت وآدمک، معرّف «من» کودک است زیر زمین به ندرت به تصویر کشیده می شود و قلمرو پنهانی، زیر زمینی وغیر قابل رویت را تشکیل می دهد و در بر گیرنده ارزشهای نا هشیار است. ساختمان اصلی که شامل پنجرهها و در بها نیز هست بخش زنده مسکونی خانه را تشکیل میدهد. به منزله اندام خانه و قلمرو زندگی و مبادله است. بام خانه از زاویه رمزی با قلمرو فکر و تخیّل مطابقت دارد. پنجرهها ودرب های بزرگ نشان دهنده در یافت پذ یری فرد، میل به تقسیم ومشارکت، نیاز ارتبا طی، روحیهای باز ومتمایل به برونگرایی است. بالعکس، یک خانه بسته، مستور یا دارای در یچه های کوچک، مبیّن رازداری، درونگرایی، کم رویی یا درون ماندگی فرد است.
پنجرههای مزیّن به گلها یا پردههای شاد و گلدار، نشان دهنده خوشبختی نسبت به زندگی است. پنجرههای سیاهرنگ و بیروزنه با کرکرههای بسته، اضطراب ارتباطی و یا امتناع از دیدن پارهای از چیزها را برجسته میسازد.
ترسیم دربهای متعدد مبیّن میل گسترده آزمودنی به ایجاد ارتباط است دود به معنای روح خانه وانعکاس وضع روانی کودک تلقی میگردد. ترسیم دود به صورت مغشوش و در هم و بر هم، مبیّن دلمشغولیها یا تنش ها ی روانی وجوّ خانوادگی کودک را نیز منعکس می کند (دادستان ۱۳۸۴، ۱۷۹).
[۱] Copits
[۲] Schiller
[۳] – Morris
[۴] Youchim
[۵] Fraise
[۶] Kandinsky