احساس مسئولیت مفهومی است که باعث می شود افراد اهداف خود را دنبال کرده، با دیگران ارتباط مناسبی برقرار کرده و در یک جامعه با هماهنگی و مشارکت با یکدیگر زندگی کنند و از این روست که این مفهوم تأثیر بسزایی در زندگی افراد دارد (بیرهوف،۱۳۸۷). مسئولیت به عنوان یک احساس وابستگی یا نوعی ارتباط با فرد نیازمند، تعریف شده است که تعهد به عنوان عامل اصلی برای احساس مسئولیت شناخته شده است (شوالتز[۱]، ۱۹۷۷). مفهوم مسئولیت میتواند حداقل سه رابطه را در بربگیرد “مسئول بودن در مقابل چیزی، در مقابل کسی و در برابر رابطه یا قضیهای. مسئولیت شامل جنبه های مختلف اخلاقی، عملی و در نظر گرفتن پیامدهای یک عمل است. انسان هنگامی مسئولانه برخورد می کند که با توجه به دیدگاه های اخلاقی عمل نماید و بپذیرد که مسئول پیامدهای اعمال خویش است” (بیرهوف،۱۳۸۷: ۲۳۲). مسئولیت از نظر لغوی به معنای موظف بودن به انجام دادن امری است (معین،۱۳۴۵: ۴۰۷۷). در معنای عام حقوقی نیز مسئولیت به مفهوم متعهد و موظف بودن شخص به انجام یا ترک عملی است (شهیدی ،۱۳۸۹: ۴۹). از اواخر قرن سیزده میلادی، در شرایطی که حقوق، تابع مذهب و اخلاق بود، اصطلاح مسئول به معنی کسی که در مقابل خداوند نسبت به زندگی و اعمالش پاسخگو است، در اخلاق مذهبی رواج پیدا کرد. بعدها در جریان غیر مذهبی شدن اخلاق، واژه مسئولیت پذیری وارد اخلاق عرفی گردید و به معنی پاسخگو بودن فرد در مقابل وجدانش که در بردارنده قانون اخلاقی مطابق با طبیعت و اخلاق است،تثبیت شد. سرانجام به معنی کسی که در مقابل دادگاه نسبت به نتایج رفتار و اعمال و تقصیرش پاسخگو است، به حیطه حقوقی راه یافت” (بادینی،۱۳۸۴: ۲۴).
علاوه بر این، “یکی از نخستین فیلسوفانی که واژه مسئولیت را بکار برد جان استوارت میل[۲] بود که در سال ۱۸۵۹در مقاله خود تحت عنوان ” درمورد آزادی” از این کلمه استفاده کرد، بعدها ماکس وبر[۳] (۱۹۱۹) واژه مسئولیت اخلاقی را وارد جامعه شناسی کرد” (بیرهوف، ۱۳۸۷: ۲۳۱). از مسئولیت به معنای”تعهد، مواخذه، موظف به امری بودن ” نیز یاد شده است (دهخدا،۱۳۳۷: ۱۲۰). در فرهنگ عمید مسئولیت چنین تعریف شده است: ” آنچه که انسان از اعمال، وظایف و رفتار، عهده دار و مسئول آن باشد” (عمید،۱۳۶۷: ۵).
همچنین باید در نظر داشت که مسئولیت دارای معانی مختلفی است که در اینجا به مواردی اشا میکنیم، آدیسون ایلینویز[۴] در پاسخ به سوالی، معانی مختلف مسئولیت را عنوان نموده است که عبارتنداز:
– انجام دادن وظایف ضروری و مهم
– هدفگذاری، انتخاب کاری برای انجام دادن و عمل به آن به صورت درست و مطمئن
– توانایی پاسخگویی در مورد اعمال انجام شده
– انجام کارهای صحیح و پاسخ نه دادن به سایرین
– اطاعت کردن از قوانین زندگی مبتنی بر ارزش های اخلاقی به همراه تعادل داشتن
– مدنظر قرار دادن عواقب و پیامدهای رفتارها و اعمال
– نشان دادن بلوغ و برقراری ارتباط مناسب با سایرین
– اولویت گذاری و اقدام مناسب برای آن
– لیاقت کنترل شخصی داشتن و…(گروزنیکل و استفنر[۵]،۱۹۹۲: ۲۷).
در حقوق مدنی از واژه مسئولیت پذیری تحت عنوان تعهد به جبران خسارت یاد شده است (بادینی، ۱۳۸۴). به علاوه صاحبنظران و متخصصان مختلف نیز برداشتها و تبیینهای خاصی را در مورد معنا و مفهوم مسئولیت پذیری ارائه کرده اند. دهستانی (۱۳۸۷) مسئولیت پذیری را پاسخگو بودن در برابر کسی یا چیزی میداند و آن را معادل اخلاق حرفهای میداند، چرا که یک فرد اخلاقی، فردی است که دارای دو ویژگی اساسی است: مسئولیت پذیری و پاسخگویی در برابر آن و دیگری پیش بینی پذیری؛ هرچه میزان مسئولیت پذیری و پیش بینی پذیری فرد بیشتر باشد، فرد اخلاقیتر است. رفعتیان نیز معتقد است “مسئولیت پذیری یعنی قابلیت پذیرش، پاسخگویی و به عهده گرفتن کاری که از کسی درخواست می شود و شخص حق دارد آن را بپذیرد و یا رد کند و در روند صحیح رشد انسانها پدید میآید” (رفعتیان،۱۳۸۹: ۱۱). با توجه به این تعریف مسئولیت پذیری یک انتخاب آگاهانه است.
از دیدگاه دسبونس و رابی[۶] (ترجمه نونهالی، ۱۳۸۸) اندیشه مسئولیت اصولاً از عمل کردن به اختیار در حکم تملک اراده است و از آزادی جدا نیست. با این همه، این عناصر را نباید به ترتیب خاصی طبقه بندی کرد. یعنی آنکه آزادی اصل و اراده محرک، کنش است و مسئولیت پذیری تفکر و قبول مسئولیت آنچه که انجام دادهایم، میباشد. همچنین مسئولیت پذیری به عنوان “عمل کردن همچون یک آدم بالغ و بزرگسال، هدف داشتن و ابتکار به خرج دادن و در نظر گرفتن کارهایی که باید انجام می شدند و باید انجام شوند” تعریف شده است (پالمر،آلبرتی فرونر[۷]، ۱۳۸۶: ۱۲۱). مرگلر و همکاران[۸] (۲۰۰۷) معتقدند که مسئولیت پذیری در معنای توانایی نظم دادن به تفکرات احساسات و رفتار فردی همراه با اراده و قدرت انتخابگری خود به عنوان مسئول و پاسخگوی اصلی پیامدهای فردی و اجتماعی آن می باشد. از دیدگاه سرتو[۹] (۱۹۸۹) مسئولیت پذیری به مثابه الزام و تعهد درونی فرد برای انجام مطلوب همه فعالیت هایی است که به عهده او گذاشته شده و نشأت گرفته از واقعیتهای درونی هر فرد میباشد. لذا این مفهوم با پذیرش و انجام یک مسئولیت یا وظیفه متناسب با سطح تواناییها، استعدادها و علایق فردی توأم میباشد. فرمهینی فراهانی (۱۳۹۰) نیز مسئولیت پذیری را به معنای بر عهده گرفتن امر یا کاری و پاسخگو بودن در برابر کار یا وظیفه به عهده گرفته شده می داند.
طالب زاده نوبریان و همکاران (۱۳۷۸) در تعریف عملیاتی خود از مسئولیت پذیری معتقدند که این مهارت شامل مواردی همچون مراقبت ازخود و محیط، پذیرش نتیجه عمل، رعایت مقررات، انجام دادن تکالیف و وظایف محوله (انجام سروقت تکالیف و کار و تمرکز و اتمام آن) میباشد. در عین حال، صاحبنظران مذکور تاکید می کنند که مهارت مسئولیت پذیری و انجام وظایف و مسئولیتهای محوله مستلزم همکاری با افراد است و این همکاری زمانی موفقیت آمیز است که در آن همدلی وجود داشته باشد. به علاوه، انجام مسئولیت در هر سطحی، بیانگر مهارت ابراز وجود در فرد است. گلن و نلسون[۱۰] (۱۹۸۸: ۲۰) مسئولیت پذیری را نوعی احساس عملی در بکارگیری تواناییها و انجام کوششها در تطابق و سازگاری با مردم تعریف کرده است که عدم پذیرش آن، قانون شکنی و نپذیرفتن مسئولیتهای اجتماعی تلقی می گردد. طبق دیدگاه فروم[۱۱] (۲۰۰۴) مسئولیت پذیری یک وظیفه یا تکلیف نیست که باید توسط یک فرد انجام بگیرد بلکه، برعکس نوعی احساس و حالتی است که توسط خود فرد برانگیخته شده و دربردارنده پاسخ و واکنشی است که فرد نسبت به نیازهای دیگران به صورت آشکار یا پنهان ابراز میدارد. ناکامورا و واتاناب موراکا (۲۰۰۶) معتقدند که مسئولیت پذیری یک ارزش است که مردم سالاری و جامعه مردم سالار را تحت تأثیر قرار میدهد. اسلنکر و همکاران[۱۲] (۱۹۹۴) معتقدند قلب مسئولیت پذیری، نوع دوستی است. بنابراین، احساس مسئولیت پذیری از یکسو پدیدهای است که بیشتر به افراد مربوط می شود تا جامعه و از سوی دیگر لازمه خودکنترلی برای فرد و کنترل اجتماعی برای جامعه است.
از دیدگاه ایزدی و عزیزی شمامی (۱۳۸۸)، مسئولیت پذیری یکی از مهم ترین ابعاد شهروندی بوده و شخص مسئولیتپذیر کسی است که بر اساس عزت نفس خود و با احترام به حقوق سایرین، دیدگاه های خود را ارزیابی نموده و در نهایت پیامدهای اعمال و تصمیماتش را میپذیرد. صاحبنظران مذکور، همچنین ابعاد مسئولیت پذیری اجتماعی را در قالب سه بعد شناختی (رشد دامنه اطلاعاتی فرد از انواع مسئولیت های اجتماعی و اعتلای مهارت های عقلانی و تحلیل و تفکر پیرامون این مسئولیتها)، عاطفی (ایجاد انگیزه، نگرش و عواطف مثبت نسبت به انواع مسئولیتهای اجتماعی ) و عملکردی (توانایی ایفای مطلوب وظایف اجتماعی توأم با همکاری، همراهی، کمک و احترام به سایر افراد) مورد بحث قرار می دهند.
همچنین سبحانی نژاد و فردانش (۱۳۷۹) با تأکید بر نقش و رسالت نهادهای آموزشی در زمینه مسئولیتپذیر کردن یادگیرندگان، این مسئولیتها را شامل ابعاد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، مدنی و زیست محیطی می دانند و معتقدند که آموزش و برنامه های درسی مرتبط با مسئولیت پذیری باید بتوانند عملاً شناختها، عواطف و مهارت های (عملکردها) لازم را در این زمینه در فراگیران به وجود آورد. یعنی آنکه یادگیرندگان باید از آگاهیها و مهارت های عقلانی برای کسب شناخت از انواع مسئولیتهای فردی و اجتماعی برخوردار شوند. به علاوه واجد عواطف و نگرشهای مثبت در زمینه پذیرش انواع مسئولیتهای اجتماعی شده و نهایتاً توانمندیهای لازم را برای اقدام به انواع وظایف و مسئولیتهای اجتماعی کسب کنند. صاحبنظران مذکور معتقدند که دلالت صریح مطالب فوق آن است که برنامه های درسی مرتبط با آموزش مسئولیت پذیری نباید صرفاً به یکی از ابعاد سه گانه محدود گردد.
همچنین باید یادآور شد که واژه مسئولیت پذیری نه تنها از نظر صاحبنظران و اندیشمندان متفاوت است بلکه مکاتبی چون مکتب روانکاوی و مکتب وجودگرایانه و گشتالت درمانی تعریفی متفاوت از مسئولیت پذیری ارائه می کنند. مسئولیت پذیری در مکتب روانکاوی و از نظر فروید بدین معناست که انسان مسئول رفتار و اعمال خود نیست بلکه تحت تأثیر نیروهای درونی قرار دارد. اما وجودگرایان، مسئولیت پذیری را به معنای متعلق بودن به خود ما و برخورد صادقانه با آزادی میدانند و در نظریه گشتالت درمانی، مسئولیت پذیری یعنی اتکا بر توانایی خویش جهت انتخاب کردن است (شارف،۱۳۸۹).
با وجود تعاریف و تعابیر متنوعی که از منظر صاحبنظران مختلف در زمینه مسئولیت پذیری به عمل آمده است، میتوان در یک نگاه کلی چنین بیان نمود که مسئولیت پذیری به معنای به عهده گرفتن تکلیف یا عملی است که فرد از طریق یک الزام درونی و تعهد در قبال آن، مسئول و پاسخگو میگردد. در واقع در مسئولیت پذیری نوعی اختیار نهفته است که به فرد این امکان را میدهد تا در قالب اراده خود، عملی را انجام دهد و در قبال خود و دیگران پاسخگو باشد.
۲٫Schwartz
- John Stuart Mill
- Max Webwr
- Adison Illinois
۱٫Grossnikle and Stephener
- Desbons &Robby
۳٫Palmer &Alberti Frvnr
- Mergler et al
- Cereto
- Glenn & Nelson
- Froom
- Schlenker et al