طرح واره های ناسازگار اولیّه
کلمه ی «طرح واره» در حوزه های پژوهشی مختلفی به کار برده شده است. طرح واره به طورکلی ، به عنوان
ساختار[۱]،قالب[۲]،چهارچوب[۳]تعریف می شود. در فلسفه ی قدیم یونان ، منطقیون رواقی[۴]،مخصوصاً فروسیپوس[۵] (۲۰۶ الی ۲۷۹ق.م)، اصول منطق را در قالب “طرح واره استنباط[۶]” مطرح کردند. طرح واره در نظام فلسفی کانت[۷]، “درک و دریافت نقطه اشتراک تمام عناصر یک مجموعه ” تعریف می شود. این واژه همچنین در نظریه ی ریاضی مجموعه ها ، هندسه ی جبری ، آموزش، تحلیل ادبی، برنامه ریزی کامپیوتری نیز به کار برده شده است.
واژه ی طرح واره در روانشناسی و به طور گسترده تر در حوزه ی شناختی ، تاریخچه ای غنی و برجسته دارد. در حوزه ی رشد شناختی ، طرح واره را به صورت قالبی در نظر می گیرند که بر اساس واقعیت یا تجربه شکل می گیرد تا به افراد کمک کند تجارب خود را تبیین کنند. علاوه بر این ، ادراک از طریق طرح واره ، واسطه مندی[۸]می شود و پاسخ های افراد نیز توسط طرح واره جهت پیدا می کنند.طرح واره، بازنمایی[۹]انتزاعی خصوصیات متمایز کننده ی یک واقعه است. به عبارت دیگر ، طرحی کلیاز عناصر برجسته ی یک واقعه راطرحواره می گویند. در روانشناسی، احتمالاً این واژه بیشتر با کارهای پیاژه[۱۰]تداعی می شود، چرا که او در مراحل مختلف رشد شناختی به تفصیل در خصوص طرح واره ها بحث کرده است. در حوزه ی رشد شناختی ، طرح واره به عنوان” نقشه انتزاعی شناختی” در نظر گرفته می شود که راهنمای تفسیر اطلاعات و حل مسئله است. بنابراین ما بهیک طرح واره ی زبانی[۱۱]برای فهم یک جمله و به یک طرح واره فرهنگی[۱۲]برای تفسیر یک افسانه نیاز داریم(یانگ،۱۹۵۰ ؛ به نقل ازحسن حمیدپور،۱۳۹۰) .
در بافتار روانشناسی و روان درمانی ، طرح واره به عنوان هر اصل سازمان بخش کلی در نظر گرفته می شودکه برای درک تجارب زندگی فرد ضروری است. یکی از مفاهیم جدی و بنیادی حوزه ی روان درمانی ، این است که بسیاری از طرح واره ها در اوایل زندگی شکل می گیرند، به حرکت خود ادامه می دهند و خودشان را به تجارب بعدی زندگی تحمیل می کنند، حتی اگر هیچ گونه کاربرد دیگری نداشته باشند. این مسئله ، همان چیزی است که گاهی اوقات به عنوان نیاز به “هماهنگی شناختی[۱۳]” از آن یاد می شود، یعنی”حفظ دیدگاهی با ثبات درباره ی خود یا دیگران ” ؛ حتی اگر این دیدگاه نادرست یا تحریف شده باشد. با این تعریف کلی ، طرح واره می تواند مثبت یا منفی ، سازگار یا ناسازگار باشد و همچنین می تواند در اوایل زندگی یا در سیر بعدی زندگی شکل بگیرد(بک ،۱۹۶۷).
تعریف یانگ از طرح واره
برخی از طرح واره ها- به ویژه آنهایی که عمدتاً در نتیجه تجارب ناگوار[۱۴]دوران کودکی شکل می گیرند – ممکن است هسته اصلی اختلالات شخصیت ، مشکلات منش شناختی خفیف تر و بسیاری از اختلالات مزمن قرار بگیرند. یانگ برای بررسی دقیق تر این ایده، مجموعه ای از طرح واره ها را مشخص کرده است که به آنها” طرح واره های ناسازگار اولیه” می گوید.
پس از بازنگری در تعریف اولیه ای که از طرح واره ارائه کرده بودیم به این نتیجه رسیدیم که طرح واره های ناسازگار اوّلیه خصوصیات زیر را دارند:
- الگو ها یا درون مایه های عمیق و فراگیری هستند،
- از خاطرات ، هیجان ها، شناخت واره ها و احساسات بدنی تشکیل شده اند،
- در دوران کودکی یا نوجوانی شکل گرفته اند،
- در سیر زندگی تداوم دارند،
- درباره ی خود و رابطه با دیگران هستند،
- به شدّت ناکار آمدند[۱۵].
خلاصه این که ، طرح واره های ناسازگار اولیّه ، الگوهای هیجانی و شناختی خود-آسیب رسانی هستند که در ابتدای رشد و تحول در ذهن شکل گرفته اند و در سیر زندگی تکرار می شوند. توجه کنید که ، رفتار یک فرد، بخشی از طرح واره محسوب نمی شود،چون یانگ معتقد است که رفتار های ناسازگار در پاسخ به طرح واره به وجود می آیند.بنابراین ، رفتارها از طرح واره ها نشات می گیرند ، ولی بخشی از طرح واره ها محسوب نمیشوند(یانگ ، ۱۹۹۰).
ویژگی های طرح واره های ناسازگار اولیه
اجازه دهید بعضی از ویژگی های طرح واره ها را بررسی کنیم. (از این به بعد واژه ی «طرح واره» و« طرح واره های نا سازگار اولیه» را به جای یکدیگر به کار می بریم .
بیمارانی را در نظر بگیرید که از بین آسیب رساترین و قدرتمند ترین چهار طرح واره ی زیر، یکی را داشته باشند .
این طرح واره ها از فهرست هجده طرح واره ی استخراج شده اند: رها شدگی/ بی ثباتی[۱۶]، بی اعتمادی / بد رفتاری[۱۷]،محرومیت هیجانی[۱۸]و نقص/ شرم[۱۹]. این بیماران در دوران کودکی رها شده ، مورد سوء استفاده قرار گرفته ، فراموش یا طرد شده اند. در سنین بزرگسالی ، اگر (به صورت ناخودآگاه) وقایع زندگی فعلی خود را مشابه تجارب آسیب رسان[۲۰] دوران کودکی شان درک کنند، طرح واره هایشان برانگیخته می شوند. وقتی که این طرح واره ها برانگیخته شوند ، هیجان های منفی شدیدی مثل سوگ ،شرم ، ترس یا خشم را تجربه می کنند.
البته تمام طرح واره ها بر پایه ی وقایع آسیب رسان یا بدرفتاری دوران کودکی شکل نگرفته اند. ممکن است در ذهن یک فرد ، بدون تجربه ی وقایع آسیب زای دوران کودکی ، طرح واره ی وابستگی پدید بیاید؛ به این دلیل که در دوران کودکی ، کاملاً تحت سلطه و حمایت والدین بوده است. با این وجود ، اگر چه تمام طرح واره ها ، ریشه تحولی وقایع آسیب زا ندارند ، ولی همه ی آنها مخل زندگی سالم هستند . اغلب طرح واره ها نتیجه تجارب زیان بخش[۲۱] محسوب می شوند که فرد در سیر دوران کودکی و نوجوانی دائماً با این تجارب روبه رو بوده است . اثر این تجارب ناگوار در سیر تحول با یکدیگر جمع می شوند و منجر به شکل گیری یک طرح وارهی کاملاً ناسازگار تمام عیار می گردد. طرح واره های ناسازگار اولیه برای بقاء خودشان می جنگند. همان طور که قبلاً ذکر شد، این امر نتیجه ی تمایل بشر به«هماهنگی شناختی» است. اگرچه فرد می داند طرح واره منجر به ناراحتی وی می شود، ولی با طرح واره احساس راحتی می کند و همین احساس راحتی ، فرد را به این نتیجه می رساند که طرح واره اش درست است. افراد به سمت وقایعی کشیده می شوند که با طرح واره هایشان همخوانی دارند و همین دلیل تغییر طرحواره ها سخت است. بیماران به طرح واره ها به عنوان حقایقی می نگرند که بدون به بوته ی آزمایش گذاشتن صحت وسقم آنها ، معتقدند که این حقایق درستند. نتیجه ی چنین دیدگاهی ، این است که طرح واره بر پردازش تجارب بعدی تاثیر می گذارند. طرح واره ها نقش عمده ای در تفکر ، احساس، رفتار و نحوه برقراری ارتباط بیماران با دیگران بازی می کنند و به گونه ای متناقض و اجتناب ناپذیر ، زندگی بزرگسالی را به شرایط ناگوار دوران کودکی می کشانند که غالباً برای بیماران زیانبخش بوده است.طرح واره ها در اوایل دوران کودکی یا نوجوانی بازنماییهایی دقیق از محیط پیرامون ایجاد می کنند(یانگ، ۱۹۹۹).
تجربه نشان داده است که طرح واره های افراد تا حدودی بازتابی دقیق از محیط زندگی اولیه شان است. به عنوان مثال ، اگر بیماری بگوید وقتی که بچه بوده است خانواده اش با او سرد و بی عاطفه برخورد می کرده اند، معمولاً حرفش درست است، حتی اگر علت رفتار والدین خود و مشکل آن ها را در بیان احساسات و عواطف نفهمد . ممکن است اسناد های او برای رفتار والدینش اشتباه باشد، ولی حس اولیه اش از جوّ عاطفی و چگونگی رفتار والدین با او تقریباً همیشه درست است.معمولاً ماهیت ناکارآمد طرح واره ها وقتی ظاهر می شود که بیماران در روند زندگی روزمره ی خود و در تعاملاتشان با دیگران به گونه ای عمل کنند که طرح واره های آن ها تأیید شود، حتّی اگر برداشتاولّیه آنها درست نباشد. طرح واره های ناسازگار اولیه و راه های کار آمدی که بیماران از طریق آنها یاد می گیرند با دیگران کنار بیایند، اغلب زیر بنای نشانه های مزمن اختلالات محور I مثل اضطراب،افسردگی ، سوء مصرف مواد و اختلالات روان – تنی به شمار می روند.طرح واره ها حالت ابعادی[۲۲]دارند، بدین معنا که از نظر “شدت”و “گستره فعالیت در ذهن “ با یکدیگر فرق دارند . هر چه طرح واره شدیدتر باشد، شمار بیشتری از موقعیت ها می توانند آن را فعال کنند . به عنوان مثال ، اگر فردی در دوران کودکی به شدت و دائم از سوی پدر و مادر خود مورد انتقاد قرار گرفته باشد ، تقریباً در برخورد با هر کسی ، احتمال دارد طرح واره نقص در او برانگیخته شود .اگر فردی در دوران کودکی ، تنها از سوی یکی از والدین خود و آن هم گاهی اوقات و به شکل خفیفتری مورد انتقاد قرار گرفته باشد ، ممکن است طرح واره نقص او تنها در برخورد با مراجع قدرتی که از جنسیت همان والدِ انتقاد گر هستند، برانگیخته شود. به طور کلی هر چه طرح واره شدید تر باشد، فرد به هنگام برانگیخته شدن طرحواره ، عواطف منفی بیشتری را تجربه می کند و فعال بودن آن در ذهن ، مدت زمان بیشتری به طول می انجامد (صلواتی ، ۱۳۴۷).
از سوی دیگر با توجه به مراحل رشد روانی – اجتماعی در دیدگاه اریکسون[۲۳] (۱۹۵۰) ، می توان چنین استدلال کرد که حلّ موفقیت آمیز هر یک از این مراحل به یک طرح واره ی سازگار منجر می شود، در حالی که شکست در آن مرحله باعث ایجاد یک طرح واره ی ناسازگار می گردد.
[۱]structure
[۲]framework
[۳]outline
[۴]stoic Logicians
[۵] Frosippus
[۶] Inference schmata
[۷] Kant
[۸]- Mediate
[۹] -Representatio
[۱۰]- Piaget
[۱۱] -linguistic schema
[۱۲]-cultural schema
[۱۳] -cognitve consistency
[۱۴] toxic
[۱۵] dysfunctional
[۱۶] abandonment/Instability
[۱۷] mistrust/Abuse
[۱۸] emotional deprivation
[۱۹] defectivess/shame
[۲۰] traumatic
[۲۱] noxious
[۲۲]dimensional
[۲۳] Erikson