۱-سرمایه اجتماعی مالک خصوصی ندارد و مالک آن، گروه یا جامعه است.
۲-فرد به تنهایی حق قانونی اجرای حقوق مالکیت را ندارد.
۳-کارایی سرمایه یعنی انتظار <a href="http://ensani.ir/fa/article/85865/%D9%87%D9%85%D8%A8%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-%D9%88-%D9%85%D8%B4%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%85%DB%8C” title=”انسجام اجتماعی“>انسجام اجتماعی، همکاری و اعتماد بیشتر و سود مادی حاصل از سرمایه اجتماعی، جنبه فرعی آن را تشکیل میدهد.
۴-مصرف سرمایه باعث افزایش آن می شود.
۵-این سرمایه قابلیت صادرات و واردات را ندارد(وحید و همکاران، ۱۳۸۳: ۶۶).
۲-۲-۷ انواع سرمایه و رابطه آن با سرمایه اجتماعی
مهمترین عنصری که در میان اندیشمندان موجب تفکیک میان انواع سرمایه اجتماعی شده است، مفید یا مضر بودن آن برای کل اجتماع است. با توجه به این نکته میتوان به تفکیکی که فیلد (۲۰۰۳) میان سویه مثبت و سویه منفی سرمایه اجتماعی قائل شده است اشاره کرد. او دغدغه بوردیو را باز میگوید: داشتن روابط محکم و مؤثر همواره از آن عده ای خاص است و استفاده از آنها همواره می تواند به زیان محرومان اجتماعی باشد.
یکی از مفیدترین تمایزات نظری انجام شده در حوزه سرمایه اجتماعی، مربوط به تمایز مایک وولکاک[۱] میان سه نوع سرمایه اجتماعی است:
۱٫سرمایه اجتماعی الزام آور، که مشخص کننده پیوندها میان مردم متشابه در موقعیتهای مشابه است، مانند خانواده اولیه، دوستان نزدیک و همسایگان؛
۲٫سرمایه اجتماعی پیونددهنده، که شامل پیوندهای دورتر از افراد متمایل به هم است، مانند دوستان دور و همکاران؛
۳٫سرمایه اجتماعی مربوط کننده، که مردم نامتشابه را در موقعیتهای نامشابه در دسترس هم قرار میدهد، مانند کسانی که کاملاً خارج از اجتماع قرار گرفتهاند، بنابراین اعضا را قادر میسازد که محدوده وسیعتری از منابع را نسبت به داخل اجتماع در اختیار داشته باشند(ولکاک، ۲۰۰۱: ۱۳).
انواع مختلف سرمایه عبارت است از:
۱٫سرمایه فیزیکی: ماشینآلات، تجهیزات و مانند آن در این نوع سرمایه قرار میگیرد؛
۲.سرمایه مالی: به درآمد پولی و همچنین دیگر منابع و دارایی های مالی گفته می شود و تظاهر نهادینهاش را در حقوق مالکیت تبلور مییابد، مثلاً پول و اشیای مادی که میتوان برای تولید و خدمات به کار برد(نازکتبار و ویسی، ۱۳۸۷: ۴). شکل اقتصادی سرمایه، مانند دارایی های منقول و ثابت در یک سازمان بلافاصله قابل تبدیل به پول است(انصاری، ۱۳۸۳).
۳٫سرمایه طبیعی: مثل خاک، آب، معادن و دیگر منابع طبیعی(شارعپور، ۱۳۸۰)؛
۴٫سرمایه انسانی: شکل دیگر سرمایه است. سرمایه انسانی یک مفهوم اقتصادی است. ویژگیهای کیفی انسان اعم از آموزش، تخصص، مهارت، داشتن خلاقیت، دانش و نوآوری عموماً نوعی سرمایه به شمارمیرود. به عبارت دیگر، سرمایه انسانی را میتوان ارتقا و بهبود ظرفیت تولیدی افراد جامعه نامید(علوی راد و نصیر زاده، ۱۳۸۰)؛
۵٫سرمایه فرهنگی: به شکلهای مختلف وجود دارد؛ شامل تمایلات و عادات دیرین که در فرایند جامعهپذیری، انباشت اشیای فرهنگی با ارزش مثل نقاشی و صلاحیتهای تحصیلی و آموزش رسمی حاصل آمده است. ترنر در تعریفی دیگر سرمایه فرهنگی را مجموعه نهادها، عادات، منشها، شیوه های زبانی، مدارک آموزشی، ذوق و سلیقهها و شیوه های زندگی که به طور غیررسمی بین افراد شایع است تعریف می کند( نازکتبار و ویسی، ۱۳۸۷: ۵). کالینز سرمایه فرهنگی را شامل منابعی نظیر مکالمههای از پیشاندوخته در حافظه، شیوه زبانی، انواع خاص دانش، مهارت، حق ویژه تصمیم گیری و حق دریافت احترام میداند. به عبارتی سرمایه فرهنگی، نوع دیگر سرمایه است که در یک سازمان وجود دارد، مانند تحصیلات عالیه اعضای سازمان که این نوع سرمایه نیز در برخی موارد و تحت شرایطی قابل تبدیل به سرمایه اقتصادی است(انصاری، ۱۳۸۳: ۲).
۶٫سرمایه اجتماعی: مجموعه بالقوه است که با عضویت در شبکه های اجتماعی کنشگران و سازمانها به وجود میآید، به عبارتی، شامل روابط مبتنی بر اعتماد و بدهبستان(معامله به مثل) در شبکه های اجتماعی است(شارعپور، ۱۳۸۳)، سرمایه اجتماعی به ارتباطها و مشارکت اعضای یک سازمان توجه دارد و می تواند به عنوان ابزاری برای رسیدن به سرمایه های اقتصادی باشد. از نظر بوردیو، سرمایه اجتماعی در ممالک سرمایهداری به عنوان ابزاری برای تثبیت و تقویت جایگاه اقتصادی افراد به شمار میرود. در این ممالک سرمایه اقتصادی پایه است و سرمایه اجتماعی و فرهنگی ابزاری برای تحقق آن به شمار میآید. میتوان نتیجه گرفت که دیدگاه بوردیو در زمینه سرمایه اجتماعی، تنها یک دیدگاه ابزاری است؛ پس اگر سرمایه اجتماعی نتواند موجب رشد سرمایه اقتصادی شود، کاربردی نخواهد داشت(انصاری، ۱۳۸۳).
۷٫سرمایه نمادین: استونر و ترنر[۲] به نوع دیگر از سرمایه به نام سرمایه نمادین اشاره می کنند که با بهره گرفتن از سمبلها برای مشروعیت بخشیدن به تصرف سطوح و گونه های متغیری از سه نوع سرمایه یاد شده میانجامد. این شکلهای مختلف سرمایه کاملاً مستقل از یکدیگر نیستند. بلکه به یکدیگر وابستگی متقابل دارند و تقویت کننده یکدیگرند. سرمایه اجتماعی و فرهنگی نقش مهمی در شکل گیری سرمایه انسانی دارد و همچنین عکس این مسئله نیز صادق است. برای نمونه، یک مدیر ممکن است تصمیم بگیرد تا برای خرید فناوری جدید سرمایه گذاری کنند(سرمایه فیزیکی) او ممکن است یک دوره آموزشی برای پرسنل خود فراهم کند(سرمایه انسانی) یا ممکن است با یک اردوی خارج از محل کار، روحیه کارگروهی را در آنها تقویت کند (سرمایه اجتماعی) (نازک تبار و ویسی، ۱۳۸۷: ۶).
۲-۲-۸ سرمایه اجتماعی و سطوح تحلیل آن
یکی از نکات با اهمیّت در تعریف سرمایه اجتماعی، مشخص کردن سطح تحلیل سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی را میتوان در دوسطح سرمایه اجتماعی فردی و سرمایه اجتماعی جمعی، در نظر گرفت. برای اندازه گیری سرمایه اجتماعی فردی، واحد سنجش فرد است و واحد تحلیل هم فرد است. در اندازه گیری سرمایه اجتماعی جمعی، واحد سنجش فرد است، اما واحد تحلیل گروهها، اجتماعات، جوامع و یا کشورها هستند(اصغرپور ماسوله، ۱۳۸۵).
به منظورتوصیف فضای مفهومی سرمایه اجتماعی، میبایست ضمن تعریف این مفهوم،آن را از لحاظ گونه های سطوح، ابعاد و ویژگیهای کلید آن مورد بررسی قرار داد. بیشتر محققین سرمایه اجتماعی، آن را در سه سطح خرد، میانی و کلان تقسم کرده اند.
سطح خرد: در این سطح تعریف سرمایه اجتماعی، بر روابط فردی و شبکه های ارتباطی بین افراد، هنجارها و ارزشهای غیررسمی حاکم بر آن تأکید میگردد. در این سطح منافعی مورد نظر است که فرد به سبب عضویت در گروه و بهره برداری از سرمایه اجتماعی به دست میآورد.
سطح میانی: این نوع سرمایه اجتماعی، به سرمایه اجتماعی رابط نیز معروف است و شامل پیوندها و روابط عمودی است که بین سازمانها و گروهها وجود دارد. این مؤلفه برای اولین بار توسط کلمن مطرح شد. تعریف وی از سرمایه اجتماعی، به طور ضمنی روابط حاکم در درون ساختار، گروهها و روابط بین افراد هم تراز را در بر میگیرد. او مفهوم سرمایه اجتماعی را به گونهای گسترش میدهد که علاوه بر پیوندهای افقی، شامل پیوندهای عمودی نیز می شود و روابط میان گروهها را نیز شامل می شود.
سطح کلان: فراگیرترین سطح سرمایه اجتماعی، سطح کلان است که شامل رسمیترین روابط و ساختارهای نهادی است. این سطح از سرمایه اجتماعی به محیط سیاسی و اجتماعی می پردازد که به ساختارهای اجتماعی شکل میدهد. رژیم سیاسی، سلطه قانون، نظام قضایی و آزادیهای سیاسی و مدنی، نهادهایی است که از طریق آنها سرمایه اجتماعی کلان شکل میگیرد. در سطح کلان تعداد زیادی از گروههای داوطلبانه بر مبنای روابط افقی و اعتماد وجود دارد که سرمایه اجتماعی را تولید می کنند و همه اعضای جامعه از آن بهرهمند میشوند. از آن جا که نمیتوان واقعیتهای مجود در جامعه را فقط در یک سطح در نظر گرفت، لذا میتوان گفت که تحلیل در یک سطح، به طور اجتنابناپذیر وابسته به دو سطح دیگر خواهد بود.
به طور کلی میتوان گفت ادغام سطوح مختلف سرمایه اجتماعی می تواند تأثیرات نیرومندی در سطح جامعه داشته باشد. نهادهای سطح کلان میتوانند یک محیط توانمندی را برای توسعه نهادهای سطح خرد فراهم کنند و انجمنهای محلی نیز به حفظ مؤسسات ملی و منطقهای کمک می کنند که در نهایت باعث افزایش موجودی سرمایه اجتماعی در جامعه خواهد شد(قاسمی و کاظمی، ۱۳۸۸: ۹-۱۰).
۱٫Woolcock
۱٫Astvnr & Turner