۲-۷-۱تعریف سبک های و مهارتهای مقابله ای
لازاروس دو راهبرد را برای مقابله را از هم متمایز کرده است: مقابله متمرکز بر مسأله و مقابله متمرکز بر هیجان. در رفتار مقابله ای متمرکز بر مسأله، فرد برای تغییر مستقیم عوامل تنش زا وارد عمل می شود. درحالی که در رفتار مقابله های متمرکز بر هیجان، توجه فرد بیشتر به تغییر احساسات معطوف به آن است. در مقابله متمرکز بر هیجان، فرد سعی می کند هیجانات خود را کنترل کند(خدادادی، ۱۳۸۳).
الف) لازاروس، فولکمن [۱](۱۹۸۴) مهارت مقابلهای به تلاشهای شناختی و رفتاری اطلاق میشود که به منظور کسب کارآیی، کاهش یا تحمل مسائل درونی یا بیرونی ناشی از فشار به وجود آمدهاند.
ب) مهارتهای مقابلهای شامل مجموعهای از فعالیتهای ذهنی یا شناختی و رفتاری است که شخص به منظور سنجش محرکهای فشار زا یا کاهش عوامل فشار زا و تغییر برانگیختگی هیجانی حاصل از فشارها بکار میبرد(بلینگ، کرونکایت ـ موس، ۱۹۸۳)
ج) (سولومون، آویتزور، میکولینسر،۱۹۹۱ به نقل از دافعی، ۱۳۸۶) معتقدند که مقابله دو کنش ابزاری و هیجانی دارد، مقابله ابزاری، همان مشکل مدار است، برای حل مشکل و بکارگیری منابع و به منظور کاهش تهدیدات خارجی عمل میکند و مقابلهی هیجانی برای رها شدن و خلاصی از تنش و برانگیختگی ناشی از تهدیدهای خارجی کاربرد دارد.
۲-۷-۲ مهارتهای مقابله ای :
یکی دیگر از عوامل شناختی در رفتار سوء مصرف مواد می باشد بطور طبیعی ،انسان هنگامی که با عوامل فشارزا ی زندگی مواجه می شوند ،سعی در بکار گیری امکانات وتوانایی خود در جهت رفع فشار دارند گاهی روش هاواستراتژی های مقابله ای بکار گرفته برای رفع استرس ها ،بصورت استفاده از مکانیزم های دفاعی آگاهانه وسنجیده است اما گاهی بصورت کاملا ناخود آگاهانه ونسنجیده مورد استفاده قرار می گیرد.زمانی که شخص از روش های مقابله ای نسجیده استفاده می کند،یعنی نیرو وتوان روانشناختی خود را برحل مساله تمرکز می کند وبصورت مسئله مدار با مشکل مزبور برخورد می کند. این روشها موجب در هم شکستگی یا ضعف شخص نمی شود ،اما اگر از روش های نا کارآمد (مثل روش های عاطفی –هیجانی )استفاده کند،این گونه راهکارهای ضعیف باعث در هم شکستن فرد در مقابل عوامل استرس زا می شوند فرد احساس شکست،یاس ،درماندگی وناامیدی خواهد کرد.درحقیقت، این احساس منفی و ناخوشایند ،زمینه ساز سوء مصرف مواد خواهند بود واین گونه افراد برای رهایی از مشکلات ومسایل زندگی ،بطور موقت از طریق مصرف مواد،آرامش را به دست می آورند. از دیدگاه رفتاری –شناختی سوء مصرف مواد ،بعنوان شیو ه مقابله نا کارآمد به حساب می آیدکه درواقع ،نشانه ناتوانی شخص در حل مسئله ،باورها وانتظارات نادرست خود می باشد. در این ارتباط ،سوء مصرف مواد ، مکانسیم مقابله ای نا کار آمد ونسنجیده ای است که از ضعف مهارتهای مقابله ای وحل مسئله سر چشمه می گیرد(بک،۱۹۹۸،نقل از گودرزی،۱۳۸۰)
در واقع وجود استرس ها وفشارهای اجتماعی ،سلامت روانی انسان را به خطر می اندازد واورا به سمت اختلالات روانی وانجام رفتارهای پر خطر مانند سوء مصرف مواد مخدر سوق می دهد . بنابراین در صورتی که فرد راه صحیح مقابله با استرس را نیاموخته باشد وبه عبارت دیگر مهارتهای مقابله با استرس را نیاموزد ،دچار مشکلات جدی تر خواهد شد . انتخاب راه های مقابله ای مناسب در برابرفشارهای روانی می تواند از تاثیر این فشارها بر سلامت جسمی وروانی فرد بکاهد (رحیمی ،۱۳۸۹).
مقابله به عنوان یک فرایند روانشناختی ،به کوششهای شناختی ورفتاری اشخاص برای حل وفصل شرایط استرس زا گفته می شود . مقابله در برگیرنده تلاش ها، اعم از کنش محور ودرون روانی ،برای اداره وتنظیم تقاضاهای محیطی ،درونی وکشمکش میان آنهاست ودو کارکرد مهم دارد: تنظیم هیجانهای ناگوار ودر پیش گرفتن کنشی برای تغییروبهبود مساله ای که باعث ناراحتی شده است (لازاروس وفولکمن ،۱۹۸۴) .
در واقع باتوجه به اینکه مصرف کنندگان مواد با سطوح بالاتری از اضطراب ودرماندگی را گزارش می کنند،رفتارسوء مصرف مواد ،خود ممکن است به عنوان شکلی از مقابله ناسازکار باشد که در جهت کاهش عواطف منفی عمل می کند (ویلز وشیفمن[۴]،۱۹۸۵).بنابراین براساس تحقیقات انجام شده فقدان راهبردهای مقابله ای سازگار ،عامل سوق دهندهای به سوی مصرف مواد وبه تداوم مصرف مواد کمک می کند . پژوهش های متعدد نشان داده اند که ابعادراهبردهای مقابله ای برای پیش بینی سوء مصرف مواد،دفعات مصرف ،تکمیل دوره درمان وفرایند عود در میان معتادان اهمیت دارد(بال ،۲۰۰۵).همچنین ارتباط بین راهبرد های مقابله ای ضعیف وشیوه های حل مساله نامناسب ،با مصرف مواد در معتادان گزارش شده است (اپستین ،گریفن،بوتوین،۲۰۰۰؛ابراهیمی).
۲-۷-۳ انواع سبک های مقابله
الف) مقابلهای کارآمد
آنچه تحت عنوان مهارت مقابلهای مطرح میشود همان روشهای برخورد با مسائل است که از طرف فرد بطور آگاهانه طراحی و به اجرا در میآید و نتیجهی آن حل مسئله و یا افزایش ظرفیت روانشناختی فرد برای از سرگذراندن موفقیتآمیز بحرانی و دور ماندن از آسیبهای ناشی از بحرانهای روحی پیش آمده است و این همان مقابلهی کارآمد است.
ب) مقابله ناکارآمد
مقابله ناکارآمد نیز تلاشهایی هستند که گرچه برای مقابله با شرایط دشوار به کار گرفته میشوند ولی نوعاً به بدتر شدن اوضاع و پیچیدهتر شدن وضعیت منجر میشوند، لذا نمیتوان از این دسته مقابلهها به مهارت تعبیر کرد. مثلاً فردی که برای کاستن از استرس به مواد مخدر روی میآورد گر چه نوعی مقابله با استرس و هیجان منفی در کوتاه مدت به وقوع میپیوندد ولی باید هزینهی این لذتهای کوتاه مدت را بصورت تحمل اعتیاد و عوارض شوم آن بپردازد (جان مارشال، ریو، ۱۹۹۷، نقل از مصلایی، ۱۳۸۶).
۲-۷-۴انواع مقابلهی کارآمد
۲-۷-۴-۱مقابلهی متمرکز بر مسأله
مقابله متمرکز بر مسئله یا مسأله مدار، کوششی است برای انجام عملی سازنده، در شرایطی خارجی، یا عملکردهای مستقیم فکری و رفتاری فرد میباشد که به منظور تغییر و اصلاح شرایط تهدید کننده محیطی انجام میشود، به بیان دیگر مقابلهی متمرکز بر مسئله به تلاشهای فرد برای تغییر وضعیت و گلاویزی مستقیم با مشکل مربوط میشود (لازاروس، فولکمن،۱۹۸۴). و فرد با روشهایی نظیر ایجاد تغییرات در زندگی، تعیین هدفها، تصمیمگیری در مورد اولویتها، مشورت جزئی و ابراز وجود، به حل مسأله میپردازد به عقیدهی (موس و بیلینگز، ۱۹۸۵) کنار آمدن متمرکز بر مسئله شامل گردآوری اطلاعات از محیط و راهنمایی خواستن از یک صاحب نظر است. این نوع کنار آمدن با مقابله، علاوه بر اخذ پاداش که جانشین حالات مرضی خواهد شد، به وجود آورندهی اعمالی است که در جهت حل مشکل اتخاذ میشود.
در واقع فرد به جمع آوری اطلاعات مربوط به حادثه فشار زا می پردازد وبا بهره گرفتن از منابع طرح ونقشه ای برای حل مساله بکار می رود .(هارن ومیچل[۸]،۲۰۰۳)
در مقابلهی متمرکز بر مسئله افراد تدابیری را به کار میگیرند که به چند مورد از این تدابیر اشاره میشود:
۱ـ مقابلهی فعال: فرایندی است که شخص در طی آن بطور فعالانه برای تغییر منبع فشار روانی تلاش میکند.
۲ـ مقابلهی مبتنی بر برنامهریزی: در این نوع مقابله فرد برای کنترل و حل مشکل با تکیه بر فکر و اندیشه خود، به ارزیابی راه حل های مختلف میپردازد و بعد از آن با انتخاب بهترین شیوه به حل مسئله اقدام میکند.
۳ـ مقابلهی بردبارانه: عبارت است از خویشتنداری و اجتناب از فعالیتهای ناپختهای که منجر به پیچیدهتر شدن مسئله و ایجاد اختلال در روند حل مسئله میشود.
۴ـ مقابلهی جستجوی حمایت اجتماعی کارآمد: هنگامی که فرد خود را برای حل مسئله ناتوان میبیند به راحتی از کمکهای یاورانه افراد دیگر استفاده میکند، این کمک به تناسب نیاز و نوع مشکل میتواند کسب اطلاعات از طریق خدمات راهنمایی، مشاوره و جذب امکانات مادی یا معنوی از دیگران باشد (لازاروس، فولکمن ۱۹۸۴).
۲-۷-۴-۲مقابلهی متمرکز بر هیجان
شامل کلیهی فعالیتها یا افکاری میشود که فرد به منظور کنترل و بهبود احساسات نامطلوب ناشی از شرایط فشارزا به کار میگیرند که در واقع منجر به نظم عمومی، پذیرش مجدد و تخلیهی هیجانی می شود. در مقابله هیجان مدار فرد بیشتر به تخلیهی هیجانی خود از طریق گریه کردن و دعا کردن، پرخاشگری، مصرف داروها و مواد آرامبخش میپردازد که در دراز مدت میتواند باعث اعتیاد، افسردگی، بیماری جسمی و کشیدن سیگار و . . . شود. در این روش فرد آنچه را اتفاق میافتد درست تشخیص نمیدهد و درک نمیکند. از جمله این که موفقیتها را بطور غیر منطقی و به غلط بیش از حد فاجعهآمیز تفسیر میکند لذا در خود توان مقابله با مشکل را نمیبیند و سعی در فراموش کردن مشکل و تخلیه هیجانی خود دارد (لازاروس، فولکمن، ۱۹۸۴).
راهبرد های مقابله ای هیجان مدار شیوه ای توصیف می منند ککه براساس آن فرد برخود متمرکز می شود وتمام تلاش او متوجه کاهش احساسات خویش است .از سوی راهبردهای مقابله ای اجتنابی[۹] نیز ممکن است به شکل روی آوردن به اجتماع وافراد دیگر ظاهر شود .بعبارتی فرد با فاصله گرفتن از مشکل اقدام به فرار واجتناب می کند (هارن ومیچل،۲۰۰۳).
در مقابلهی متمرکز بر هیجان فرد از مقابلههای ذیل استفاده میکند:
۱ـ مقابلهی مبتنی بر جستجوی حمایت عاطفی: تلاشهای فرد برای بدست آوردن حمایت اخلاقی، همدلی، همدردی و وجود تفاهم و احساس درک شدن توسط دیگران را شامل میشود.
۲ـ مقابلهی مبتنی بر تفسیر مجدد مثبت: ارزیابی مثبت از حوادث و موقعیتها که مبتنی بر نگرش خوشبینانه رویدادهای زندگی است، این مقابله بیشتر برای اداره و کنترل عواطف و آشفتگی روان به کار میرود یا مربوط به منابع استرس میباشد.
۳ـ مقابله مبتنی بر مذهب: در این مقابله فرد برای رهایی از ناراحتیهای خود با انجام اعمال مذهبی مثل دعا، نیایش، توکل، و توسل به خدا و معصومین(ع) روی میآورد، یافتههای پژوهش (مک کری و کوستا) نشان میدهد که این نوع مقابله برای همهی مردم مفید واقع میشود. زیرا بعنوان منبع حمایت عاطفی و هم وسیلهای برای تغییر مثبت عمل میکند و لذا مقابلههای بعدی را تسهیل میکند.
۴ـ مقابله مبتنی بر پذیرش: عبارت است از یک پاسخ مقابلهای کنشی، که در آن شخص واقعیت شرایط فشارزا را میپذیرد. این امر در شرایطی است که منبع فشار قابل تغییر نیست مانند (فوت یکی از عزیزان) (کارور ـ شییر، وین تراب، ۱۹۸۹؛ به نقل از کلاینگ، ۱۹۹۱).
این که فرد برای مقابله با فشار کدامیک از این ۲ راهبرد را مورد استفاده قرار دهد بستگی به عوامل موثر بر مقابله دارد (تری، ۱۹۹۱) معتقد است اگر چه بر اساس نظریه(فولکمن و لازاروس، ۱۹۸۴) هر دو راهبرد مقابلهای در موقعیتهای فشارزا کارآیی دارند. اما شواهد موجود حاکی از آن است که دو نوع مقابلهی مذکور آثار متفاوتی برای مقابله با چالشها و مشکلات دارند وی در تأیید نظر (فولکمن، لازاروس، ۱۹۸۴) و همچنین اظهار میدارد چون راهبردهای مقابلهای مسئله مدار با حل مشکل بطور کامل همراهاند تأثیر آن بر روی فرد مثبتتر است، اگر چه پژوهشها گویای آن نیست که راهبردهای هیجان مدار با سلامتی ارتباط ندارند. فلتون و رونسون معتقدند که مقابلهی هیجان مدار با سازگاری ضعیف با فشار همراه است، فرد در موقعیتهایی که نمیتواند مشکل و فشار را حل کند یا توان اداره آن را ندارد به منظور تسکین خود به راهبرد هیجانمدار روی میآورد(همان منبع).
۲-۷-۵مقابلهی ناکارآمد و غیر مفید
مجموعهای از شیوههای مقابلهای را در بر میگیرد که اگر چه برای تغییر منبع فشارها و بهبود احساسات ناشی از موقعیت فشارزا بکار گرفته میشود، ولی متأسفانه این شیوه وضع را بدتر میکند و لذا نمیتوان از این عوامل مقابلهای به مهارت مقابلهای تعبیر نمود این مقابله عبارتند از:
در مقابلهی ناکارآمد افراد از تدابیر ذیل استفاده میکنند:
۱ـ پرداختن به احساسات دردناک از طریق تفکر آرزومندانه: این مقابله شیوهای برای خنثی کردن آنچه اتفاق افتاده، میباشد. این افکار، نوعاً با عباراتی از قبیل « اگر فقط . . . یا ای کاش حقیقت نداشته باشد که . . . شروع میشود. گاهی اوقات این افکار به شکل «آنچه باید اتفاق میافتد»، اگر فقط… بعنوان یک روش مقابلهای مسکن برای طفره رفتن موقتی از رنج ناشی از حقیقت است، زیان این حالت آن است که هیچ مقدار از آرزوها جای حقایق را نخواهد گرفت و دیر یا زود واقعیت، چهرهی خود را نمایان خواهد کرد. در این حالت زمان و فرصتی که میتوانست برای یافتن راههای جدید مواجهه با واقعیت و مشکل اتفاق افتاده مورد استفاده قرار بگیرد به هدر میرود(کارور ـ شییر، وین تراب، ۱۹۸۹؛ به نقل از کلاینگ، ۱۹۹۱).
۲ـ استفاده از دارو برای فرار از رنج: گاهی اوقات برای رهایی از رنج ناشی از استرسها و بحرانها از داروهایی مانند الکل، نیکوتین، تریاک، هروئین و مسکنهای خواب آور و ضد افسردگی، بدون تجویز پزشک استفاده میکنند. استفاده از این نوع داروها و داروهایی که اخیراً به این عامل افزوده شده و با نامهای مختلف به بازار وارد میشود مانند اکستازی که خطرات زیادی را به همراه میآورد و ضمن مشکلتر کردن روند بازسازی روانی، اکثراً خود منبع جدیدی برای افزایش رنج برای فرد استفاده کننده میشوند» مثلاً الکل موجب از دست رفتن نیروی مهار درونی یا خویشتن داری میشود و فرد به هنگام خشم به خشونت روی میآورد. استفاده نادرست از مواد، بر فرایندهای ذهنی هم که قبلاً توسط استرس و هیجان شدید بیکفایت شده است بطور جانبی اثر میگذارد و توانائیهایی مانند قضاوت، برنامهریزی، استدلال و تمرکز که برای حل مشکل لازم است آسیب مضاعف میبیند (لازاروس و فولکمن، ۱۹۸۴).
۳ـ تفکر منفی: در این حالت فرد بطور غیر واقعگرایانهای به موارد منفی مشکل تأکید کرده و مشکلات را بیشتر از آنچه هست و بطور غیر قابل، حل ارزیابی میکند (پیستین، مییرد ۱۹۸۹، به نقل از ال کلاینگ، ۱۹۹۱).
۴ـ رفتارهای تکانشی: به شیوهی خاصی از مقابله اطلاق میشود که طی آن فرد بدون تفکر و اندیشه و ارزیابی درست، از آنچه رخ داده یا رخ خواهد داد فوراً دست به اقدام میزند و نوعاً منجر به بدتر شدن وضعیت میشود.
۵ـ عدم درگیری ذهنی و رفتاری: در این مقابله فرد با انجام رفتارهای متنوع و مختلف، خود را مشغول میکند و به این وسیله سعی میکند به مسئله فکر نکند، مثلاً سرگرم شدن با یک فرد دیگر، پناه بردن به رویاهای روزانه، فرار از مسئله بصورت خوابیدن و یا تماشای تلویزیون و دیدن فیلم میپردازد(لازاروس و فولکمن، ۱۹۸۴).
۶ـ مقابله به صورت انکار: در این مقابله فرد به گونهای برخورد میکند که انگار مسئلهای روی نداده است و در واقع انکار واقعیت رخ داده و حادثه پیش آمده، بر وخامت مسأله میافزاید و مانع مقابلهی موثر بعدی میشود(لازاروس و فولکمن، ۱۹۸۴).
۲-۷-۶عوامل موثر بر انتخاب راهبردهای مقابلهای
۲-۷-۶-۱عوامل مربوط به منبع مقابله
عوامل مربوط به منبع مقابله: فردی که به مقابله میپردازد دارای ویژگیهای اختصاصی خویش بوده و در محیطی ویژه و تحت شرایط خاص با حادثه روبرو شده است. چند متغیر شخصیتی که بر انتخاب عوامل مربوط به منبع مقابله اثر میگذارند عبارتند از:
الف) عقاید و باورهای مربوط به کنترل: فلیشمن، پارکز معتقدند که یکی از متغیرهای پیش بینی کننده نوع مقابله؛ اعتماد فرد در مورد داشتن کنترل بر حوادث است. افرادی که معتقدند حوادث زندگی، مربوط به عوامل خارجی و از کنترل آنها خارجند معمولاً به ناسودمندی تلاشهای خود در مواجهه با مشکل واقفند و لذا برای مقابله با فشار معمولاً کمتر از راهبردهای مشکل مدار استفاده میکنند(نوین و گیجس برس، ۲۰۰۳).
ب) عزت نفس: متغیر دیگر موثر بر انتخاب نوع راهبرد مقابله، عزت نفس است، پژوهشها نشان داده است افرادی که عزت نفس بالایی دارند از توانایی خویش در مواجهه با حوادث منفی مطمئن هستند و لذا در برخورد با این قبیل حوادث تمایل کمتری برای استفاده از راهبردهای هیجان مدار دارند آنها بیشتر از راهبردهای مشکل مدار استفاده میکنند (فلیشمن، ۱۹۸۴؛ نقل از دافعی، ۱۳۸۶).
ج) گرایش به نوروزها: ابتلاء به بیماریهای نوورتیک گرایش به نوروز با پاسخهای هیجانی بسیار در ارتباط است. تحقیقات نشان میدهد که افرادی که این گرایش در آنها بالاست، با پریشانیهای عاطفی ـ هیجانی ناشی از یک مشکل فشارآور اشتغال ذهنی بیشتری دارند (کلاینگ، ۱۹۹۱).
لذا در مقابله با فشار، بیشتر از راهبردهای هیجان مدار استفاده میکنند. (مک کری، کاستا، ۱۹۸۸) کارور و همکاران، ۱۹۸۹؛نقل از مدانلو، ۱۳۸۸) در تحقیقات خود به نوعی همبستگی مثبت بین اضطراب و استفاده از راهبردهای هیجان مدار پیبردهاند.
د)انکار مشکل و اجتناب از فکر کردن دربارهی آن: تری بر اساس نتایج فلیشمن نتیجه میگیرد افرادی که به اجتناب از تفکر دربارهی مشکل فشارزا گرایش بیشتری دارند و یا مشکل را مورد غفلت یا انکار قرار میدهند، در مقایسه با افرادی که در این باره گرایش کمتری دارند، بیشتر از راهبردهای هیجان مدار استفاده میکنند.
هـ) حمایت اجتماعی: تحقیقات نشان داده است افرادی که محیط خانوادگی حمایت کنندهای دارند یا بافت اجتماعی زندگی آن ها حمایت کننده است بیشتر از راهبردهای مشکل مدار استفاده میکنند (موس و همکاران، ۱۹۹۳).
[۱] – Lazarus & Folkman
[۲] – Belling – Cronkit – Moos
[۳] – Solomon , Avitzar , Mikulincer
[۴] -will&Shiffman
[۵] – Jahn, Marshall, Reeve
[۶] – Lazarus & Folkman
[۷] – Moos & Billingez
[۸] -Haren&mitchell
[۹] -avoidance coping strategies
[۱۰] – Carver – Sheier & Weintraub
[۱۱] – Terry
[۱۲] – Folkman & Lazarus , Gruen, Delonegs
[۱۳] – Pisetin , Miyerd
[۱۴] – Flishman , Parks
[۱۵] – Niven & Gijsbers
[۱۶] – Flishman
[۱۷] – Maccrae & Costa
[۱۸] – Terry