“
ازدواج پیوند مشترک دو فرد با حفظ استقلال نسبی هر یک در جهت تکامل طرفین میباشد. ازدواج یکی از انتخابهای مهم و سرنوشت ساز هر زن و مردی میباشد. این انتخاب یکی از مراحل و فرایندهای رشد محسوب میشود که در تکامل ابعاد درونی و شخصیتی انسان مهم است (هویلیپور، ۱۳۸۹).
ازدواج یک فرایند طبیعی و مهم در زندگی انسانهاست و در همه زمانها و کلیه فرهنگها به شکلهای گوناگون وجود داشته است. با ازدواج یکی از اساسیترین نهادهای اجتماعی یعنی خانواده موجودیت پیدا میکند و نیازهای زیستی، روانی، و اجتماعی انسان تأمین میگردد که صرفا جنبه فردی ندارد. در واقع میتوان گفت نهاد جامعه بر پایه ازدواج قرار گرفته است. استواری خانواده به ازدواج و رابطه زناشویی پایدار و بنیادین بستگی دارد. بدین معنا، هر گونه تزلزل و سستی در رضایت زناشویی یا عدم وجود یک ازدواج موفق علاوه بر آنکه آرامش روانی زوجها را مختل میکند بقا و دوام خانواده را نیز درمعرض خطر قرار میدهد. ازدواج یک پدیده چند بعدی است و تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد که از آن جمله میتوان به نقش عوامل روانشناختی و اقتصادی اشاره کرد (فقیرپور، ۱۳۸۴).
برای ازدواج تعاریف گوناگونی وجود دارد که در این جا به تعدادی از این تعاریف اشاره میشود: ازدواج ارتباطی است که دارای ویژگیهای بینظیر و گستردهای میباشد. ارتباطی که دارای ابعاد زیستی، عاطفی، روانی، اقتصادی و اجتماعی است. به عبارت دیگر، هم زیستی زوجین در درون خانواده موجب ارتباط عمیق و همه جانبهای میشود که بی هیچ شک و شبهای قابل مقایسه با دیگر ارتباطات انسانی نمیباشد، به نحوی که قرارداد ناشی از آن دارای نوعی تقدس شده است (براون، سانچز، نوک و رایت[۸]، ۲۰۰۶).
از طرفی به باور نپیر[۹] (۲۰۰۲، به نقل از شریفی زاده، ۱۳۹۲)، ازدواج عبارت است از تجربه و یادگیری حفظ فردیت در عین مکملیت، آشنایی با نحوه تقسیم و تخصیص قدرت، فراگیری تلاش و لذت بردن در کنار یکدیگر و برای برخی مهمتر از تمام این موارد، کسب مهارت در خصوص تربیت نسل بعد. ازدواج کردن به معنی درهم آمیختن دو چشم انداز و دو تاریخچه است که شامل ارزشها و جهانبینیهای متفاوت میباشد. ازدواج یکی از مهمترین حوادثی است که در زندگی رخ میدهد، لذا اهمیت فراوانی دارد. چهار پدیده مهم زندگی انسان تولد، مرگ، شغل و ازدواج است. این پدیدهها در شکلگیری شخصیت و جهتگیری زندگی انسان نقش قاطع دارد. ازدواج عامل مهمی در ایجاد آرامش و سکون آدمی است. اریک فروم روانشناس آلمانی میگوید: “انسان از لحظهای که به دنیا میآید، هر کاری که میکند برای رفع احساس تنهایی خویش است.” وقتی این تنهایی بیشتر شود بیشتر به تکاپو میافتد تا برای خودش یاری دست و پا کند. ازدواج نقش عمدهای در زندگی بشر دارد و عوامل معنوی فراوانی در کیفیت و چگونگی این امر مهم مؤثر میباشد (نظری و نوابی نژاد، ۱۳۸۶).
ازدواج علاوه به پاسخگویی به نیازهای جنسی و عاطفی فرد، نیازهای اقتصادی، ارتباطات اجتماعی و فرهنگی او را نیز تنظیم میکند و به سبب اهمیت و تأثیری که دارد، به عنوان هنجاری پذیرفته شده در همه کشورهای دنیا به حساب میآید (اکبرزاده، حسینپور و مصباح، ۱۳۸۹).
از آنجا که انتخاب همسر جزیی از مراحل رشد روانی انسان محسوب میشود و امری اجتناب ناپذیر است ازدواج به عنوان مهمترین رفتار اجتماعی برای دستیابی به نیازهای عاطفی و کسب امتیاز همواره مورد تأیید بوده است. ازدواج رابطهای ظریف و پویا است و توجه به کانون گرم خانواده و تعاملات مناسب بین افراد در خانواده موجب رشد و پیشرفت انسانها میگردد (حقیقیزاده و همکاران، ۱۳۸۹).
در اکثر جوامع، ازدواج تقریبا یک رسم مهم است (مایرز، ماداتهیل و تینگل[۱۰]، ۲۰۰۵). ازدواج یکی از بهترین و مهمترین راه پاسخگویی به انگیزه تعلق و مهربانی است و نیز ساختار اساسی برای تشکیل خانواده و پروراندن نسل بعدی میباشد. امروزه یکی از اتفاقات اجتماعی مهم در تمام جهان تعلل در ازدواج و کاهش آن در بین جوانان است. در ایران نیز، در دهه های اخیر ما با یک افزایش در میزان این اتفاق مواجه شدهایم به این صورت که در طول ۲۰ سال گذشته تعداد ازدواجها ۱% بوده است و میانگین سن افرادی که برای اولین بار ازدواج کردهاند در حدود ۳۶ بوده هست (قلیلی، اعتمادی، احمدی، فاتحیزاده و عابدی، ۲۰۱۲). از این رو با توجه به نقش فرهنگ و اعتقادات مذهبی در کشور و پایبندی جامعه به سنن و آداب، به نظر میرسد در جامعه ایرانی ازدواج و تشکیل خانواده بیشترین نقش را در دوره بزرگسالی داشته باشد (حقیقیزاده و همکاران، ۱۳۸۹).
ازدواج یک پیوند مطلوب انسانی است، زیرا یک ساختار اساسی برای بنیاد نهادن روابط خانوادگی و صمیمیت است، وانگهی یک ازدواج خوب به زندگی افراد معنا و هویت میدهد (مؤمنی، ۱۳۹۰).
ازدواج یکی از مهمترین پدیدههای زندگی و رابطهای تنگاتنگ و صمیمانه بین دو انسان است، که میتواند پناهگاه امنی برای مقابله با دشواریهای زندگی باشد. ازدواج مناسب میتواند موجبات رشد و شکوفایی تواناییهای انسان را فراهم آورد. از طرف دیگر، پیامدهای اجتناب ناپذیر ازدواج نامناسب، نه تنها باعث مشکلاتی برای زوجین است، بلکه دامنگیر فرزندان و جامعه نیز میشود (کرامری، کویت، فگو و ماهونی[۱۱]، ۲۰۰۷).
کسی که در فکر ازدواج است و یا ازدواج میکند، انتظار دارد این زندگی با خوشبختی، سعادت و رضایت همراه باشد و از لحظه لحظه زندگی خود لذت ببرد. بدین سبب، آنچه از خود ازدواج مهمتر به شمار میرود، موفقیت در ازدواج یا رضایتمندی زوجین است. در واقع، ازدواج موفق و شروع رابطه زناشویی قادر است بسیاری از نیازهای روانی و جسمی را در یک محیط امن برآورده سازد و تأثیر به سزایی بر سلامت و بهداشت روانی افراد، داشته باشد (مؤمنی، ۱۳۹۰).
ازدواج رابطهای انسانی، پیچیده، ظریف و پویا است که از ویژگیهای خاصی برخوردار است. دلایل اصلی ازدواج عمدتاًً عشق و محبت، داشتن شریک و همراه در زندگی، ارضای نیازهای عاطفی- روانی و افزایش شادی و خشنودی است (نوابینژاد، ۱۳۸۰).
“